ادیت کاول

 ادیت کاول

Paul King

«وطن پرستی کافی نیست. من نباید نسبت به کسی تنفر یا تلخی نداشته باشم.»

اینها کلماتی بود که ادیت کاول قبل از اینکه به دست جوخه شلیک آلمان به سرنوشت خود برسد بیان کرد. پرستار چهل و نه ساله بریتانیایی در طول جنگ خدمت کرده بود. او با انگیزه احساس وظیفه قوی خود، بدون تبعیض به بسیاری از سربازان کمک کرد و در عین حال بهای نهایی را پرداخت کرد.

داستان او در دسامبر 1865 در دهکده کوچکی به نام سوارستون در نزدیکی شهر نورویچ آغاز شد. او که دختر یک نایب بود، بزرگ‌ترین چهار فرزند بود و دوران کودکی شادی را در محاصره طبیعت و حیوانات سپری کرد.

تحصیلات اولیه او در خانه بود و پس از آن در دبیرستان نوریچ شرکت کرد و سپس در سه مدرسه شبانه روزی مختلف تحصیل کرد که در آنها در زبان فرانسوی عالی بود.

در سنین او در بیست و دو سالگی به عنوان یک فرماندار شروع به کار کرد و در خانه‌های مختلفی خدمت کرد، از جمله اولین خانه‌اش در خانواده‌ای در استیپل بامپستد. او سپس به عنوان یک فرماندار برای خانواده گورنی در کسویک نیو هال خدمت کرد، جایی که تأثیر خوبی بر بچه‌ها گذاشت.

در این زمان او به یک ثروت بادآورده کوچک از ارث رسیده بود که او را قادر می‌کرد تا برای تعطیلات به اتریش و باواریا بروید. در اینجا بود که او شاهد بیمارستان رایگانی بود که توسط دکتر ولفنبرگ اداره می شد و قرار بود از چشم انداز پرستاری الهام بگیرد.

قبل از اینکه علاقه واقعی او به پرستاری را بپذیردو پزشکی، او یک بار دیگر به عنوان یک فرماندار به کار بازگشت، این بار برای خانواده فرانسوا در بروکسل، جایی که او به یکی از اعضای محبوب خانواده تبدیل شد و به مدت پنج سال به آنها خدمت کرد.

همچنین ببینید: قدیمی ترین میخانه ها و مسافرخانه ها در انگلستان

او تابستان‌هایش را با بازگشت به خانه‌اش در سوارستون سپری می‌کرد و در آنجا با پسر عموی دومش ادی رابطه عاشقانه کوتاهی برقرار کرد.

در سال 1895، زمانی که شنید، زمان او با خانواده فرانسوا کوتاه شد. خبر بدی پدرش، او را مجبور به بازگشت به انگلیس کرد تا شخصاً از او مراقبت کند و از او پرستاری کند.

این تجربه باعث تغییر شغل او شد زیرا متوجه شد که پرستاری چیزی است که به شدت نسبت به آن احساس می کند و بنابراین در سی سالگی درخواست داد تا یک پرستار مشروط در لندن شود.

این اولین نقش از بسیاری از نقش های پرستاری بود که او بر عهده گرفت، از جمله در چندین بیمارستان لندن قبل از اینکه به عنوان یک پرستار دوره گرد کار کند و بیماران خود را در خانه هایشان ملاقات کند.

به این ترتیب، این کار متنوع به او تجربه و مهارت زیادی می داد زیرا با بیماری های مختلفی در تماس بود که او را برای کارهای بعدی خود در طول جنگ جهانی اول نگه می داشت. .

در این بین، او در هر جا و هر زمان که نیاز بود، از خود استفاده کرد، از جمله در سال 1897 زمانی که از او برای سرکوب شیوع بیماری تیفوئید در میدستون، در جنوب شرقی انگلستان دعوت شد. برای کار او، ماننددر سال 1906 او به منچستر نقل مکان کرد و برای چند ماه در نقش موقت به عنوان یک پدر و مادر مشغول به کار شد.

یک سال بعد، یک دانشکده پرستاری جدید در بلژیک به نام موسسه پزشکی Berkendael افتتاح شد. تحت رهبری دکتر آنتوان دپاژ، جراح سلطنتی معروف بلژیک و بنیانگذار صلیب سرخ بلژیک، از ادیت کاول خواسته شد تا تخصص خود را ارائه دهد.

او متعاقباً این سمت را پذیرفت و در سال‌های بعد این سمت را پذیرفت. نقش مهمی در ایجاد روش‌های نوین پرستاری در مدرسه بلژیک ایفا می‌کند و در عین حال یک مجله پرستاری به نام L'infirmière منتشر می‌کند». تامین متخصصان پزشکی برای سه بیمارستان، بیست و چهار مدرسه و حدود 12 مهدکودک دوشادوش دپاگ کار کند که پتانسیل و مهارت‌هایی که به شاگردانش ارائه می‌داد را تشخیص داد. دپاژ و دیگرانی مانند او نیاز به پیشرفت بیشتر با درمان‌های پزشکی مدرن را، با الهام از کار فلورانس نایتینگل، تشخیص دادند.

تا کنون، پاسخ پزشکی تحت سلطه مؤسسات مذهبی بود که علیرغم داشتن نیت خوب، فاقد آن بودند. مهارت های لازم برای ساختنپیشرفت‌هایی که برای پیشگامی در درمان‌های جدید و نجات جان‌های بیشتر ضروری بود.

اکنون بیش از هر زمان دیگری، پیشرفت‌های پزشکی برای درمان طیف وسیعی از بیماری‌ها و بیماری‌ها مورد نیاز بود که همچنان جمعیت‌ها را در سراسر اروپا ویران می‌کرد.

در سال 1910، به کاول پیشنهاد شد که در بیمارستان سنت ژیل موقعیت پرستاری را داشته باشد.

چهار سال بعد، شروع جنگ جهانی اول باعث شد که کار ادیت کاول و دیگرانی مانند او مهمتر از همیشه باشد.

در سالی که جنگ اعلام شد، ادیت موفق شد ادیت کاول پس از یک سفر کوتاه برای ملاقات با مادرش، این خبر را دریافت کرد، از جمله چهار سخنرانی در هفته، و همچنین مراقبت از دو سگ خود، دان و جک.

که موجی از شوک را در اروپا وارد کرد. اعلان جنگ جهانی اول همه چیز را تغییر داد و ادیت بیش از همه می دانست که کار او چقدر ضروری خواهد بود و بنابراین مادرش را در نورفولک رها کرد و به بلژیک بازگشت.

به محض ورود، ادیت این را روشن کرد. به تمام پرستاران دیگر تحت مراقبت او که وظیفه آنها مراقبت از مجروحان بدون توجه به ملیت آنها است: به عنوان یک بیمارستان صلیب سرخ، باید با هر دو طرف به طور مساوی رفتار شود.

همانطور که آلمان ها پیشروی کردند. بروکسل سقوط کرد و تصرف شد، از جمله کاخ سلطنتی که برای سربازان مجروح آلمانی تغییر کاربری داده شده بود.

در حالی که شصت پرستار ازانگلستان به خانه بازگشت، ادیت کاول به همراه دستیارش، خانم ویلکینز در بلژیک ماندند.

در این بین، دو سرباز بریتانیایی توانسته بودند راه خود را به مدرسه پرستاری بیابند و به مدت دو هفته توسط کاول پناه گرفته بودند. این اولین سناریویی از این نوع نخواهد بود که اجرا می‌شود، زیرا دیگران از درهای او عبور کردند و عبور امن به هلند بی‌طرف داده شدند.

تقریباً برای یک سال، یک شبکه زیرزمینی ایجاد شد که در آن 200 سرباز متحد در آنجا بودند. به لطف پرستار کاول و همه دست اندرکاران از جمله شاهزاده و پرنسس دو کروی که این طرح را طراحی کرده بودند، توانستند سرپناهی پیدا کنند و در نهایت فرار کنند.

با چنین نقشه جسورانه ای خطرات زیادی به همراه داشت زیرا همه کسانی که درگیر بودند می دانستند در صورت پنهان کردن سربازان متفقین چه خطراتی وجود دارد.

برای ادیت، مشارکت او در شبکه به طور جدایی ناپذیری با احساس وظیفه اش، هم به عنوان یک پرستار و هم به عنوان انسان دوست، پیوند خورد. در حالی که وضعیت محافظت شده او به عنوان عضو صلیب سرخ مستلزم بی طرفی او بود، جنگ مستلزم خطرات و فداکاری های بیشتری از سوی ادیت بود که احساس می کرد مجبور بود تا آنجا که می تواند به مردم کمک کند.

سال بعد یک همکار بلژیکی توسط سربازان آلمانی تا دانشکده پرستاری تعقیب شد. در حالی که ساختمان جستجو می شد، فرد فراری موفق شد از سربازان فرار کند و بدون اینکه دیده شود راهی برای خروج پیدا کند.

همچنین ببینید: قلعه کمبر، چاودار، ساسکس شرقی

در همین حال، کاول تمام تلاش خود را کرده بود تا درگیر این افراد نشود.پرستاران دیگر از ترس گرفتار شدن آنها در این امور مخفیانه.

متاسفانه، شانس تیم تمام شد و در ژوئیه 1915، دو تن از دست اندرکاران شبکه زیرزمینی دستگیر شدند.

تنها پنج روز بعد، ادیت کاول به ظن پناه دادن به سربازان متفقین دستگیر شد. بعداً مشخص شد که ژرژ گاستون کوئین، یکی از همکاران، به مقامات آلمانی خیانت کرده است.

پس از ده هفته زندانی شدن در زندان سن ژیل و بازجویی توسط پلیس آلمان، او به مشارکت خود در پناه دادن و قاچاق سربازان و غیرنظامیان انگلیسی، فرانسوی و بلژیکی اعتراف کرد.

با اعتراف آلمانی ها از ادیت کاول، او به دلیل کمک به سربازان متفقین تحت تعقیب قرار گرفت و متهم به خیانت شد.

یک روز قبل از محاکمه، او بیانیه ای را امضا کرد که در آن گناه خود را تأیید می کرد زیرا واقعیت وضعیت او به طور فزاینده ای بدتر می شد. او متعاقباً به اعدام محکوم شد.

ادیت کاول در راه مرگ توسط جورج بلوز

خبر صدور حکم او بلافاصله خشم بین المللی را برانگیخت. دولت های مختلف برای تخفیف مجازات وی تلاش کردند. این تلاش‌ها، از جمله از سوی دولت‌های بی‌طرف اسپانیا و ایالات متحده متأسفانه ناموفق بود.

در حالی که وضعیت او به عنوان پرسنل پزشکی از نظر فنی از او تحت اولین ژنو محافظت می‌کرد.این کنوانسیون متأسفانه شامل متخصصان پزشکی نمی‌شود که دست به اقدامات جنگ‌جویانه می‌زنند، بنابراین حقوق خود را برای حمایت از دست می‌دهند.

این امر باعث شد دولت بریتانیا فرصت بسیار کمی برای ارائه کمک به ادیت کاول داشته باشد. به این ترتیب، رابرت سیسیل که در آن زمان معاون وزیر امور خارجه بود، گفته می‌شود که ادعا می‌کرد هر گونه نمایندگی از سوی دولت بریتانیا "بیشتر از فایده آسیب می‌رساند".

با وجود این، ایالات متحده ادامه داد. برای اعمال فشار بر آلمان اما فایده ای نداشت. سرنوشت ادیت کاول مهر و موم شد.

شب قبل از اعدام او، کاول، که اکنون به سرنوشت خود تسلیم شده است، به کشیش کشیش هوراس گراهام اعتماد کرد و فاش کرد که با اعمال خود صلح کرده است و هیچ کینه ای نداشته است.

روز بعد، در صبح روز 12 اکتبر 1915، ادیت کاول توسط یک جوخه شلیک آلمانی مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

جسد پرستار ادیت کاول در سال 1919 به بریتانیا بازگشت

خبر مرگ او موجی از شوک در سراسر جهان برانگیخت و احساسات ضد آلمانی را نیز برانگیخت. به عنوان متحد کردن دیگران در غرور و غم.

ادیت کاول قبل از هر چیز یک پرستار بود، فردی با وظیفه مراقبتی که احساس می کرد در زمانی که زندگی های بسیاری از بین می رفت، تا جایی که می توانست به مردم کمک کند. چنین احساسی به قیمت جان ادیت تمام شد و میراث بزرگی نه تنها در میان کسانی که داشت به جای گذاشت.نجات یافت، چه از طریق درمان و چه از طریق سرپناه، اما جامعه بین المللی که به اقدامات او احترام گذاشت و او را به خاطر شهادتش شناخت.

جسیکا برین یک نویسنده آزاد و متخصص در تاریخ است. مستقر در کنت و عاشق همه چیزهای تاریخی است.

Paul King

پل کینگ یک مورخ پرشور و کاوشگر مشتاق است که زندگی خود را وقف کشف تاریخ فریبنده و میراث فرهنگی غنی بریتانیا کرده است. پل که در حومه شهر با شکوه یورکشایر به دنیا آمد و بزرگ شد، قدردانی عمیقی از داستان ها و رازهای مدفون در مناظر باستانی و بناهای تاریخی که در کشور وجود دارد، داشت. پل با مدرک باستان‌شناسی و تاریخ از دانشگاه مشهور آکسفورد، سال‌ها را در بایگانی‌ها، کاوش در مکان‌های باستان‌شناسی و سفرهای پرماجرا در سراسر بریتانیا گذرانده است.عشق پل به تاریخ و میراث در سبک نوشتاری زنده و قانع کننده او قابل لمس است. توانایی او در انتقال خوانندگان به گذشته، غوطه ور ساختن آنها در ملیله های جذاب گذشته بریتانیا، برای او شهرت قابل احترامی به عنوان یک تاریخ نگار و داستان نویس برجسته به ارمغان آورده است. پل از طریق وبلاگ جذاب خود از خوانندگان دعوت می کند تا در یک کاوش مجازی در گنجینه های تاریخی بریتانیا به او بپیوندند، بینش های خوب تحقیق شده، حکایات جذاب و حقایق کمتر شناخته شده را به اشتراک بگذارند.با این اعتقاد راسخ که درک گذشته کلید شکل دادن به آینده ما است، وبلاگ پل به عنوان یک راهنمای جامع عمل می کند و طیف گسترده ای از موضوعات تاریخی را به خوانندگان ارائه می دهد: از دایره های سنگی مرموز باستانی Avebury تا قلعه ها و کاخ های باشکوهی که زمانی در آن قرار داشتند. پادشاهان و ملکه ها. این که آیا شما یک چاشنی کار هستیدعلاقه مندان به تاریخ یا کسی که به دنبال معرفی میراث شگفت انگیز بریتانیا است، وبلاگ پاول منبعی است که باید مورد استفاده قرار گیرد.به عنوان یک مسافر باتجربه، وبلاگ پل به حجم های غبارآلود گذشته محدود نمی شود. او با نگاهی تیزبین به ماجراجویی، مکرراً به اکتشافات در محل می‌پردازد و تجربیات و اکتشافات خود را از طریق عکس‌های خیره‌کننده و روایت‌های جذاب مستند می‌کند. از ارتفاعات ناهموار اسکاتلند تا روستاهای زیبای Cotswolds، پل خوانندگان را به سفرهای خود می برد، جواهرات پنهان را کشف می کند و با سنت ها و آداب و رسوم محلی ملاقات های شخصی به اشتراک می گذارد.تعهد پل به ترویج و حفظ میراث بریتانیا فراتر از وبلاگ او نیز هست. او فعالانه در طرح‌های حفاظتی شرکت می‌کند، به بازسازی مکان‌های تاریخی کمک می‌کند و به جوامع محلی درباره اهمیت حفظ میراث فرهنگی آموزش می‌دهد. از طریق کار خود، پل نه تنها برای آموزش و سرگرمی تلاش می کند، بلکه الهام بخش قدردانی بیشتری از ملیله غنی میراثی است که در اطراف ما وجود دارد.به پل در سفر جذاب او در زمان بپیوندید زیرا او شما را راهنمایی می کند تا اسرار گذشته بریتانیا را باز کنید و داستان هایی را که یک ملت را شکل داده است کشف کنید.