بوی گند لندن
این یک کلیشه ای است که برای برانگیختن بریتانیای محتاط و مودب به عمل نیاز است، اما در طول تابستان گرم و طولانی 1858 مشخص بود که زمان صحبت به پایان رسیده است. مادر پارلمان به شدت از بهداشت شخصی ضعیف همسایهاش، پدر پیر تیمز، آزرده شد. بوی تعفن از آب های آلوده او به مشام سیاستمداران در مجلس تازه تکمیل شده آنها در وست مینستر رسیده بود.
همچنین ببینید: Aethelwulf پادشاه وسکسهمانطور که تایمز گزارش داد، " گرما شدید قانونگذاران ما را از آن بخش ها بیرون کرده بود. ساختمان های آنها که مشرف به رودخانه است. در واقع، چند نفر از اعضا، خم شده بودند که موضوع را تا اعماق آن بررسی کنند، به داخل کتابخانه رفتند، اما آنها فوراً به عقب رانده شدند و هر یک دستمالی به بینی خود داشتند. "
تیمز که قرنها بهعنوان محل تخلیه فاضلاب و زبالههای خانگی و صنعتی (بدون ذکر اجساد قربانیان گاه به گاه و دزدان دریایی اعدام شده) مورد استفاده قرار میگرفت، در گرمای تابستان به یک دیگ جوشان از کثیفی متعفن تبدیل میشد. بو فقط واضح ترین مشکل بود. نگرانی بیشتر، تهدید سلامتی بود.
مقامات شهر همیشه مدفوع برای مقابله با آن داشتند، اما در سال 1858 این مشکل در مقیاس بزرگ بود. در قرون وسطی، در زمان تودور و استوارت، کلکسیونرهای "خاک شبانه" به دور شهر می رفتند و خانه های خصوصی مردم را تمیز می کردند. آنها به عنوان طلا یاب شناخته می شدند،از آنجایی که گاهی اوقات طلا در آنها و محرمات وجود داشت، چه تصادفاً انداخته شود و چه عمداً در آنجا قرار داده شود. این مکان به اندازه کافی امن در نظر گرفته می شد که هیچ کس جز فداکارترین یا ناامیدترین دزدها در آن فرو نمی رفت. کلکسیونرهای خاک شب بارهای خود را از شهر می بردند تا زمین های کشاورزی را بارور کنند، سیستمی که تا قرن بیستم هنوز در مناطق روستایی و روستاهای معدنی شمال شرق مورد استفاده قرار می گرفت.
در طول قرن هفدهم، زباله های لندن با یک سیاست دور از چشم، دور از ذهن برخورد شده بود. رودخانه های ناوگان و والبروک را بپوشانید و از آنها به عنوان فاضلاب استفاده کنید - کار انجام شده است. قرن بعد، قرن هجدهم، به دلایل زیادی، از جمله فلسفه روشنگری، استقرار سیاستهای امپراتوری بریتانیا، و کلاههای سهشاخهای لذتبخش مانند پولدارک، مهم است. همچنین زمان بسیار خوبی برای ساخت فاضلاب شهری بود، که بسیاری از آنها منجر به ایجاد حفرهها و حوضهایی شد که در معرض انفجار ناشی از تجمع گاز متان بودند.
در آغاز قرن نوزدهم، لندن به طور سطحی یک شهر تجاری شلوغ بود که در حال رشد جمعیت بود. با این حال، زیر خیابانها زیرساختی برای تامین آب وجود داشت که هنوز تا حد زیادی قرون وسطایی با استفاده از لولههای آب ساخته شده از چوب بود. در اواسط قرن نوزدهم، منابع آب بهبود یافته بود، به این معنی که لندنی ها نه تنها می توانستند به آب آشامیدنی تمیز دسترسی داشته باشند، بلکهبا شور و شوق عادت فلاشینگ را اتخاذ کنید زیرا توالت های نوساز شروع به استاندارد شدن در مسکن کردند. تمام زباله ها به تیمز ختم شد. وضعیت به نقطه بحران نزدیک میشد و مقامات نمیتوانستند ادعا کنند به آنها هشدار داده نشده بود.
جان مارتین هنرمند منظرهپرداز دراماتیک قبلاً در دهه 1820 نقشههای مفصلی برای حل مشکل تیمز آلوده لندن طراحی کرده بود. مارتین یکی از دوستان دانشمند مایکل فارادی، یک منظره ساز بسیار موفق بود که به همان اندازه که به هنر علاقه مند بود به زمینه های رو به رشد علم و فناوری نیز علاقه داشت. نقاشیهای او در مقیاس عظیم بودند، همانطور که "طرح بزرگ" او در سال 1828 بود، که عمق درک او از اصول مهندسی را نشان میدهد.
این طرح میتواند یک خاکریز تیمز در سه سطح، که چهار مایل در ساحل چپ و تا حدودی کمتر در ساحل راست امتداد دارد. ستون های دوریک ساده از هر یک از سطوح پشتیبانی می کردند. این طرح با در نظر گرفتن ترافیک رودخانه ایجاد شده است، زیرا قایق ها می توانند در کنار خاکریز پهلو بگیرند، جایی که بالابرها و جرثقیل ها منتظر بارگیری و تخلیه محموله هستند. در داخل ستون ها، گذرگاه های عمومی وجود دارد که به موازات رودخانه، انبارها و مناطق ذخیره سازی قرار دارند. (در نهایت، بدون شک، یک «مرکز خرید جان مارتین ریورساید» وجود داشت.) محصور و نامرئی در زیر مسیر ستوندار، یک فاضلاب بزرگ (6 متر) به عرض وجود داشت که میتوانست آن را دور کند.زباله هایی که در غیر این صورت رودخانه را آلوده می کردند. فاضلاب با فن آوری ابداع شده توسط مارتین فیلتر و تمیز می شود، به طوری که فقط آب تمیز به تیمز برمی گردد.
این طرحی بود که هم چشم را تحت تاثیر قرار داد و هم به طور موثر با مشکل فاضلاب لندن برخورد کرد. اگر اجرا می شد، یک خاکریز تیمز با ظاهری بسیار متفاوت با آنچه امروز می شناسیم ایجاد می کرد. همچنین میتوانست راهحلی بسیار واقعبینانه برای مشکل همیشگی بسیاری از پیادهرویهای کنار رودخانه در فضای باز که توسط آب و هوای غیرقابل پیشبینی بریتانیا ویران شده است، ارائه کند. این تنها بخشی از طرح بزرگ مارتین برای زیباسازی لندن بود که او به عنوان « طرحی برای تامین آب خالص به شهرهای لندن و وست مینستر، و بهبود مادی و زیباسازی بخشهای غربی کلان شهر» منتشر کرده بود>» در سال 1828. احتمالاً خیلی جلوتر از زمان خود بود. اجرا نشد.
همچنین ببینید: مستقر در راه آهن کارلایلحتما برای مارتین سخت بود که از گفتن "من به شما گفتم" زمانی که وبا برای اولین بار در سال 1832 به لندن رسید، خودداری کند، زیرا سال قبل با وجود قرنطینه در ساندرلند شروع شده بود. محدودیت های. 6536 نفر در لندن و حدود 20000 نفر در سراسر کشور در نتیجه این شیوع جان باختند. در طول دومین اپیدمی بزرگ در سال 1848، تعداد تلفات در لندن بیش از دو برابر شد. سومین شیوع در سالهای 1853-1854 جان 10738 نفر را در پایتخت گرفت. پس از آن،شلوغی روزافزون شرایط، تامین آب ضعیف و عدم رسیدگی به فاضلاب و پساب به این معنی بود که هیچ شهر بریتانیا از خطر ابتلا به وبا در امان نبود.
در طول شیوع سال 1848، تایمز نامه ای مستقیماً از مردم این منطقه دریافت کرد. زاغه های پایتخت: « ما در کثافت و کثیفی زندگی می کنیم. ما هیچ جایزه، سطل گرد و غبار، آب ریزش و زهکشی یا زهکشی در کل مکان نداریم. اگر کولرا بیاید، پروردگارا به ما کمک کن. » این یک موضوع سراسری بود. در سال 1842، ادوین چادویک در « گزارشهای وضعیت بهداشتی جمعیت کارگر » اشاره کرده بود که گلاسکو، جایی که 50 درصد از کودکان هرگز به پنج سالگی خود نمیرسند، « احتمالاً کثیفترین و کثیفترین شهر است. ناسالم ترین شهرهای بریتانیا ». چادویک برای کاهش میزان بیماری و مرگ و میر، هم در منابع آب و هم در دفع فاضلاب، بهبودهایی را پیشنهاد کرد. تا اواسط قرن نوزدهم، پزشکی، مانند منبع آب قرون وسطایی لندن، منعکس کننده باورها و فناوری های دوران قبل بود. نظریه میاسما بیماری هنوز هم رایج بود. این مفهوم، که ریشه در قرون وسطی و حتی قبل از آن دارد، بر این ایده استوار بود که بیماری توسط میاسما مرموز در هوا منتقل می شود، که به نحوی مبهم با شرایط کثیف و اجساد پوسیده مرتبط است.
باهوش و جان اسنو پزشک حاذققرار بود آن را به چالش بکشد. در طول شیوع وبا در سالهای 1848-1849، او متوجه شد که میزان مرگ و میر در مناطقی که آب توسط دو شرکت تامین میشد، بالاتر بود: Lambeth، و Southwark و Vauxhall Water Company. مشکل تامین آب بود؟ او در سال 1849 مقاله ای با عنوان " درباره نحوه ارتباط وبا " منتشر کرد و نظریه خود را مطرح کرد. تأثیر کمی داشت.
زمانی که وبا دوباره در سال 1854 شیوع پیدا کرد، اسنو تعداد زیادی مرگ و میر را در خیابان برود، سوهو مشاهده کرد، جایی که مردم از پمپ آب عمومی استفاده می کردند. او دستگیره را برداشت تا پمپ نتواند از آن استفاده کند و مرگ دیگری در آن خیابان وجود نداشته باشد. آب توسط یک حوضچه مجاور از طریق شکافی در آجرهای آن آلوده شده بود. او نتایج خود را منتشر کرد. مقامات به زمزمه کردن ادامه دادند: "مزخرف است، این یک میاسما است، همه این را می دانند!" و آن را نادیده گرفت.
تغییر دریایی در پزشکی رخ داد، و به مرور زمان این اتفاق افتاد، با کار پیشگامانی مانند لویی پاستور، ژوزف لیستر، ایگناز سملوایس و رابرت کخ در نهایت به رسمیت شناخته شد. با این حال، بوی بد بزرگ سال 1858 بر سر سیاستمداران بود که سرانجام به نتایجی رسید. حتی تحقیقات دانشمند برجسته مایکل فارادی چند سال قبل از بوی تعفن کافی نبود تا دولت را وارد عمل کند. او سفری در امتداد رودخانه تیمز انجام داد تا خودش وضعیت آن را ببیند و در نامه ای به تایمز توضیح داد که چگونهاو تکههای کاغذ را در رودخانه انداخت تا دید آن را آزمایش کند. او به مطبوعات گفت که چگونه " در نزدیکی پل ها، فضولات در ابرها به قدری متراکم می پیچیدند که در سطح قابل مشاهده بودند ... کل رودخانه برای آن زمان یک فاضلاب واقعی بود ".
واکنش دولت در روزهای اولیه بوی بد این بود که پردههای مجلس را با کلرید آهک بپوشاند، قبل از شروع آخرین اقدام ناامیدکننده برای درمان پدر تیمز پیر با ریختن آهک گچ، کلرید آهک و اسید کربولیک به طور مستقیم در داخل آن. آب. بدون شک زمزمه کردن "این میاسما است، می دانید!" در حالی که در حال ریختن بود.
این بار شستشو نمی شود. سیاستمداران صرفاً برای اثبات این که قانونگذاران می توانند با سرعت عمل در هنگام تهوع به کار خود ادامه دهند، لایحه ای را برای رفع این مشکل به سرعت انجام دادند و آن را در هجده روز، که زمان رکوردی بود، به قانون امضا کردند. تایمز قرار بود تفسیرهای طعنه آمیز معمول خود را ارائه دهد و خاطرنشان کند که آنها فارادی را نادیده گرفتند و تنها زمانی وارد عمل شدند که « نزدیکی آنها به منبع بوی تعفن توجه آنها را بر علل آن متمرکز کرد، به گونه ای که سالها بحث و مبارزات انتخاباتی انجام شد. انجام نداده بود… ”
ساعت می آید، مرد می آید. مهندس مشاور جوزف بازالگت که قبلاً به عنوان نقشه بردار برای کمیسیون متروپولیتن فاضلاب کار می کرد، برای طراحی طرحی برای فاضلاب، ایستگاه های پمپاژ و ... استخدام شد.توسعه مجدد خاکریزهای لندن نتایج تلاش های چشمگیر او همچنان سلامت لندن را امروز حفظ می کند. ممکن است The Great Stink ذره تاریخی آتش بزرگ یا طاعون لندن را نداشته باشد، اما تأثیر آن در نهایت به نفع شهر بود.