لرد پالمرستون
متولد هنری جان تمپل، ویسکونت سوم پالمرستون، یک سیاستمدار انگلیسی بود که یکی از طولانیترین اعضای دولت شد و در نهایت رهبر شد و تا زمان مرگش در اکتبر 1865 به عنوان نخست وزیر خدمت کرد.
او یک سیاستمدار انگلیسی بود که در طول فعالیت سیاسی طولانی خود در سمت های مختلف خدمت کرد، از جمله وزیر امور خارجه (از این رو پالمرستون گربه ای است که در حال حاضر در وزارت خارجه اقامت دارد!).
در طی زمانی که در دولت بود، او به دلیل دیدگاههای ملیگرایانهاش شهرت پیدا کرد، و به قول معروف این کشور متحدان دائمی نداشت، فقط منافع دائمی داشت. پالمرستون در اوج جاهطلبیهای امپراتوری بریتانیا برای تقریباً سی سال یک چهره برجسته در سیاست خارجی بود و بسیاری از بحرانهای بزرگ بینالمللی را در آن زمان مدیریت کرد. به همین دلیل، بسیاری استدلال می کنند که پالمرستون یکی از بزرگترین وزیران خارجه تمام دوران بوده است.
هنری تمپل در 20 اکتبر 1784 در یک شاخه ثروتمند ایرلندی از خانواده تمپل در وست مینستر متولد شد. پدرش ویسکونت پالمرستون دوم، یک همسال انگلیسی-ایرلندی بود، در حالی که مادرش مری، دختر یک تاجر لندنی بود. هنری متعاقباً در "کلیسای خانه عوام" سنت مارگارت در وست مینستر غسل تعمید گرفت، که بسیار مناسب برای پسر جوانی بود که قرار بود سیاستمدار شود.
همچنین ببینید: کانکس های دریاییدر جوانی او آموزش کلاسیک مبتنی بر فرانسوی، ایتالیایی و چند آلمانی، پس از گذراندن وقتهم در ایتالیا و هم در سوئیس به عنوان یک پسر جوان با خانواده اش. هنری سپس در سال 1795 به مدرسه هارو رفت و بعداً وارد دانشگاه ادینبورگ شد و در آنجا اقتصاد سیاسی خواند.
در سال 1802، قبل از اینکه حتی هجده ساله شود، پدرش درگذشت و عنوان و املاک خود را پشت سر گذاشت. ثابت شد که این کار بزرگی بود، با املاک کشور در شمال شهرستان اسلایگو و بعداً، قلعه کلاسیباون که هنری به مجموعه خود اضافه کرد.
پالمرستون در 18
همچنین ببینید: لرد بایروندر این بین، هنری تمپل جوان، که هنوز دانشجو بود اما اکنون به عنوان سومین ویسکونت پالمرستون شناخته می شود، در مقطع کارشناسی باقی ماند و در سال بعد در کالج معتبر سنت جان در کمبریج شرکت کرد. در حالی که او عنوان یک نجیب را داشت، علیرغم درخواست هایش، دیگر نیازی به شرکت در امتحانات برای کسب مدرک کارشناسی ارشد خود نداشت.
پس از شکست در تلاش های خود برای انتخاب شدن در دانشگاه. او در حوزه انتخابیه کمبریج استقامت کرد و در نهایت به عنوان نماینده حزب محافظه کار برای ناحیه نیوپورت در جزیره وایت در ژوئن 1807 وارد پارلمان شد. به ویژه با توجه به مأموریت تصرف و انهدام نیروی دریایی دانمارک. این نتیجه مستقیم تلاش های روسیه و ناپلئون برای ایجاد یک اتحاد دریایی علیه بریتانیا با استفاده از نیروی دریایی دانمارک بود. پالمرستوندیدگاه در مورد این موضوع منعکس کننده اعتقاد سرسختانه و قوی او به حفظ خود و حفاظت از بریتانیا در برابر دشمن بود. این نگرش زمانی که او در اواخر دوران کاری خود به عنوان وزیر امور خارجه خدمت کرد، تکرار شد.
سخنرانی که پالمرستون در رابطه با موضوع نیروی دریایی دانمارک ایراد کرد، توجه زیادی را به خود جلب کرد، به ویژه از سوی اسپنسر پرسیوال که متعاقباً از او خواست تا در سال 1809 صدراعظم خزانه داری شد. اما پالمرستون سمت دیگری را ترجیح داد - وزیر جنگ - که به جای آن تا سال 1828 به عهده گرفت. پالمرستون در این زمان توسط مردی به نام ستوان دیویس که شکایتی در مورد حقوق بازنشستگی خود داشت، به جان او حمله کرد. او در حالت عصبانیت متعاقباً به پالمرستون شلیک کرد که تنها با یک جراحت جزئی موفق به فرار شد. همانطور که گفته شد، هنگامی که مشخص شد دیویس دیوانه است، پالمرستون در واقع هزینه دفاع قانونی خود را پرداخت، علیرغم اینکه تقریباً توسط مرد کشته می شد!
پالمرستون تا سال 1828 که از سمت خود استعفا داد، به خدمت در کابینه ادامه داد. دولت ولینگتون و حرکت به سمت مخالفان. در این مدت او انرژی خود را به شدت بر سیاست خارجی متمرکز کرد، از جمله شرکت در جلسات پاریس در مورد جنگ استقلال یونان. در سال 1829 پالمرستون اولین سخنرانی رسمی خود را در مورد آن انجام دادامور خارجه؛ علیرغم اینکه استعداد خاصی در سخنوری نداشت، او توانست حال و هوای مخاطبانش را جلب کند، مهارتی که همچنان نشان می داد.
در سال 1830 پالمرستون از حزب ویگ وفادار شد و وزیر امور خارجه شد، پستی که برای چندین نفر باقی ماند. سال ها. در این زمان او به طور جنگ طلبانه با درگیری ها و تهدیدهای خارجی برخورد کرد که گاه بحث برانگیز بود و گرایش او به مداخله گرایی لیبرال را برجسته می کرد. با این وجود، هیچ کس نمیتوانست میزان انرژی او را در طیف وسیعی از مسائل از جمله انقلاب فرانسه و بلژیک انکار کند.
زمان وزیر خارجه او در یک دوره پرآشوب ناآرامیهای خارجی رخ داد و بنابراین پالمرستون دست به کار شد. رویکرد حمایت از منافع بریتانیا و همزمان تلاش برای حفظ عنصری از ثبات در امور اروپا. او موضعی قوی علیه فرانسه در شرق مدیترانه اتخاذ کرد، در حالی که او همچنین به دنبال بلژیک مستقلی بود که معتقد بود وضعیت امنتری را در خانه تضمین میکند.
در همین حال، او سعی کرد با تشکیل یک معاهده مسائل را با ایبریا حل کند. نگرش او در برخورد با کشورهای مربوطه عمدتاً مبتنی بر حفظ خود بود و در رویکرد خود بی شرمانه صریح بود. ترس از ایجاد توهین در رادار او نبود و این به اختلافات او با خود ملکه ویکتوریا وشاهزاده آلبرت که نظرات بسیار متفاوتی با او در مورد اروپا و سیاست خارجی داشت.
او به ویژه در برابر روسیه و فرانسه در رابطه با جاه طلبی های آنها با امپراتوری عثمانی صریح بود زیرا علاقه زیادی به مسائل دیپلماتیک مربوط به شرق داشت. از این قاره.
معاهده نانجینگ
در دورتر، پالمرستون سیاستهای تجاری جدید چین را که ارتباط دیپلماتیک را قطع کرد و تجارت را تحت سیستم کانتون محدود کرد، بهعنوان مستقیماً نقض میکرد. از اصول خودش در مورد تجارت آزاد. بنابراین او خواستار اصلاحات از چین شد اما فایده ای نداشت. جنگ اول تریاک آغاز شد و با تصاحب هنگ کنگ و همچنین معاهده نانجینگ که استفاده از پنج بندر را برای تجارت جهانی تضمین کرد به اوج خود رسید. در نهایت، پالمرستون وظیفه اصلی خود یعنی باز کردن تجارت با چین را با وجود انتقادات مخالفانش که توجه را به جنایات ناشی از تجارت تریاک جلب کردند، انجام داد. مردمی که از شور و شوق و موضع میهن پرستانه او قدردانی کردند. مهارت او در استفاده از تبلیغات برای برانگیختن احساسات پرشور ملی در میان مردم باعث نگرانی دیگران شد. افراد محافظهکارتر و ملکه، طبیعت تند و گستاخ او را بیش از آنکه سازنده باشد، برای ملت مضر میدانستند.
پالمرستون موفق شد تا حد زیادی را حفظ کند.محبوبیت در میان رای دهندگانی که از رویکرد میهن پرستانه استقبال می کردند. با این حال، نقش بعدی او بسیار نزدیکتر به خانه خواهد بود و به عنوان وزیر کشور در دولت آبردین خدمت می کند. در طول این مدت او در ایجاد بسیاری از اصلاحات اجتماعی مهم که با هدف بهبود حقوق کارگران و تضمین دستمزد انجام میشد، نقش اساسی داشت.
لرد پالمرستون در مجلس عوام سخنرانی کرد
سرانجام در سال 1855، در سن هفتاد سالگی، پالمرستون نخست وزیر شد، مسن ترین فرد در سیاست بریتانیا که برای اولین بار به این سمت منصوب شد. یکی از اولین کارهای او رسیدگی به آشفتگی جنگ کریمه بود. پالمرستون توانست آرزوی خود را برای غیرنظامی شدن دریای سیاه تضمین کند، اما نتوانست به بازگرداندن کریمه به عثمانی ها دست یابد. با این وجود، صلح در قراردادی که در مارس 1856 امضا شد تضمین شد و یک ماه بعد پالمرستون توسط ملکه ویکتوریا به عنوان گارتر منصوب شد.
پالمرستون در زمان نخست وزیری خود مجبور شد روحیه میهن پرستانه قوی را برانگیزد. بار دیگر در سال 1856 هنگامی که یک حادثه در چین به عنوان توهین به پرچم بریتانیا ذکر شد. در مجموعه ای از رویدادها، پالمرستون حمایت بی دریغ خود را از هری پارکز، مقام محلی بریتانیا نشان داد، در حالی که در پارلمان، افرادی مانند گلادستون و کابدن به دلایل اخلاقی به رویکرد او اعتراض کردند. با این حال، این تأثیری بر محبوبیت پالمرستون در بین مردم نداشتکارگران و ثابت کرد که فرمول سیاسی مطلوبی برای انتخابات بعدی است. در واقع او برای حامیانش به "پم" معروف بود.
لرد پالمرستون در سال 1857
در سالهای بعد، درگیری های سیاسی و امور بین المللی ادامه یافت. برای تسلط بر زمان حضور پالمرستون. او در نهایت استعفا داد و سپس دوباره به عنوان نخست وزیر خدمت کرد، این بار به عنوان اولین رهبر لیبرال در سال 1859. دو روز قبل از تولد هشتاد و یکمین سالگرد تولدش آخرین سخنان او این بود که «ماده 98 همین است. حالا برو سراغ بعدی. معمول برای مردی که زندگی اش تحت سلطه امور خارجی بود و متعاقباً بر سیاست خارجی مسلط شد.
او شخصیتی قابل توجه بود، هم قطبی و هم میهن پرست، ثابت قدم و سازش ناپذیر. شوخ طبعی معروف او، شهرت او به زن ستیزی (تایمز او را "لرد کوپید" نامید) و اراده سیاسی او برای خدمت، باعث جلب رضایت و احترام او در میان رای دهندگان شد. همتایان سیاسی او اغلب کمتر تحت تأثیر قرار میگرفتند، با این حال هیچکس نمیتواند انکار کند که او اثر فوقالعادهای در سیاست، جامعه و سایر نقاط بریتانیا بر جای گذاشته است.
جسیکا برین نویسندهای آزاد و متخصص در تاریخ است. مستقر در کنت و عاشق همه چیزهای تاریخی است.