ملکه الیزابت اول
الیزابت اول نام خود را به عصر طلایی شاعران، دولتمردان و ماجراجویان داد. که به عنوان ملکه باکره یا گلوریانا شناخته می شود، پیوند او با مردمش جایگزین ازدواجی شد که هرگز انجام نداد.
سلطنت او که به عنوان عصر الیزابت شناخته می شود، به دلایل زیادی به یاد می آید... شکست اسپانیایی ها آرمادا، و برای بسیاری از مردان بزرگ، شکسپیر، رالی، هاوکینز، دریک، والسینگهام، اسکس و بورلی.
همچنین ببینید: گای فاکساو دارای شجاعت زیادی بود. او به عنوان یک زن جوان به دستور خواهر ناتنیاش، ملکه مری اول، در برج لندن زندانی شده بود و هر روز در ترس از اعدام مانند مادرش آن بولین زندگی میکرد.
الیزابت، برخلاف خواهرش مری، پروتستان بود و زمانی که ملکه شد اعلام کرد که "دریچه ای به روح مردان نمی گشاید" و مردمش می توانند از هر دینی که می خواهند پیروی کنند.
او زیبایی فوق العاده ای بود. در جوانی اش او چشمان فندقی، موهای قهوهای و پوستی سفید داشت، ترکیبی چشمگیر. اما در دوران قدیم با یک کلاه گیس قرمز، با صورت سفید و چند دندان پوسیده سیاه، ظاهری بسیار بداخلاق پیدا کرد!
او همچنین به خاطر آموخته هایش مورد توجه بود، و اگرچه گاهی اوقات بداخلاق بود، اما عموماً عاقل تلقی میشد.
او عاشق جواهرات و لباسهای زیبا بود و عقل بدبینانهای داشت که به او کمک کرد در تمام درگیریهای دوران سلطنتش مسیری معتدل را طی کند.بسیاری!
سخنرانی او در سال 1588 برای سربازانش در تیلبری، که برای دفع ارتش دوک پارما در سال ناوگان اسپانیایی تهیه شده بود، اغلب نقل می شود. یک قسمت از سخنرانی کاملاً شناخته شده است و قسمتی که شروع می شود... «می دانم بدن یک زن ضعیف و ضعیف را دارم، اما قلب و شکم پادشاه انگلیس را نیز دارم و به پارما یا اسپانیا فکر می کنم. یا هر شاهزاده ای از اروپا باید جرأت کند به مرزهای قلمرو من حمله کند، این موضوع حتی امروز، قرن ها بعد، برانگیخته شده است.
درباریان او و تا حدودی کشورش انتظار داشتند که او ازدواج کند و وارثی برای او فراهم کند. به تاج و تخت خواستگاران زیادی از او خواستگاری کردند، حتی برادر شوهرش، فیلیپ اسپانیایی، به انبوه مردان پیوست که امیدوار بودند محبت او را جلب کنند!
گفته می شود که عشق بزرگ الیزابت لرد دادلی بود. بعداً ارل لستر شد، اما وزیر وفادار، باهوش و مشاور نزدیک او، سر ویلیام سیسیل، توصیه نکرد که از آن جلوگیری شود.
الیزابت زمانی که شرایط نیاز به دست قوی داشت، و زمانی که مری ملکه اسکاتلند میتوانست سخت باشد. (سمت چپ) مشخص شد که در توطئه ای برای غصب تاج و تخت نقش داشته است، او حکم مرگ مری را امضا کرد و مری در سال 1587 در قلعه Fotheringhay سر بریده شد.
همچنین ببینید: امپراتوران روم یورکاو نیز می تواند ببخشد. جان اوبری، روزنامه نگار، داستانی در مورد ارل آکسفورد می گوید. هنگامی که ارل برای ملکه سجده کرد، اتفاقاً گوز را رها کرد و در نتیجه آنقدر شرمنده شد کهاو به مدت 7 سال از کشور خارج شد. در بازگشت ملکه از او استقبال کرد و گفت: "ارباب من، من گوز را فراموش کرده بودم!" 5>زمانی که ارل لستر بهانه های خود را برای شکست دادن کورک در ایرلند به ملکه ارائه کرد، نظر الیزابت "بلارنی" بود!
نظرات او در مورد ازدواج مستقیماً به این نقطه بود: "باید حلقه ازدواج را صدا کنم. حلقه یوغ!»
در تبارش از هنری هشتم، او گفت: «اگرچه ممکن است من یک شیر نباشم، من یک توله شیر هستم و بسیاری از ویژگی های او را به ارث برده ام.»
وقتی در سال 1566 از تولد جیمز، پسر مری ملکه اسکاتلند به او گفتند، الیزابت گفت: "الاک، ملکه اسکاتلند از یک پسر استخوانی سبک تر است و من یک حیوان نازا هستم."
الیزابت پس از مرگش در سال 1603 کشوری را ترک کرد که امن بود و تمام مشکلات مذهبی تا حد زیادی ناپدید شده بود. انگلستان اکنون یک قدرت درجه یک بود و الیزابت کشوری را ایجاد کرده بود که مورد غبطه اروپا بود.