هنر بدن ربایی
تاخیر، اختلاط در تحویل و لو رفتن بسته ها تنها تعداد کمی از مشکلاتی است که حرفه بدن ربایی بیش از یک بار با آن مواجه بوده است. حفر یک جسد در حیاط کلیسای محلی برای تحویل به مدرسه آناتومی در همان نزدیکی یک چیز بود. اگر سعی میکردید یک جسد را در سراسر کشور حمل کنید، در حالی که سعی میکردید شناسایی نشود، کاملاً چیز دیگری بود.
در آغاز قرن نوزدهم، تعداد جسد تازه به طور قانونی در دسترس بود. برای مدارس آناتومی انگلستان و اسکاتلند به طرز تاسف باری ناکافی بود. به منظور رفع این کمبود، طبقه جدیدی از جنایتکاران ظهور کردند. مرد قاپیدن بدن یا «مردان را ساک میکشند» بهطور خستگیناپذیری در طول بریتانیا بالا و پایین کار میکرد و به حیاطهای کلیساها حمله میکرد که در آن دفن جدیدی انجام شده بود. اجساد به سرعت بیرون آورده شدند، لباس های قبر خود را از تن بیرون آوردند و با عجله در گاری های انتظار یا موانعی که آماده ارسال به مقصد نهایی خود بودند، بسته شدند.
هتل تورف در نیوکاسل-اپون- تاین یک نقطه محبوب برای کشف بود زیرا یک نقطه توقف اصلی در مسیر شمال یا جنوب بود. بوی تهوعآوری از پشت اتوبوسهایی که به مقصد ادینبورگ یا کارلایل میروند به مشام میرسد، یا بستههای مشکوک میخواهند بازرسی دقیقتری داشته باشند، اگر شاید گوشهای از مانعی که جسد در آن حمل میشد، کمی مرطوب بود. سردرگمی پیرامون یک تنه خطاب به جیمز سایم اسک.ادینبورگ که یک عصر در سپتامبر 1825 در دفتر مربی در هتل تورف رها شده بود، برای شروع تحقیقات کافی بود، پس از اینکه مایعی از صندوق عقب در کف دفتر تراوش می کرد. با باز کردن در صندوق عقب، جسد یک زن 19 ساله با "رنگ چهره روشن، چشمان روشن و موهای زرد" کشف شد، که تاخیر در حمل و نقل منجر به شناسایی او شد.
نه تنها نیوکاسل که در آن جسد کشف شد. در آخرین ماه سال 1828، قبل از سخنرانی آناتومی در دانشگاه ادینبورگ، آقای مکنزی صبورانه منتظر تحویل یک بسته بود. متأسفانه برای آقای مکنزی، عموم مردم به طور فزایندهای از تعداد زیادی اجساد که در بزرگراههای کشور در بستههای مختلف با برچسب «شیشه - با دقت دستهدار» یا «تولید» حمل میشوند، آگاه میشدند. شاید تعجب آور نباشد که بفهمیم بسته آقای مکنزی توسط یک راننده اتوبوس هوشیار در مسافرخانه Wheatsheaf، کاستلگیت، یورک "مشکوک" تلقی شده است. راننده واگن از بارگیری جعبه روی مربی خود امتناع کرد و به زودی جمعیتی جمع شدند و این شایعه را منتشر کردند که شامل یکی از ساکنان سابق حیاط کلیسای سنت سامپسون است. جعبه آقای مکنزی با وحشت فراوان باز شد. گوشتی در داخل تنه یافت شد، تا حد زیادی درست است، اما این گوشت یک جسد تازه زنده شده نبود. به همین مناسبت، به طور مرتب بسته بندی شده، برای کریسمس آماده استدر جشن ها، چهار ژامبون پخته شده لانه کرده بودند.
همچنین ببینید: آدا لاولیس
شما فکر می کنید که اگر در قسمتی از حیاط کلیسا بودید، تپه ای از خاک تازه برگردانده شده را پیدا می کردید که نشان دهنده یک خاک خوب است. دفن تازه، پس از آن هیچ مشکلی برای تامین یک جسد مناسب وجود نخواهد داشت. دوباره فکر کن بسیاری از جسد رباییها با جسدی روبرو شدند که آرزو میکردند شروع به نبش قبر نمیکردند. بدن ربایی به مقدار مشخصی جداشدگی نیاز داشت. خود کار نیاز به شکمی قوی داشت. تا کردن یک جسد از وسط، یا حتی به سه قسمت در تلاش برای بستهبندی آن در ظرفی مناسب، بیش از چند قطره الکل طول میکشد تا حواس را بیحس کند - جسد مردهای را از قبر بیرون میکشید، چه ظریف است!
داستان خطای هولناک یک مرد ربا در سال 1823 آشکار شد و در چند خط مبهم که در تعداد انگشت شماری روزنامه ذکر شده است، بازگو می شود. قاپیچی مورد بحث کاملاً بهخاطر «سایمون اسپید» شناخته میشد، یک رستاخیز که در قبرستان کلیسای سنت مارتین در مکانی نامشخص کار میکرد. سایمون در حالی که در تاریکی شب حفاری میکرد، متوجه نشد که در شرف انجام مرگبارترین اشتباهات است. زمانی که برداشتن جسد را از تابوتش تمام کرد، درست قبل از اینکه بخواهد آن را از وسط تا کند تا داخل یک گونی برود، موها را از روی صورتش کنار زد. شاید کلمات نتوانند توصیف کنند که سیمون بیچاره وقتی به چهره آن جسد خاص خیره شدشب می بینید، اگرچه او با موفقیت یک «یک تازه» را برای میز تشریح تهیه کرده بود، اما به تازگی جسد همسرش را که اخیراً درگذشته بود نبش قبر کرده بود!
اندرو مریلیز، ادینبورگ، که بیشتر با نام «مِری اندرو» شناخته می شود، در نبش قبر و فروش جسد خواهرش در پی نزاع با اعضای باند 'Mowdiewarp' و 'Spune' هیچ ابهامی نداشت. چند روز قبل، زمانی که اعضای باند فکر می کردند که مری اندرو پس از فروش اخیر یک جسد به یکی از جراحان ادینبورگ، آنها را 10 شیلینگ تغییر داده است، اختلافی به وجود آمد.
خانواده یا نه، دفن اخیر خواهر Merrilees جرقه دو نقشه جداگانه برای حمله به حیاط کلیسا در Penicuik جایی که او در آن دفن شده بود، زد. Mowdiewarp و Spune مشکوک بودند که رهبر باند، مری اندرو، برنامهای برای برداشتن و فروش جسد خواهرش دارد، در حالی که مری اندرو در مورد حمله احتمالی Mowdiewarp و Spune از مردی که به آنها اسب و گاری اجاره کرده بود، شنیده بود. . یک شب مورد بحث، Merrilees اولین کسی بود که به حیاط کلیسا رسید و بی سر و صدا جای خود را پشت سنگ قبر در همان نزدیکی گرفت و منتظر بود تا اعضای باندش ظاهر شوند. او نیازی به صبر طولانی نداشت و در حالی که این زوج کار سخت نبش قبر جسد را انجام می دادند، مخفی ماند. هنگامی که جسد از زمین خارج شد، Merrilees بلند شد، با صدای بلند فریاد زد، Mowdiewarp و Spune را به اندازه کافی مبهوت کننده کرد تا مطمئن شود که جسد را رها کرده اند وفرار خود را انجام دادند. موفقیت برای مری اندرو، او جسد خود را داشت و حتی عرق نکرده بود.
همچنین ببینید: لندن پس از آتش سوزی بزرگ 1666اما اجسادی که از زیر قبر بیرون آورده شدند و شاید از بهترین حالت خود گذشته بودند، چه میشد؟ اولین باری که ویلی و پاتریک جسد ربایی را پس از دریافت اطلاعات نادرست در مورد دفن در قبرستانی در پیتربورو در سال 1830، موفق شدند جسد اشتباهی را بیابند. . یکی از ربایندگان بدن، جوزف (جاشوا) ناپل بدنام، یک قدم جلوتر رفت. در دفتر خاطراتی که جوزف بین سالهای 1811-1812 نگه داشته و حرکات ناپل و یارانش را در «باند کروچ» ثبت کرده است، او نوشته است که «اندامهای انتهایی» جسدهایی را که از نبش قبر شده بودند و شاید کمی رسیده بودند، برید. . با فروش «اندامات» به بیمارستانهای سنت توماس و بارتولومئو در لندن، امید میرود که ناپل و اعضای باند او از مواد قوی ساخته شده باشند. نوشتهای در دفتر خاطرات برای سپتامبر 1812 ثبت کرد که سنت توماس از خرید یک جسد فروخته شده به دلیل پوسیدگی بسیار امتناع کرد!
اگرچه این سوء استفادهها ظاهری نسبتاً ناشیانه و گاه به گاه نشان میدهد. بینش خنده دار به دنیای بدن ربایی، تهدید نبش قبر بسیار واقعی بود. حیاطهای کلیساها در سراسر کشور اقدامات پیشگیرانه مختلفی را برای جلوگیری از ردگیری بدنربایان نصب کردند. برج های دیده بانی وگلوله های مرتفع در سراسر کشور به وجود آمدند و سعی داشتند که اهل محله را در آخرین محل استراحت خود ایمن نگه دارند. بالای قبر قرار گرفته اند و با سیم های عایق نصب شده اند، آماده اند تا اگر کسی جرأت کند جسد را در داخل نبش قبر کند، آماده تخلیه است.
یقه تابوت که اکنون در موزه ملی اسکاتلند یافت میشود، قبلاً در کینگتل، فایف، برای جلوگیری از ربودن بدن استفاده میشد. یقه تابوت; یک یقه آهنی که به دور گردن جسد بسته میشد و محکم به پایین تابوت میچسبید. با این حال، چند یدک تیز خوب بر روی شانههای جسد احتمالاً باعث میشد جسد از محل استراحت نهایی خود خارج شود. همه چیز به این بستگی دارد که شروع با چقدر پوسیده بود!
در کتاب سوزی لنوکس Bodysnatchers ، منتشر شده توسط Pen & شمشیر.