لرد بایرون
«دانستن دیوانه، بد و خطرناک است». لیدی کارولین لمب معشوقه خود جورج گوردون نوئل، ششمین بارون بایرون و یکی از بزرگترین شاعران رمانتیک در ادبیات انگلیسی را اینگونه توصیف کرد. در 22 ژانویه 1788 در لندن به دنیا آمد و در سن 10 سالگی لقب بارون بایرون را از عموی بزرگ خود به ارث برد.
او دوران کودکی پر هرج و مرج را در آبردین تحمل کرد که توسط مادر اسکیزوفرنی و یک پرستار بدسرپرست بزرگ شد. این تجربیات، به علاوه این واقعیت که او با پای چاقویی به دنیا آمد، ممکن است با نیاز همیشگی او به دوست داشته شدن ارتباط داشته باشد، که از طریق روابط بسیار او با مردان و زنان بیان شده است.
او در مدرسه هارو و کالج ترینیتی کمبریج تحصیل کرد. در هارو بود که اولین روابط عاشقانه خود را با هر دو جنس تجربه کرد. در سال 1803 در سن 15 سالگی او دیوانه وار عاشق پسر عموی خود مری چاورث شد که به احساسات او پاسخ نداد. این اشتیاق ناموفق اساس آثار او «تپههای آنسلی» و «خداوند» بود.
در حالی که در ترینیتی در ترینیتی عشق را تجربه کرد، سیاست را کشف کرد و به بدهی افتاد (مادرش گفت که او «بیاعتنایی بیملاحظهای داشت». برای پول"). وقتی 21 ساله شد، در مجلس اعیان نشست. اما بایرون ناآرام سال بعد انگلستان را برای یک تور اروپایی دو ساله با دوست بزرگش جان کم هابهاوس ترک کرد. او به یونان سفر کرداولین بار و عاشق کشور و مردم شد.
بایرون در سال 1811 درست زمانی که مادرش فوت کرد به انگلستان بازگشت. زمانی که در تور بود، کار بر روی شعر «زیارت چایلد هارولد» را آغاز کرده بود که شرحی تا حدی زندگینامهای از سفرهای یک مرد جوان به خارج از کشور است. قسمت اول این اثر با استقبال زیادی منتشر شد. بایرون یک شبه به شهرت رسید و در جامعه ریجنسی لندن بسیار مورد توجه قرار گرفت. شهرت او چنان بود که همسر آیندهاش آنابلا میلبانکه آن را «بیرومانیا» نامید.
در سال 1812، بایرون با لیدی کارولین لمب پرشور، عجیب و غریب – و ازدواج کرد. این رسوایی افکار عمومی بریتانیا را شوکه کرد. او همچنین با لیدی آکسفورد، لیدی فرانسیس وبستر و همچنین، به احتمال زیاد، با خواهر ناتنیاش، آگوستا لی، رابطهای داشت.
در سال 1814 آگوستا یک دختر به دنیا آورد. کودک نام خانوادگی پدرش لی را گرفت، اما شایعات شایع بود مبنی بر اینکه پدر دختر بچه در واقع بایرون است. شاید در تلاشی برای بازیابی شهرت خود، سال بعد بایرون با آنابلا میلبانکه ازدواج کرد که از او صاحب یک دختر آگوستا آدا شد. به دلیل روابط زیاد بایرون، شایعات دوجنسیتی او (همجنسگرایی در این زمان غیرقانونی بود) و رسوایی در رابطه با رابطه او با آگوستا، این زوج اندکی پس از تولد فرزندشان از هم جدا شدند.
آنابلا، لیدی بایرون
در آوریل 1816 بایرون از انگلستان فرار کرد و ترک کردپشت یک ازدواج ناموفق، امور بدنام و بدهی های فزاینده. او آن تابستان را در دریاچه ژنو با پرسی بیش شلی شاعر، همسرش مری و خواهر ناتنی مری، کلر کلرمونت، که بایرون در زمان اقامت در لندن با آنها رابطه نامشروع داشت، گذراند. کلر یک سبزه جذاب، پر جنب و جوش و شهوانی بود و این زوج رابطه خود را دوباره شروع کردند. در سال 1817 او به لندن بازگشت و دخترشان آلگرا را به دنیا آورد.
بایرون به ایتالیا سفر کرد. او در ونیز روابط بیشتری با ماریانا سگاتی، همسر صاحبخانه اش و مارگاریتا کوگنی، همسر یک نانوای ونیزی داشت.
فروش نیوستد ابی به مبلغ 94500 پوند در پاییز 1818 بدهی های بایرون را تسویه کرد و او را با او رها کرد. یک درآمد سخاوتمندانه.
تاکنون، زندگی فسقآمیز بایرون او را خیلی بیشتر از سالهای عمرش پیر کرده بود. با این حال در سال 1819، او با کنتس ترزا گوئیچیولی که تنها 19 سال داشت و با مردی تقریباً سه برابر سن او ازدواج کرد، رابطه عاشقانه برقرار کرد. این دو جدایی ناپذیر شدند. بایرون در سال 1820 با او نقل مکان کرد.
همچنین ببینید: تریاک در بریتانیای ویکتوریایی
ترزا گوئیچیولی
در این دوره در ایتالیا بود که بایرون برخی از آثار خود را نوشت. معروفترین آثار، از جمله «بپو»، «پیشگویی دانته» و شعر طنز «دون خوان» که او هرگز آنها را تمام نکرد.
الگرا دختر نامشروع بایرون که توسط مادرش فرستاده شده بود به ایتالیا رسیده بود. کلر با پدرش باشد. بایرون او را فرستاد تا در صومعه ای در نزدیکی راونا تحصیل کند و در آنجا درگذشتآوریل 1822. بعداً در همان سال، بایرون دوستش شلی را نیز از دست داد که وقتی قایق او، دون خوان، در دریا فرو رفت، جان باخت. او از جنگ یونان برای استقلال از ترک ها حمایت کرد و در سال 1823 جنوا را ترک کرد تا به سفالونیا سفر کند تا درگیر شود. او 4000 پوند برای بازسازی ناوگان یونان هزینه کرد و در دسامبر 1823 به مسولنگی رفت و در آنجا فرماندهی یک واحد جنگنده یونانی را بر عهده گرفت.
سلامتی او رو به وخامت گذاشت و در فوریه 1824 بیمار شد. او هرگز بهبود نیافت و در 19 آوریل در میسلونگی درگذشت.
همچنین ببینید: نبرد اوتربرن
درگذشت او در سراسر یونان سوگواری شد و در آنجا به عنوان یک قهرمان ملی مورد احترام قرار گرفت. جسد او به انگلستان بازگردانده شد تا در کلیسای وست مینستر دفن شود، اما به دلیل "اخلاق مشکوک" او از این کار خودداری شد. او در خانه اجدادی خود نیوستد ابی، در ناتینگهام شایر به خاک سپرده شد.