در 31 مارس 1855 شارلوت برونته درگذشت و میراث ادبی از خود بر جای گذاشت که در سراسر جهان مورد قدردانی قرار گرفته و همچنان ادامه دارد.

سومین فرزند از شش فرزند، شارلوت در 21 آوریل 1816 از پاتریک برونته متولد شد. ، یک روحانی ایرلندی و ماریا برانول، همسرش. در سال 1820 شارلوت و خانواده اش به دهکده ای به نام هاورث نقل مکان کردند، جایی که پدرش در کلیسای سنت مایکل و همه فرشتگان سمت سرپرستی دائمی را بر عهده گرفت. تنها یک سال بعد، هنگامی که شارلوت تنها پنج سال داشت، مادرش فوت کرد و پنج دختر و یک پسر از خود به جای گذاشت.

شارلوت برونته

در اوت 1824 پدرش تصمیم گرفت شارلوت و سه خواهرش امیلی، ماریا و الیزابت را به مدرسه دختران روحانی در کوان بریج، لنکاوی بفرستد. متأسفانه این یک تجربه بد برای شارلوت جوان بود. شرایط بد مدرسه تأثیر مخربی بر سلامت و رشد او داشت. گفته می شد قد او زیر پنج پا بود. زندگی شارلوت نیز در مدرسه تحت تأثیر قرار گرفت، زیرا مدتی پس از رسیدن به آنجا، او دو خواهر خود، ماریا و الیزابت را به دلیل سل از دست داد.

این تجربه آسیب‌زا در اوایل زندگی به عنوان الهام‌بخش شرایط وخیم در مدرسه لووود در معروف‌ترین ساخته شارلوت، «جین ایر» بود. شارلوت با شباهت های مستقیم به زندگی خود، شرایط متروک و تنهایی را توصیف می کندمدرسه، با شخصیت جین که متاسفانه بهترین دوستش هلن برنز را در آنجا به خاطر مصرف از دست می دهد.

در بازگشت به خانه، شارلوت به عنوان یک شخصیت مادرانه نسبت به خواهر و برادرهای کوچکترش عمل کرد و پس از از دست دادن دو خواهرش احساس وظیفه و مسئولیت کرد. شارلوت از سیزده سالگی شروع به نوشتن شعر کرد و در طول زندگی اش به این کار ادامه داد. ماهیت درمانی نوشتن شعر به او اجازه داد تا با خواهر و برادرهای بازمانده اش دنیایی فانتزی در قالب «مجله بلک وود برانول» بسازد، یک آفرینش ادبی مبتنی بر مکانی تخیلی که در آن کودکان برونته می توانستند پادشاهی های خیالی بسازند. شارلوت و برادر کوچکترش برانول داستان هایی درباره کشوری خیالی به نام آنگریا نوشتند، در حالی که امیلی و آن شعرها و مقالاتی نوشتند.

خواهران برونته

از پانزده سالگی، شارلوت برای پایان تحصیلاتش به مدرسه روهد رفت. او به زودی برای مدت سه سال به مدرسه بازگشت تا به عنوان معلم کار کند. او در اینجا غمگین و تنها بود و به شعرش به عنوان خروجی غمش روی آورد و اشعار سوگواری و غم انگیزی چون «در کودکی تار می بافتیم» نوشت. هم اشعار و هم رمان های او به طور مداوم تجربه زندگی او را لمس می کنند.

در سال 1839 او تدریس در مدرسه را متوقف کرد و به عنوان یک فرماندار، شغلی را برای دو سال آینده حفظ کرد.یک تجربه خاص در رمان "جین ایر" او تکرار شده است. در صحنه آغازین، جین جوانی در معرض یک حادثه پرتاب کتاب توسط پسر جوان سرسخت جان رید قرار می‌گیرد، که تنها بخشی از رفتار بدی است که جین در طول رمان دریافت می‌کرد. شارلوت در همین حال، در سال 1839 برای خانواده Sidgwick در Lothersdale کار می کرد. در آنجا وظیفه او تعلیم جان بنسون سیدگویک جوان بود، کودکی نسبتاً نافرمان و غیرقابل کنترل که با عصبانیت انجیلی را به سمت شارلوت پرتاب کرد. تجربیات بد او زمان او را به عنوان یک فرماندار به پایان رساند، زیرا او دیگر نمی توانست تحقیر را تحمل کند. با این وجود، شارلوت را قادر ساخت تا نقش را به خوبی در «جین ایر» به تصویر بکشد.

بعد از اینکه شارلوت متوجه شد که حرفه ای به عنوان یک فرماندار برای او نیست، او و امیلی به بروکسل سفر کردند تا در یک مدرسه شبانه روزی کار کنند. توسط مردی به نام کنستانتین هگر. در طول اقامت آنها، امیلی موسیقی تدریس می کرد و شارلوت در ازای دریافت هیئت مدیره، به زبان انگلیسی شهریه می داد. متأسفانه، عمه آنها الیزابت برانول، که پس از مرگ مادرشان از آنها مراقبت می کرد، در سال 1842 درگذشت و آنها را مجبور به بازگشت به خانه کرد. سال بعد، شارلوت تلاش کرد تا موقعیت خود را دوباره در مدرسه بروکسل به دست آورد، جایی که پیوند او با کنستانتین رشد کرد. با این حال او خوشحال نبود، دلتنگی او را بهتر می کرد. اما زمان او در بروکسل تلف نشد. در بازگشت به هاورثسال بعد، او از زمان گذراندن خارج از کشور الهام گرفت و شروع به نوشتن «پروفسور» و «ویلت» کرد. تولیدی با عنوان «پروفسور» ناشری را تضمین نکرد، با این حال تشویق شد که کرر بل، نام مستعار او، ممکن است بخواهد نسخه‌های خطی طولانی‌تری ارسال کند. یک قطعه طولانی تر، که در اوت 1847 ارسال شد، به رمان "جین ایر" تبدیل می شود.

"جین ایر" داستان زنی ساده به نام جین را به تصویر می کشد که شروع سختی در زندگی داشت و به عنوان یک فرماندار کار می کرد. و عاشق کارفرمایش، آقای روچستر متفکر و مرموز شد. رازهایی که آقای روچستر از جین پنهان کرده بود در یک نتیجه حماسی و دراماتیک فاش می شود، زمانی که او متوجه می شود که همسر اول دیوانه او در یک برج محبوس شده است، که سپس در آتش سوزی وحشتناک خانه می میرد. این داستان عاشقانه که با واقع گرایی شدید مالیخولیایی و بدبختی در هم آمیخته بود، موفقیت آمیز بود. تصمیم شارلوت برای نوشتن بر اساس زندگی خود بسیار موفقیت آمیز بود، نوشتن به صورت اول شخص و از منظر زنانه انقلابی و بی درنگ قابل ارتباط بود. با عناصر گوتیک، یک داستان عاشقانه کلاسیک و پیچ و خم های شوم، «جین ایر» در بین خوانندگان مورد علاقه بود و هنوز هم است.

رمان دوم و شاید کمتر شناخته شده شارلوت با عنوان «شرلی» نیز مشابه است. مضامینی در مورد نقش زنان در جامعه بلکه شامل ناآرامی های صنعتی نیز می شود. متاسفانه اینطور شدبه اندازه «جین ایر» تأثیری نداشت، اما پس از آن تحت شرایط شخصی وحشتناک نوشته شد. در سال 1848 شارلوت سه عضو خانواده خود را از دست داد. برانول، تنها برادر او، پس از سال ها سوء مصرف الکل و مواد، بر اثر برونشیت و سوء تغذیه درگذشت. اندکی پس از سوگواری مرگ برانول، امیلی بیمار شد و بر اثر سل درگذشت، و سپس تنها چند ماه بعد در سال بعد، آن بر اثر همان بیماری درگذشت. زندگی شارلوت همچنان با غم و اندوه و بدبختی همراه بود.

آرتور بل نیکولز

سومین و آخرین رمان شارلوت "ویلت" بود. بر اساس تجربیات او در بروکسل، داستان سفر لوسی اسنوو را روایت می‌کند که برای تدریس در یک مدرسه شبانه‌روزی به خارج از کشور سفر می‌کند و عاشق مردی می‌شود که نمی‌تواند با او ازدواج کند. این رمان عمدتاً به همان سبک جین ایر، به صورت اول شخص و با تشابهات مربوط به زندگی خود شارلوت نوشته شده است. در این مدت، شارلوت از آرتور بل نیکولز که مدت ها عاشق او بود، پیشنهاد ازدواج دریافت کرد. شارلوت سرانجام پیشنهاد او را پذیرفت و موافقت پدرش را دریافت کرد. ازدواج کوتاه اما شاد بود، زیرا او به زودی پس از ازدواج باردار شد، متأسفانه سلامتی او ضعیف بود و در طول بارداری رو به کاهش بود. او و فرزند متولد نشده اش در 31 مارس 1855، چند هفته قبل از سی و نه سالگی درگذشت.

شارلوتبرونته در طاق خانوادگی دفن شد. اما مرگ او پایان محبوبیت او نبود. آثار ادبی شارلوت و خواهران و برادرانش همچنان به حیات خود ادامه می‌دهند و به برخی از ماندگارترین آثار کلاسیک در ادبیات انگلیسی تبدیل شده‌اند.

جسیکا برین نویسنده‌ای آزاد و متخصص در تاریخ است. مستقر در کنت و عاشق همه چیزهای تاریخی است.