هنری هفتم
وقتی از مردم در مورد تودورها سؤال می شود، همیشه می توان به آنها برای صحبت در مورد هنری هشتم، الیزابت و رویدادهای بزرگ آن دوران اعتماد کرد. شاید آرمادا یا انبوه همسران. با این حال، یافتن کسی که از بنیانگذار سلسله، هنری هفتم، یاد کند، نادر است. اعتقاد من بر این است که هنری تودور از هر سلسلهای که پس از او به وجود آمد، هیجانانگیزتر و مهمتر است.
هنری تودور در شرایطی دراماتیک بر تاج و تخت نشست و آن را به دست گرفت. با زور و از طریق مرگ پادشاه فعلی، ریچارد سوم، در میدان جنگ. او در چهارده سالگی از انگلیس به امنیت نسبی بورگوندی گریخته بود، از ترس اینکه موقعیت او به عنوان قوی ترین مدعی لنکستریان برای تاج و تخت انگلیس، ماندن او را برایش بسیار خطرناک کند. در طول تبعید او، آشفتگی جنگهای رزها ادامه یافت، اما هنوز حمایت لنکستریان برای گرفتن تاج و تخت از ادوارد چهارم و ریچارد سوم یورکیست وجود داشت.
به امید به دست آوردن این حمایت، در تابستان 1485 هنری بورگوندی را با کشتی های سرباز خود به مقصد جزایر بریتانیا ترک کرد. او به سمت ولز، سرزمین مادری خود و سنگر حمایت از او و نیروهایش حرکت کرد. او و ارتشش در 7 آگوست در خلیج میل در ساحل پمبروکشایر فرود آمدند و به راهپیمایی در داخل کشور ادامه دادند و در حین حرکت بیشتر به سمت لندن، حمایت جمع کردند.
هنری هفتم در میدان نبرد تاج گذاری می کنددر Bosworth
در 22 آگوست 1485 دو طرف در Bosworth، یک شهر کوچک بازار در Leicestershire ملاقات کردند و هنری یک پیروزی قاطع را به دست آورد. او در میدان جنگ به عنوان پادشاه جدید، هنری هفتم، تاجگذاری کرد. پس از نبرد، هنری به سمت لندن لشکر کشید، در این مدت ورجیل کل پیشرفت را شرح میدهد و بیان میکند که هنری «مثل یک ژنرال پیروز» پیش رفت و گفت:
همچنین ببینید: دکتر رابرت هوک«مردم از دور و دراز به سرعت در کنار جاده جمع شدند و سلام کردند. او به عنوان پادشاه بود و طول سفر خود را با میزهای پر بار و جام های لبریز پر کرد تا فاتحان خسته بتوانند خود را تازه کنند.
هنری 24 سال سلطنت کرد و در آن زمان تغییرات زیادی در چشم انداز سیاسی ایجاد شد. از انگلستان. در حالی که هرگز دوره ای از امنیت برای هنری وجود نداشت، می توان گفت که در مقایسه با دوره بلافاصله قبل، مقداری ثبات وجود داشت. او مدعیان و تهدیدهای قدرت های خارجی را با مانورهای سیاسی دقیق و اقدام نظامی قاطعانه کنار زد و در آخرین نبرد جنگ رزها، نبرد استوک، در سال 1487 پیروز شد.
هنری به زور تاج و تخت را به دست آورده بود. اما مصمم بود که تاج را از طریق ارث به یک وارث مشروع و غیرقابل انکار واگذار کند. او در این هدف موفق بود، زیرا پس از مرگ او در سال 1509، پسر و وارثش، هنری هشتم، بر تخت سلطنت نشست. با این حال، حقایق پیرامون نبرد Bosworth و سرعتبا این حال، سهولت ظاهری که هنری توانست نقش پادشاه انگلستان را به عهده بگیرد، تصویر کاملی از بی ثباتی موجود در قلمرو بلافاصله قبل و در طول سلطنت او و همچنین کارهایی که هنری و دولتش برای انجام این کار انجام داده اند، به دست نمی دهد. دستیابی به این جانشینی "هموار".
هنری هفتم و هنری هشتم
ادعای هنری برای تاج و تخت "به طرز شرم آور لاغری" بود و از ضعف اساسی موقعیت رنج می برد. ریدلی آن را «بقدری رضایتبخش توصیف نمیکند که او و حامیانش هرگز به وضوح بیان نکردند که چیست». ادعای او از طریق هر دو طرف خانواده اش مطرح شد: پدرش از نوادگان اوون تودور و ملکه کاترین، بیوه هنری پنجم بود، و در حالی که پدربزرگش اصالتی داشت، ادعای این طرف اصلا قوی نبود. از طرف مادرش، همه چیز پیچیدهتر بود، زیرا مارگارت بوفورت نوهی جان گانت و کاترین سوینفورد بود، و در حالی که فرزندان آنها توسط پارلمان مشروعیت یافته بود، آنها از رسیدن به تاج و تخت منع شده بودند و بنابراین این مسئله مشکلساز بود. . اما زمانی که او به عنوان پادشاه اعلام شد، به نظر می رسد که این مسائل تا حدی نادیده گرفته شده است، به این دلیل که او پادشاه برحق است و پیروزی او نشان داده است که او چنین قضاوتی را از سوی خداوند انجام می دهد.
همانطور که لودز توضیح میدهد، «مرگ ریچارد نبرد باسورث را تعیینکننده کرد». مرگ او بدون فرزند باعث شد که وارث او به عنوان برادرزاده اش ظاهر شود.ارل لینکلن که ادعای او کمی قوی تر از ادعای هنری بود. گان برای اینکه تاج و تختش امن شود، توضیح میدهد که هنری چگونه میدانست «حکمرانی خوب لازم است: عدالت مؤثر، احتیاط مالی، دفاع ملی، شکوه سلطنتی مناسب و ارتقای ثروت مشترک».
این «احتیاط مالی» احتمالاً همان چیزی است که هنری بیشتر به خاطر آن شناخته شده است و الهامبخش قافیه کودکانه «آواز شش پنسی بخوان». او به خاطر بخل خود معروف بود (یا باید بدنام باشد) که معاصران درباره آن اظهار نظر کردند: "اما در روزهای آخر عمر او، همه این فضایل توسط بخل و رنجی که او از آن رنج می برد پنهان شد."
همچنین ببینید: بر بریتانیا حکومت کنهنری نیز چنین است. به خاطر ماهیت تیره و تار و زیرکی سیاسی اش معروف است. تا همین اواخر، این شهرت باعث شده بود که او با برخی نکات تحقیرآمیز نگریسته شود. بورس تحصیلی جدید در تلاش است تا شهرت پادشاه را از کسل کننده به نقطه عطفی هیجان انگیز و حیاتی در تاریخ بریتانیا تغییر دهد. در حالی که هرگز توافقی در مورد سطح این اهمیت وجود نخواهد داشت، مانند تاریخ و استدلال های آن، این چیزی است که آن را بیشتر جالب می کند و چهره این پادشاه و فرد غالباً فراموش شده اما واقعاً محوری را افزایش می دهد.
بیوگرافی: ایمی فلمینگ مورخ و نویسنده ای است که در تاریخ اوایل-مدرن بریتانیا تخصص دارد. پروژههای فعلی شامل کار بر روی موضوعات مختلف از حقالامتیاز و نویسندگی گرفته تا والدین و حیوانات خانگی است. او نیزبه طراحی مطالب آموزشی مبتنی بر تاریخ برای مدارس کمک می کند. وبلاگ او "A Early Modern View" را می توان در historyaimee.wordpress.com پیدا کرد.