رشادت های نور عنایت خان

 رشادت های نور عنایت خان

Paul King

نوادگان خانواده سلطنتی هند، نور عنایت خان، معروف به نورا بیکر، یک جاسوس بریتانیایی بود که در جنگ جهانی دوم به عنوان یک مامور مخفی به فرانسه اشغالی فرستاده شد، اما به‌طور وحشیانه‌ای به دست گشتاپو زندگیش کوتاه شد. .

او در اول ژانویه 1914 در مسکو از یک پدر مسلمان هندی و مادر آمریکایی، نور-اون-نیسا عنایت خان به دنیا آمد. پدرش یک موسیقیدان و همچنین یک معلم صوفی و ​​از نوادگان تیپو سلطان بود که به ببر میسور نیز معروف بود و بر پادشاهی میسور در جنوب هند حکومت می کرد

.

مادر او یک شاعر او که در اصل اورا ری بیکر نام داشت، نام پیرانی آمینا بیگم را هنگام ازدواج با همسرش که در سفر به سراسر ایالات متحده با او ملاقات کرده بود، به خود گرفت. این زوج چهار فرزند داشتند که نور بزرگترین آنها بود.

زمانی که نور فقط یک نوزاد بود، درگیری های بین المللی در افق بود و تنها اندکی قبل از اعلام جنگ جهانی اول، خانواده مسکو را ترک کردند و به لندن نقل مکان کردند. او در منطقه بلومزبری مستقر شد.

او تنها سال های اولیه خود را در لندن سپری کرد تا اینکه خانواده به فرانسه رفتند، دو سال پس از پایان جنگ. در حالی که در این قاره زندگی می کردند، به خانه ای در نزدیکی پاریس نقل مکان کردند که او بیشتر عمر خود را در آنجا گذراند.

متاسفانه، در سیزده سالگی نور دچار یک تراژدی شخصی وحشتناک شد که پدرش درگذشت و مادر و جوانترش را ترک کرد. خواهر و برادری که غمش را فرا گرفته است هنوز هم فقطاو که خودش یک جوان بود، نسبت به خانواده‌اش احساس مسئولیت می‌کرد و احساس وظیفه‌اش به سنگ بنای شخصیت او تبدیل شد، همانطور که بعداً در زندگی نشان داد. سوربن در حالی که پیشینه موسیقی خانواده اش را با تحصیل در کنسرواتوار پاریس زیر نظر نادیا بولانگر پذیرفت.

او متعاقباً به‌عنوان نویسنده‌ی کودکان کار کرد و در یک مجله‌ی کودکان همکاری کرد و داستان‌هایش را به دو زبان انگلیسی و فرانسوی نوشت.

در سال 1939، درست قبل از شیوع دوم نور در جنگ جهانی کتاب کودکانش «بیست جاتاکا» را در لندن منتشر کرد.

همچنین ببینید: هاید پارک

متاسفانه، جنگ متعاقب آن قرار بود زندگی شکوفایی او را مختل کند و زندگی او و خانواده اش را برای همیشه تغییر دهد.

نور و خانواده اش در ژوئن 1940 به انگلستان بازگشتند، پاریس را ترک کردند و از طریق بوردو سفر کردند، زیرا سربازان آلمانی قبلاً به فرانسه حمله کرده بودند.

پس از ورود به انگلستان، آنها ابتدا در خانه باسیل میچل، فیلسوفی ماندند که تحت تأثیر تعالیم پدرش قرار گرفته بود.

علی رغم پیشینه صوفیانه اش که موعظه عدم خشونت است، نور و برادرش می خواستند در جنگ شرکت کنند و تا نوامبر همان سال، او به سازمان کمکی زنان پیوست. نیروی هوایی و در حال آموزش به عنوان اپراتور بی سیم بود.

نور عنایت خان

سال بعد او به مدرسه آموزش بمب افکن منصوب شد قبل از اینکه در سال 1943 به بخشی از بخش فرانسه از SOE تبدیل شود، که او را ملزم به دریافت آموزش تخصصی به عنوان اپراتور بی سیم در فرانسه اشغالی کرد.

او تبدیل شد. اولین زنی که به این سمت رسید زیرا همه زنان قبلی فقط به عنوان پیک کار می کردند.

در طول دوره آموزشی فشرده‌اش، او در بازجویی‌های ساختگی گشتاپوی و همچنین چالش‌های مختلف دیگر قرار گرفت تا شایستگی‌هایش را آزمایش کند. افسران مافوق او در مورد اینکه آیا او ویژگی های مناسبی را برای انجام چنین ماموریتی از خود نشان می دهد یا خیر نظرات متناقضی داشتند.

فقدان ورزشکاری و حساسیت های او مانعی برای او بود، اما تعهد او تزلزل ناپذیر بود و در نهایت برای اعزام به این کشور مناسب تشخیص داده شد. فرانسه.

مدتی پیش از ترک محل آموزش، یکی از همسالانش و همچنین یکی از افسران مسئول نسبت به مالیخولیایی که ظاهراً او را فراگرفته بود نگران شد و نسبت به اعزام نور هشدار داد.

برادرش از خواهرش التماس کرد که ماموریت خود را ادامه ندهد زیرا گرایشات صلح طلبانه ریشه دار او در صورت مواجهه با چنین موقعیت خطرناک و بالقوه خشونت آمیز غیرقابل حل می شود و باعث تضاد اعتقادی می شود.

نور بود. آخرین فرصت پس از ملاقات با افسر اطلاعاتی فرانسوی ورا اتکینز در رستورانی در میفر به او داده شد.فرصتی برای عقب نشینی بدون هیچ بحثی اتکینز روشن کرد که اعتماد به خودش و کاری که انجام می‌دهد کلید اصلی است، و از او پرسید که آیا نور از اینکه بتواند چنین ماموریتی را به پایان برساند احساس رضایت می‌کند یا خیر. پاسخ او "بله" بود.

همچنین ببینید: براونستون، نورث همپتون شایر

اتکینز علیرغم اصرار نور در غیر این صورت، از تردید نور آگاه بود، در نهایت کشف مشکل نور ناشی از گناه بسیار زیاد او در مورد خانواده اش بود. اجبار به خداحافظی و مخفی نگه داشتن اطلاعات از مادر و خواهر و برادرش برای نور به طور فزاینده ای پیچیده شد.

بعد از شناسایی مشکل، اتکینز و نور به توافقی رسیدند که به موجب آن خانواده او با نامه های "خبر خوب" در جریان قرار می گرفتند. و اگر اتفاق بدی بیفتد، مادرش فقط در انتها وقتی همه امید به زنده بودن نور از بین رفته بود، مطلع می شد. چنین توافقی که بین دو زن به تصویب رسید، هر دو طرف را راضی کرد و نور ماموریت خود را در فرانسه آغاز کرد.

علیرغم تردیدهای قبلی SOE در مورد نور، تسلط او به زبان فرانسه و مهارت های خوب او در عملیات بی سیم باعث می شد که او کار کند. یکی از اعضای مهم تیم.

پلاک بیرون 64 خیابان بیکر، وست مینستر، لندن، مقر SOE در زمان جنگ. دارای مجوز Creative Commons Attribution-Share Alike 4.0 International.

در 16 ژوئن 1943 با آموزش زیر کمربندش و با اسم رمز مادلین، او را به فرانسه بردند و از او خواستند با او تماس برقرار کند.با هانری گاری در پاریس به منظور خدمت به عنوان اپراتور بی سیم در لمانز.

چند مدتی پس از ورود او، گشتاپو به نظر می رسید که در کشف شبکه های مخفی ارتباطی که توسط مقاومت راه اندازی شده بود پیشرفت کرده است. .

نور می ماند و رادیو را در خانه امن خود در پاریس راه اندازی می کرد و اکنون به عنوان تنها عامل انتقال در پاریس کار می کند.

سطح تهدید فوق‌العاده بالا بود زیرا گشتاپو در شبکه او بسته شده بود و او را مجبور می‌کرد که دائماً در حال حرکت باشد تا از دستگیری فرار کند.

چنین روال تغییر ظاهر و ظاهر او. آدرس او را تنها به مدت چهار ماه از دردسر دور نگه می داشت، زیرا او به ماموریت خود برای انتقال پیام ها ادامه می داد.

به طرز غم انگیزی برای نور، نازی ها تاکنون توصیفی از "مادلین" داشتند و بی وقفه به تعقیب او ادامه می دادند. .

پس از ماه‌ها اجتناب از افشا شدن، او قصد داشت در 14 اکتبر به انگلستان برگردد. متأسفانه، این اتفاق نیفتاد، زیرا یک ماه قبل از حذف برنامه ریزی شده او از سرزمین های اشغالی، توسط یک زن فرانسوی خیانت شد و توسط گشتاپو دستگیر شد.

پس از دستگیری، او را به مقر گشتاپو در پاریس بردند، جایی که حداقل دو بار سعی کرد فرار کند، اما متأسفانه در هر دو مورد دستگیر شد. و به این ترتیب آلمانی ها این کار را خواهند کرداز اینها به نفع خود استفاده کنند و کسانی را که در لندن معتقد بودند با یکی از افسران دیگر در ارتباط هستند را فریب دهند و منجر به مرگ بیشتر ماموران SOE شود. زنجیر در زندان Pforzheim.

او بسیار خطرناک تلقی می شد و او را رها می کردند تا روزهای خود را در زنجیر سپری کند و تحت شکنجه های منظم قرار می گرفت. علیرغم ضرب و شتم هایی که مورد ضرب و شتم قرار گرفت، او هرگز تسلیم نشد و اطلاعاتی را از افسران گشتاپو دریغ نکرد.

در حالی که نور زندانی سعی می کرد با خاراندن نام و آدرس خود روی کاسه با سایر زندانیان ارتباط برقرار کند.

در حالی که او مدت خود را در زندان می دید، در سپتامبر 1944 سرنوشت او و سه تن از هموطنان زنش مهر و موم شد.

در 11 سپتامبر 1944 آنها از پایگاه زندان فرستاده شدند. در آلمان به اردوگاه کار اجباری داخائو.

دو روز بعد، پس از تحمل شکنجه های بی امان نور، او و همرزمان مقاومتش تیرباران شدند.

لوح به افتخار نور عنایت خان، سالن یادبود، اردوگاه کار اجباری داخائو

زندگی او به طور چشمگیری و غم انگیز توسط رژیم وحشی که او بسیار مستاصل بود، کوتاه شد. جنگیدن.

در حالی که جنگ به پایان خود رسیده بود و فاشیسم شکست خورده بود، نور و دیگرانی مانند او که چنین شجاعت حیرت انگیزی از خود نشان داده بودند، نشان Croix de Guerre و George Cross را دریافت کردند.

امروز.یک لوح آبی از میراث انگلیسی را می توان در آدرس سابق او در خیابان تاویتون در بلومزبری لندن پیدا کرد.

جوایز پس از مرگ او نشان دهنده فداکاری و خدمات باورنکردنی نور به بریتانیا، فرانسه و همه کسانی است که از ظهور آلمان نازی نجات یافته اند. .

جسیکا برین یک نویسنده مستقل و متخصص در تاریخ است. مستقر در کنت و عاشق همه چیزهای تاریخی است.

Paul King

پل کینگ یک مورخ پرشور و کاوشگر مشتاق است که زندگی خود را وقف کشف تاریخ فریبنده و میراث فرهنگی غنی بریتانیا کرده است. پل که در حومه شهر با شکوه یورکشایر به دنیا آمد و بزرگ شد، قدردانی عمیقی از داستان ها و رازهای مدفون در مناظر باستانی و بناهای تاریخی که در کشور وجود دارد، داشت. پل با مدرک باستان‌شناسی و تاریخ از دانشگاه مشهور آکسفورد، سال‌ها را در بایگانی‌ها، کاوش در مکان‌های باستان‌شناسی و سفرهای پرماجرا در سراسر بریتانیا گذرانده است.عشق پل به تاریخ و میراث در سبک نوشتاری زنده و قانع کننده او قابل لمس است. توانایی او در انتقال خوانندگان به گذشته، غوطه ور ساختن آنها در ملیله های جذاب گذشته بریتانیا، برای او شهرت قابل احترامی به عنوان یک تاریخ نگار و داستان نویس برجسته به ارمغان آورده است. پل از طریق وبلاگ جذاب خود از خوانندگان دعوت می کند تا در یک کاوش مجازی در گنجینه های تاریخی بریتانیا به او بپیوندند، بینش های خوب تحقیق شده، حکایات جذاب و حقایق کمتر شناخته شده را به اشتراک بگذارند.با این اعتقاد راسخ که درک گذشته کلید شکل دادن به آینده ما است، وبلاگ پل به عنوان یک راهنمای جامع عمل می کند و طیف گسترده ای از موضوعات تاریخی را به خوانندگان ارائه می دهد: از دایره های سنگی مرموز باستانی Avebury تا قلعه ها و کاخ های باشکوهی که زمانی در آن قرار داشتند. پادشاهان و ملکه ها. این که آیا شما یک چاشنی کار هستیدعلاقه مندان به تاریخ یا کسی که به دنبال معرفی میراث شگفت انگیز بریتانیا است، وبلاگ پاول منبعی است که باید مورد استفاده قرار گیرد.به عنوان یک مسافر باتجربه، وبلاگ پل به حجم های غبارآلود گذشته محدود نمی شود. او با نگاهی تیزبین به ماجراجویی، مکرراً به اکتشافات در محل می‌پردازد و تجربیات و اکتشافات خود را از طریق عکس‌های خیره‌کننده و روایت‌های جذاب مستند می‌کند. از ارتفاعات ناهموار اسکاتلند تا روستاهای زیبای Cotswolds، پل خوانندگان را به سفرهای خود می برد، جواهرات پنهان را کشف می کند و با سنت ها و آداب و رسوم محلی ملاقات های شخصی به اشتراک می گذارد.تعهد پل به ترویج و حفظ میراث بریتانیا فراتر از وبلاگ او نیز هست. او فعالانه در طرح‌های حفاظتی شرکت می‌کند، به بازسازی مکان‌های تاریخی کمک می‌کند و به جوامع محلی درباره اهمیت حفظ میراث فرهنگی آموزش می‌دهد. از طریق کار خود، پل نه تنها برای آموزش و سرگرمی تلاش می کند، بلکه الهام بخش قدردانی بیشتری از ملیله غنی میراثی است که در اطراف ما وجود دارد.به پل در سفر جذاب او در زمان بپیوندید زیرا او شما را راهنمایی می کند تا اسرار گذشته بریتانیا را باز کنید و داستان هایی را که یک ملت را شکل داده است کشف کنید.