ادوارد شاهزاده سیاه

 ادوارد شاهزاده سیاه

Paul King

ادوارد وودستاک در 15 ژوئن 1330 در ووداستاک به دنیا آمد. او بزرگترین پسر پادشاه ادوارد سوم و فیلیپا هاینو بود، اما افسوس که او هرگز در واقع پادشاه نشد و یک سال قبل از پدرش در 8 ژوئن درگذشت. 1376، تنها با 45 سال سن. سال‌های محدود ادوارد نه توانایی و نه پیشرفت او را محدود نکرد، اما او یک جنگجوی پرکار و موفق قرون وسطی بود و حتی تا به امروز به خاطر دستاوردهایش مشهور است. از لیموژ، و برخی از ما می خواهند باور کنیم که این "قتل عام" فرضی بود که منجر به شناخته شدن ادوارد به عنوان "شاهزاده سیاه" شد، هرچند ممکن است همه چیز آنطور که به نظر می رسد نباشد. در واقع، او از زمان تودور به بعد، بیش از صد و پنجاه سال پس از مرگ خود، تنها به عنوان «شاهزاده سیاه» شناخته می‌شد. او در طول زندگی‌اش به سادگی به عنوان «ادوارد ووداستاک» شناخته می‌شد. چندین نظریه از زره او تا نگرش او وجود دارد. ادوارد شاهزاده اصلی قرون وسطی را بزرگ کرد و از اوایل کودکی وظایف سرباز و شوالیه را به او آموختند. او در آیین‌های جوانمردی آموزش دیده بود و اهل شوالیه بود، در واقع به قدری مشتاق بود که جیمز پورفوی شخصیت ادوارد شاهزاده سیاه را در داستان کلاسیک قرون وسطی «داستان یک شوالیه» به تصویر می‌کشید.

ادواردتنها هفت سال سن داشت که مذاکرات برای نامزدی او آغاز شد. ادوارد در سال 1362 با پسر عموی پدرش جوآن کنت ازدواج کرد و صاحب دو فرزند قانونی شد که بزرگترین آنها در سن 6 سالگی بر اثر طاعون درگذشت، اما پسر کوچکتر ریچارد پس از مرگ پدربزرگش در سال 1377 به پادشاهی ریچارد دوم رسید. سال بعد از مرگ خودش ازدواج پسرعموها مسلماً برای خانواده سلطنتی در اروپای قرون وسطی و در واقع حتی بعداً غیرعادی نبود. مجموعه ای از معشوقه ها در زمان ازدواجش چندین فرزند نامشروع برای او فراهم کرده بودند و این نیز برای آن زمان غیرعادی نبود.

شاهزاده سیاه در نبرد کرسی. 5>

ادوارد زمانی که شاهزاده ولز شد تنها 13 سال داشت و تنها 3 سال بعد خود را در نبرد ثابت کرده بود. نبرد مورد بحث کرسی در شمال شرقی فرانسه در اوت 1346 بود. این یک پیروزی کامل برای انگلیسی ها و ویرانگر برای فرانسوی ها بود. ادوارد اغلب در طول جنگ صد ساله با فرانسوی ها می جنگید. پیروزی قاطع دیگری برای ادوارد در شهریور 1356 رقم خورد که فرانسوی ها را در پواتیه شکست داد و حتی پادشاه فرانسه را به اسارت گرفت! با این حال، برای لیموژ بود که از او به یادگار مانده است. انگلستان ظاهراً مالک شهر لیموژ بود و ادوارد به عنوان شاهزاده آکیتن بر این شهر حکومت می کرد. با این حال، یوهان دی کراس به ادوارد خیانت کرد. او از یک پادگان فرانسوی در شهر استقبال کرد وآنها به سرعت آن را در اوت 1370 از انگلیسی ها گرفتند.

ادوارد سریعاً تلافی کرد و این همان چیزی است که برخی از مورخان استدلال می کنند که نام نادرست تحقیرآمیز او را ایجاد کرده است. یکی از وقایع نگاران معاصر، تعداد غیرنظامیانی را که در انتقام ادوارد سلاخی کردند، تا 3000 نفر اعلام کرد، که به طور غیرقابل انکاری به نام دلهره آور ادوارد کمک کرد. با این حال، اکتشافات تاریخی اخیر، به ویژه نامه ای از خود ادوارد و سایر شواهد از وقایع نگاران مختلف معاصر، این تعداد را بیش از 300 نفر می داند. کشتار عظیم برای آن زمان صرف نظر از اینکه واقعاً چند نفر مردند، ادوارد در اکتبر همان سال شهر را برای انگلیسی ها پس گرفت.

با کنار گذاشتن لیموژ، چندین نظریه دیگر وجود دارد که چگونه ادوارد نام "شاهزاده سیاه" را به دست آورد. . اولین مورد ظلم عمومی او نسبت به کسانی است که در نبرد شکست داده بود، اگرچه شواهد خاص کمی وجود دارد که نشان دهد او از سایر شاهزادگان قرون وسطی ظالم تر بود. علاوه بر این، هنگامی که پادشاه فرانسه جان «خوب» در پواتیه تسلیم ادوارد شد، با احترام و ادبی که یک خانواده سلطنتی بود با او رفتار شد. او را به برج لندن بردند و سپس به فرانسوی‌ها باج دادند و هیچ بدرفتاری ثبت نشد.

برخی استدلال می‌کنند که این موضوع به سادگی این واقعیت است که ادوارد زره سیاه در جنگ می‌پوشید.برخی دیگر فرض می کنند که شاید به دلیل سیاه شدن زره برنزی مجسمه او در کلیسای جامع کانتربری با گذشت زمان بود که باعث شد شاهزاده به دلیل لباس رزمش برخلاف خلق و خوی خود به عنوان "سیاه" شناخته شود. احتمال بیشتری وجود دارد که نشان او، متشکل از سه پر شترمرغ روی زمینه سیاه، به نام او منتهی شود. این امر می‌توانست در مسابقات پرشور او (که او یک شرکت‌کننده مشتاق و موفق بود) و همچنین در میدان جنگ قابل مشاهده باشد. پس از موفقیت خود در کرسی بود که ادوارد علامت پر شترمرغ را در زیر به کار برد که عبارت "Ich diene" به معنای "من خدمت می کنم" بود.

همچنین ببینید: سال فولکلور - فوریه

پس از موفقیت های نظامی او. در فرانسه، توجه ادوارد به اسپانیا معطوف شد، جایی که او به پادشاه مخلوع پدرو ظالم کاستیل کمک کرد تا برادر نامشروع خود هنری از تراستامارا را شکست دهد، کسی که او را برای تاج و تخت اسپانیا در سال 1367 به چالش کشیده بود. یاقوت شاهزاده سیاه توسط پادشاه اسپانیا. یاقوت تا به امروز در تاج سلطنتی به عنوان بخشی از جواهرات تاج باقی مانده است.

ادوارد همچنین یکی از 25 شوالیه بنیانگذار Order of Garter بود. او به وضوح مردی موفق و چشمگیر بود که چندین دستاورد به نام خود داشت. علل مرگ او از اسهال خونی گرفته تا زخم های جنگی کهنه است. مقداریمرگ او را به سرطان، دیگران را به اسکلروزیس یا نفریت نسبت دهند. احتمالاً علت دقیق آن هرگز مشخص نخواهد شد، اما آنچه شناخته شده است این است که او قبل از اینکه بتواند بر تاج و تخت بنشیند درگذشت.

همچنین ببینید: بانبری

بعد از مرگ او در کلیسای جامع کانتربری دفن شد، جایی که فضایی در کنار او نگه داشته شد. همسرش، اگرچه متأسفانه او در واقع در کنار شوهر اولش دفن شد. یکی از دستورات این بود که کتیبه زیر برای همه کسانی که از محل استراحت نهایی او عبور می کنند قابل مشاهده باشد. نظریاتی وجود دارد که انتخاب او برای دفن در کلیسای جامع کانتربری تقریباً اعتراف در بستر مرگ به گناهان او بود، زیرا کلیسای جامع کانتربری مکانی برای توبه و توبه در نظر گرفته می شود. انگیزه های او برای این کار هرگز آشکار نشد، اما شاید سنگ نوشته زیر تا حدودی روشن شود.

"چنان که تو هستی، زمانی من بودم."

من کمی به مرگ ما فکر می کردم

تا زمانی که از نفس لذت می بردم.

روی زمین ثروت زیادی داشتم

زمین، خانه ها، گنج بزرگ، اسب ها، پول و طلا.

اما اکنون من اسیر بدبختی هستم،

در اعماق زمین، اینجا دراز می کشم.

زیبایی من عالی است، همه چیز کاملاً از بین رفته است،

گوشت من تا استخوان هدر می رود»

توسط تری مک ایون، نویسنده مستقل.

Paul King

پل کینگ یک مورخ پرشور و کاوشگر مشتاق است که زندگی خود را وقف کشف تاریخ فریبنده و میراث فرهنگی غنی بریتانیا کرده است. پل که در حومه شهر با شکوه یورکشایر به دنیا آمد و بزرگ شد، قدردانی عمیقی از داستان ها و رازهای مدفون در مناظر باستانی و بناهای تاریخی که در کشور وجود دارد، داشت. پل با مدرک باستان‌شناسی و تاریخ از دانشگاه مشهور آکسفورد، سال‌ها را در بایگانی‌ها، کاوش در مکان‌های باستان‌شناسی و سفرهای پرماجرا در سراسر بریتانیا گذرانده است.عشق پل به تاریخ و میراث در سبک نوشتاری زنده و قانع کننده او قابل لمس است. توانایی او در انتقال خوانندگان به گذشته، غوطه ور ساختن آنها در ملیله های جذاب گذشته بریتانیا، برای او شهرت قابل احترامی به عنوان یک تاریخ نگار و داستان نویس برجسته به ارمغان آورده است. پل از طریق وبلاگ جذاب خود از خوانندگان دعوت می کند تا در یک کاوش مجازی در گنجینه های تاریخی بریتانیا به او بپیوندند، بینش های خوب تحقیق شده، حکایات جذاب و حقایق کمتر شناخته شده را به اشتراک بگذارند.با این اعتقاد راسخ که درک گذشته کلید شکل دادن به آینده ما است، وبلاگ پل به عنوان یک راهنمای جامع عمل می کند و طیف گسترده ای از موضوعات تاریخی را به خوانندگان ارائه می دهد: از دایره های سنگی مرموز باستانی Avebury تا قلعه ها و کاخ های باشکوهی که زمانی در آن قرار داشتند. پادشاهان و ملکه ها. این که آیا شما یک چاشنی کار هستیدعلاقه مندان به تاریخ یا کسی که به دنبال معرفی میراث شگفت انگیز بریتانیا است، وبلاگ پاول منبعی است که باید مورد استفاده قرار گیرد.به عنوان یک مسافر باتجربه، وبلاگ پل به حجم های غبارآلود گذشته محدود نمی شود. او با نگاهی تیزبین به ماجراجویی، مکرراً به اکتشافات در محل می‌پردازد و تجربیات و اکتشافات خود را از طریق عکس‌های خیره‌کننده و روایت‌های جذاب مستند می‌کند. از ارتفاعات ناهموار اسکاتلند تا روستاهای زیبای Cotswolds، پل خوانندگان را به سفرهای خود می برد، جواهرات پنهان را کشف می کند و با سنت ها و آداب و رسوم محلی ملاقات های شخصی به اشتراک می گذارد.تعهد پل به ترویج و حفظ میراث بریتانیا فراتر از وبلاگ او نیز هست. او فعالانه در طرح‌های حفاظتی شرکت می‌کند، به بازسازی مکان‌های تاریخی کمک می‌کند و به جوامع محلی درباره اهمیت حفظ میراث فرهنگی آموزش می‌دهد. از طریق کار خود، پل نه تنها برای آموزش و سرگرمی تلاش می کند، بلکه الهام بخش قدردانی بیشتری از ملیله غنی میراثی است که در اطراف ما وجود دارد.به پل در سفر جذاب او در زمان بپیوندید زیرا او شما را راهنمایی می کند تا اسرار گذشته بریتانیا را باز کنید و داستان هایی را که یک ملت را شکل داده است کشف کنید.