الیزابت بارت براونینگ
الیزابت بارت براونینگ شاعر مشهور دوره ویکتوریا بود که نه تنها به خاطر غزل های عاشقانه اش برای همسرش، بلکه به دلیل استفاده از شعر برای پرداختن به مسائل اجتماعی روز شهرت داشت.
زندگی اولیه او در شمال شرقی انگلستان در شهرستان دورهام آغاز شد، جایی که او در 6 مارس 1806 متولد شد، بزرگترین فرزند از دوازده فرزند.
الیزابت از دوران کودکی بسیار راحت و شاد بهره مند شد نتیجه ثروت بسیار زیاد خانواده اش. این ثروت، در هر دو طرف خانواده، از مالکیت مزارع در جامائیکا انباشته شده بود. پدربزرگش مالکیت چندین مزرعه در هند غربی بریتانیا و همچنین آسیاب ها، کارخانه های شیشه گری و کشتی هایی داشت که بین نیوکاسل و جامائیکا رفت و آمد می کردند.
در حالی که پدرش تصمیم گرفت خانواده خود را در انگلیس نگه دارد و در عین حال منافع تجاری خود را در انگلستان حفظ کرد. جامائیکا، تا سال 1809 او می توانست یک ملک بزرگ 500 هکتاری در لدبری، هرتفوردشایر را بخرد. او همسر و دوازده فرزندش را به یک عمارت زیبا منتقل کرد که خودش آن را به سبک عثمانی با مجلل ترین دکوراسیون داخلی با استفاده از بهترین مواد طراحی کرد.
الیزابت در محیطی مرفه بزرگ شد و تحصیلات خوبی را در خانه دریافت کرد. او در کنار برادرش آموزش دید و ثابت کرد که نسبت به سنش بسیار پیشرفته است. در سن ده سالگی، او شروع به مطالعه یونانی کرد و سال بعد حتی اثر الهام گرفته از هومری خود را با عنوان "نبرد ماراتون" نوشت:یک شعر».
الیزابت زمانی که بینی خود را در یک کتاب گذاشت و نوشتن او همچنان به یک منبع خلاق تبدیل شد که بعداً به یک حرفه موفق تبدیل شد، ثابت کرد که بیشترین رضایت را دارد.
توسط زمانی که او چهارده ساله بود، حماسه خود را به طور خصوصی با نسخه هایی به اعضای خانواده منتشر کرد. در همین حال، مادرش که تحت تأثیر مهارت ادبی الیزابت قرار گرفته بود، مجموعه ای از تمام اشعار الیزابت را گردآوری کرد، در حالی که پدرش، نشان می داد که چقدر به استعداد طبیعی دخترش افتخار می کند، از او به عنوان "شاعر برنده جایزه امید پایان" یاد می کند. .
متاسفانه، تنها یک سال بعد در سال 1821 تراژدی رخ داد، زمانی که او در سن پانزده سالگی به بیماری دردناک ستون فقرات مبتلا شد و یک عمر درد را برای او به جا گذاشت.
بعد از تجربه علائم شدید سر و درد ستون فقرات و همچنین از دست دادن تحرک، او برای درمان به اسپای گلاستر فرستاده شد، اما در درازمدت مجبور شد به مصرف لودانوم و مورفین متوسل شود که منجر به وابستگی مادامالعمر به داروی قوی و در نتیجه بدن ضعیفشده دائمی.
در این زمان از زندگیاش، او دوباره در ادبیات آرامش پیدا کرد و بهویژه از گفتار فمینیستی مری ولستون کرافت با عنوان «حقوقی از حقوق زنان». الیزابت به مرور زمان ایده های قوی در مورد موضوعات مختلف اجتماعی از جمله منشاء ثروت خود خانواده اش، برده پیدا کرد.تجارت.
تا سال 1826، او مجموعهای با عنوان «مقالهای درباره ذهن و شعرهای دیگر» منتشر کرد، اما پتانسیل ادبی او به مسائل شخصیتر و دلشکستگیهایی که در سالهای بعد آشکار شد، تبدیل شد.
هشت سال پس از مبارزه با مشکلات سلامتی خود، مادر الیزابت درگذشت و مراقبت از الیزابت و خواهر و برادرهای خردسالش به عمهاش افتاد که الیزابت با او رابطه خصمانه داشت.
این فصل از زندگی الیزابت بود. تحت سلطه مسائل مالی پدرش بود که ناشی از ترکیبی از عواملی مانند سرمایه گذاری ضعیف، بدهی ها، دعاوی حقوقی و همچنین تأثیر جنبش رو به رشد برای لغو تجارت برده بود.
از آنجایی که تهدیدی برای امنیت مالی خانواده به شدت متوجه پدرش بود، او مجبور شد تصمیم به فروش خانه آنها در لدبری بگیرد. در سال 1838 اثر دیگری به نام «سرافیم و اشعار دیگر» منتشر شد.
برای دو سال بعد، خانواده در بل ویو در سیدموث، دوون زندگی می کردند در حالی که امور مالی پدرش را تامین می کرد. سوء مدیریت رسیدگی شد.
همچنین ببینید: کانکس های دریاییبعدها، خانواده دوباره نقل مکان کردند، این بار برای زندگی و کار در لندن در خیابان ویمپل. در زمان زندگی در پایتخت بود که الیزابت برای اولین بار شروع به حرکت در محافل ادبی کرد و با برخی از بزرگانی مانند تنیسون و وردزورث ملاقات کرد.
متاسفانه، پیش از این نیزمدت طولانی، الیزابت بار دیگر از سلامتی ضعیف رنج می برد، این بار به ریه هایش و یک زخم مشکوک سلی مربوط می شد. به او توصیه شده بود که اگر در منطقه ای با هوای تازه زندگی می کرد وضعیت بسیار بهتری داشت و بنابراین او و برادرش به ساحل دوون شایر نقل مکان کردند و در تورکی ساکن شدند.
اما اقامت در تورکی کوتاه و غم انگیز خواهد بود. هنگامی که برادرش در یک سانحه دریانوردی جان خود را از دست داد، سلامتی وی که به طور فزاینده ای ضعیف شده بود، ضربه دیگری خورد. علاوه بر این، مدتی بعد، او متوجه شد که یکی دیگر از برادرانش در حالی که در جامائیکا بود بر اثر تب درگذشته است. او پس از مدتی به لندن بازگشت، از نظر عاطفی و جسمی خسته، و به شعر به عنوان وسیله ای برای فرار روی آورد.
در طول دهه 1840 بود که الیزابت واقعاً شروع به پیشرفت هنر خود کرد و در نتیجه حرفه ادبی او شکوفا شد. او در مدت کوتاهی خستگی ناپذیر مجموعه گسترده ای از شعر و همچنین برخی از نثرها و ترجمه ها را تولید کرد.
در سال 1842 محکومیت او به استفاده از کار کودکان در شعرش با عنوان "فریاد مردم" بیان شد. فرزندان". گفته میشود که این تأثیر چند سال بعد بر اصلاح لایحه ده ساعتی لرد شفتسبری تأثیر گذاشته است. این اولین شعر از بسیاری از شعرهایی است که با برخی از بیعدالتیهای اجتماعی روزگارش دست و پنجه نرم میکند.
چنین وقف به هنر او به زودی باعث جلب توجه عمومی او شد و شناخت بیشتری از سوی نویسندگان دیگر به دست آورد.حتی زمانی که وردزورث درگذشت تا آنجا پیش رفت که او را نامزدی برای برنده جایزه شاعر کرد.
در سال 1844 انتشار جلد او با عنوان "اشعار" که بخشی از مجموعه دو جلدی بود، بسیار موفق بود. نه تنها ستایش عموم مردم را برانگیخت، بلکه تحسین بزرگ نویسنده ای به نام رابرت براونینگ را نیز برانگیخت.
در این جلد شعرهای مختلفی وجود داشت که در آن الیزابت شروع به پذیرش روایت ها و قهرمانان فمینیستی قوی تری می کند.
همچنین ببینید: ارل گادوین، پادشاه کمتر شناخته شده0> حجم اشعار او مورد پسند و مشاهده معاصرانش قرار گرفت و باعث شد رابرت براونینگ نمایشنامه نویس مکاتبه ای با بارت بنویسد و در آن از قدردانی خود ابراز قدردانی کند.
این مکاتبات، پر از تحسین اول از همه، آنها با هم ارتباط برقرار کردند و تقریباً 600 نامه در یک دوره دو ساله رد و بدل کردند. از طریق این تبادلات ادبی خصوصی، آنها شروع به عاشق شدن کردند و تا سال 1846، الیزابت و رابرت قصد فرار داشتند، که باعث ناراحتی پدر ناراضی او شد که در پایان دیگر هرگز با الیزابت صحبت نمی کرد.
در حالی که پدرش با این اتحادیه موافق نبود و متعاقباً او را از ارث برد، عشق الیزابت به رابرت بسیار زیاد بود و با ثروت شخصی خود، او توانست استقلال و فرار از خود را اعمال کند. این زوج متاهل بعداً در فلورانس ساکن شدند، جایی که وضعیت سلامتی او بهبود یافت و او تا پایان عمر باقی ماندزندگی او. چهار سال بعد آنها صاحب پسری به نام رابرت شدند که با محبت از او به عنوان قلم یاد می شد.
الیزابت که اکنون در ایتالیا زندگی می کند، علایق الیزابت و خلاقیت او افزایش یافته است. او در حال حاضر شاعری تثبیت شده و مورد احترام بود و از پذیرفتن دیالوگ ها و پیام های قوی تر از طریق آثارش نمی ترسید. شعر او با عنوان «نفرین برای یک ملت» که پیش از این ناراحتی خود را از منشأ ثروت خانواده اش ابراز کرده بود، و مشارکت جدش را در تجارت برده به عنوان «نفرین» توصیف می کرد، اگرچه نام بردن از آمریکا به طور خاص انتقادی است بر رویه برده داری در آمریکا در سال 1856، برای اولین بار توسط "ایندیپندنت" منتشر شد که یک نشریه لغو ممنوعیت مستقر در بوستون بود.
صدای الیزابت در آثارش قوی تر شد زیرا او از دوری از موضوعات مورد اختلاف خودداری می کرد و این موضوعات اجتماعی و اجتماعی را قرار می داد. مسائل سیاسی در قلب ادبیات او قرار دارد.
یکی از این نمونه ها شامل انتشار او در سال 1851 با عنوان "Casa Guidi Windows" است که در آن او از اتحاد مجدد ایتالیا حمایت می کند. علاوه بر این، یکی از مشهورترین آثار او، «آرورا لی»، حقوق زنان را از طریق روایت قوی و قهرمان زنش بررسی میکند.
به دور از دوراهیهای سیاسی و اخلاقیتر که در آن زمان بر آثار الیزابت تأثیر گذاشت. یکی از مشهورترین انتشارات او در سال 1850 با مجموعه خیره کننده 44 غزل عاشقانه او با عنوان "غزل از پرتغالی ها" منتشر شد.
الیزابت که در ابتدا از انتشار اشعاری با چنین معنای شخصی می ترسید، توسط شوهرش تشویق شده بود که این کار را انجام دهد، زیرا او معتقد بود که آنها بزرگترین دنباله غزل پس از شکسپیر هستند.
هیچکدام از آنها میتوانستند محبوبیت پایدار این اشعار را پیشبینی کنند که از آن زمان تحسین منتقدان را برانگیخت و امروز نیز نقلقول میکنند. : "چطور تو را دوست دارم؟ بگذار راه ها را بشمارم».
انتشار "غزلی از پرتغالی ها" توسط الیزابت جایگاه او را به عنوان یکی از بزرگان ادبی زمان خود محکم کرده بود.
مقبره الیزابت بارت براونینگ
متأسفانه، با بهبود یک عمر بیماری، کار او کوتاه شد و در 29 ژوئن 1861 در سن پنجاه و پنج سالگی در فلورانس درگذشت.
او در این زمان مجموعه وسیعی از ادبیات تولید کرد که به تعریف نسلی از شاعران و همچنین ارتقای جایگاه گفتمان زن کمک کرد و نه تنها الهام بخش معاصران او بلکه عموم مردم دور و دراز بود که ادبیات او را پذیرفتند و به این کار ادامه خواهند داد. بنابراین برای سالهای آینده.
جسیکا برین یک نویسنده مستقل است که در تاریخ تخصص دارد. مستقر در کنت و عاشق همه چیزهای تاریخی است.