آزمایش های Rainhill
راه آهن لیورپول و منچستر در 15 سپتامبر 1830 افتتاح شد و عصر جدیدی در حمل و نقل مسافر آغاز شد. تصاویری از آن لوکوموتیوهای اولیه، دیگهای بزرگ روی چرخهایی که سوخت آنها با کک تولید میشد و توسط مردانی با کلاه لولههای اجاق گاز هدایت میشد، وارد کتابهای تاریخ شد. امروزه، آن تصاویر هنوز روح عصر را تداعی می کند.
لوکوموتیو جورج استفنسون به همراه هفت موتور تزئین شده دیگر در رژه، از جمله "راکت" معروف خود، با افتخار یک کالسکه پرآذین را کشید که توسط نخست وزیر دوک ولینگتون و حزبش اشغال شده بود. با خود استفنسون به عنوان راننده، "Northumbrian" در طول مسیر بین Edge Hill در نزدیکی لیورپول و Parkside در شمال Warrington به سرعت وحشتناک 25 مایل در ساعت رسید!
سنگ سنگی 1894 که "Northumbrian" را به تصویر می کشد
در حالی که برای جمعیت عظیمی که در طول مسیر آن جمع شده بودند، باید مانند طلوع عصر جدیدی به نظر می رسید، لیورپول و منچستر نقطه اوج قرن ها توسعه بود. راهآهنها بهعنوان راههای واگنهای چوبی یا تراموایهایی که کامیونها و وانهایی را حمل میکردند که توسط اسبها کشیده میشد یا توسط مردم هل داده میشد، شروع شده بود. اکنون، کالسکههای چرخ فلنجی که توسط لوکوموتیوهای بخار کشیده میشد، در امتداد ریلهای فلزی دو مسیره بین دو مرکز تجاری مهم بریتانیا در حال پرواز بودند.
استفنسون باید به موفقیت خود احساس غرور موجهی میکرد، زیرا او بیش از هر کسی در غیر این صورت، مسائل سیاسی را می دانستدعوا، شیطنت، خنجر زدن به پشت و شکستهای حماسی که حتی قبل از ساخت اولین قطعه مسیر، مسیر موفقیت را پر کرده بودند.
استفنسون یک مهندس چیره دست که زمان خود را با توسعه موتورهای بخار برای کولیری ها در زادگاهش در شمال شرقی گذرانده بود، مهارت های خود را برای ایجاد پیشرفت های مهم در موتورهای ثابت و لوکوموتیو به کار گرفته بود.
قبل از پیوستن به راه آهن لیورپول و منچستر به عنوان مهندس، استفنسون قبلاً تجربه توسعه راه آهن تجاری را به دست آورده بود. او مهندس ارشد راهآهن استاکتون و دارلینگتون بود، که گرچه اساساً یک شرکت حملونقل مسافر نبود، مدیرانش و 21 واگن بار از مردم و دوازده واگن کالا را پشت یک لوکوموتیو در سفر افتتاحیهاش در سال 1825 حمل کرده بود.
استفنسون و مدیران استاکتون و دارلینگتون مجبور بودند در قالب مالکان کالسکه و توسعه دهندگان احتمالی کانال و همچنین مخالفت مالکان محلی با منافع شخصی خود مبارزه کنند. آنها همچنین مجبور بودند با ترس مردم عادی که فقط از دست دادن شغل و سایر تغییرات وحشتناک دیگری که با فناوری جدید همراه بود، مبارزه کنند.
این کشش بخار وحشتناک جدید به سادگی طبیعی نبود! دود و دود خطرناکی ایجاد کرد که محیط زیست را آلوده کرد! زمین از بین میرفت، اسبها وحشت میکردند – در واقع، اکنون که راهآهن راهآهن وجود دارد، به سرعت منقرض میشوند.شغل آنها را دزدیده بودند - و بهشت می داند که تأثیر سفر با سرعت 20 مایل در ساعت یا بیشتر بر درون یک انسان معمولی چه می کند.
رابرت استفنسون
و به این ترتیب، زمانی که استفنسون توسط مدیران راه آهن لیورپول و منچستر برای بررسی و ترسیم مسیر خط جدید پیشنهادی استخدام شد، ایده ای داشت که چه چیزی را باید انتظار داشت. در غیر این صورت، مخالفت در سمت غربی پنین حتی شدیدتر بود، و دریافت لایحه لازم از طریق پارلمان کار آسانی نبود. سپس موضوع قرار دادن مسیر روی باتلاق بدنام چت ماس وجود داشت، جایی که اکثر مخالفان گفتند که او مطمئناً غمگین خواهد شد.
استفنسون پس از برخورد موفق با تمام مخالفان و همچنین چت ماس، خود را با آخرین مانع روبرو کرد. برخی از مدیران پیشنهاد میکردند که راهآهن جدیدی که او برای آن سخت جنگیده بود، باید با موتورهای ثابت حرکت کند.
این پیشنهاد شامل قرار دادن موتورهای ثابت در فواصل زمانی در تمام طول مسیر، با کابل هایی برای حمل در امتداد واگن ها و واگن ها بود. جالب است تصور کنید اگر مدیران برنده می شدند، سفر بین لیورپول و منچستر چقدر متفاوت بود!
همچنین ببینید: سنت دیویدز - کوچکترین شهر بریتانیااستفنسون آماده مبارزه برای قدرت لوکوموتیو بود. قرار شد مسابقه ای برای اثبات برتری لوکوموتیوها و جایزه 500 پوندی برگزار شود.به هر کسی که در یک آزمایش پیشنهادی در Rainhill برنده شد، پیشنهاد شد. لوکوموتیوها در طول یک و نیم مایل راه آهن به نمایش گذاشته می شوند و به ازای هر تن وزن لوکو سه تن حمل می کنند. سایر شرایط و ضوابط، همانطور که می گویند، نیز اعمال می شود.
دریچهها باز شد و مدیران تقریباً زیر بار پیشنهادهایی که از سرتاسر جهان سرازیر میشد خفه میشدند، «هر کدام یک قدرت بهبودیافته یا یک کالسکه بهبودیافته را توصیه میکردند». آزمایشات سرانجام برای اکتبر 1829 تعیین شد.
استفنسون ها، جورج و پسرش رابرت، برای کار بر روی موتور پیشنهادی خود در کارگاه معروف خود در نیوکاسل آپون تاین رفتند. جرج البته مهندس راه آهن لیورپول و منچستر نیز بود و کارهای زیادی برای انجام دادن در خود خط داشت، بنابراین بیشتر کار ساخت موتور بر دوش رابرت بود.
موشک استفنسون
موتور آنها که با نام راکت در تاریخ ثبت شد، یک دیگ بخار چند لوله ای رادیکال بود که از گاز گرم شده عبور می کرد. در محفظه آتش از طریق لوله های درون خود دیگ ایجاد می شود. سپس این موتور از طریق موتور دودکش بلند معمولی خارج شد و جریان شدیدی از گرما را ایجاد کرد که توسط سیلندرها هدایت میشد.
پس از آزمایشهای موفقیتآمیز، موشک بر روی واگنهای اسبی حمل شد (اسبها در ساخت راهآهن بسیار مورد نیاز هستند! ) در مقابل کارلایل در ساحل غربی، آماده ارسال به لیورپول.
چهار شرکتکننده دیگر برای فینال آزمایشهای Rainhill، که از 6 تا 14 اکتبر 1829 برگزار شد، حضور داشتند. یکی از آنها تیموتی هاکورث از دارلینگتون، همکار شمال شرقی و دوست استفنسونها بود، که کارگاهش برگزار شد. در واقع در زادگاهش شیلدون در شهرستان دورهام بود. موتور او "Sans Pareil" بود.
The Sans Pareil
شرکت مهندسی لندن بریتویت و اریکسون وارد لوکوموتیو خود به نام "نوولتی" شدند. از ادینبورگ "پشتکار" برستال آمد. رقبا همه مراقب بودند که دیگران چه کار می کنند - پسر برستال حتی از ادینبورگ به نیوکاسل سفر کرد تا پیشرفت استفنسون ها را بررسی کند!
The Cycloped
چشم نوازترین از همه، اما متأسفانه تحت حکم هیئت مدیره "بدون اسب" حذف شد، ورود توماس براندرت به لیورپول بود. ، "سیکلوپ". این شامل دو اسب بود که روی نوعی تسمه نقاله راه می رفتند تا چرخ های یک واگن تخت تخت با ریل را به حرکت درآورند. به نظر میرسد که Cycloped برای سرگرمی جمعیت در مسابقات Rainhill Trials ظاهر شد. یک لمس خوب در تصاویر کنجکاوی، سطل جلوی اسب است (فقط یکی نشان داده شده است)، که غذا یا آب اسب را فراهم می کند. انرژی توسط اسب یا موتور بخار تامین می شد. سوخت و آب همیشه مورد نیاز بود. "Manumotive" نیز حذف شد - دو مرد قدرتمند شش مسافر را در یک هواپیما می کشیدندکالسکه قطعا خلاف قوانین بود!
موتورهای لندن و ادینبورگ در مقایسه با موتورهای هاکورث و استفنسون نسبتاً سبک وزن بودند. Hackworth حتی توسط یک قاضی به دلیل داشتن یک موتور اضافه وزن مورد انتقاد قرار گرفت که همچنین از جهات دیگر معیارها را برآورده نمی کرد. نشتی دیگ بخار و سایر ایرادات به این معنی بود که Hackworth مجبور به کناره گیری از مسابقه شد، اما نه قبل از چند آزمایش در مقابل جمعیت که به یک انفجار دیدنی دیگ ختم شد.
همچنین ببینید: جستجوی پادشاه آلفرد کبیرتازه
"نوولتی"، یک موتور زیبا، به وضوح سرعت زیادی داشت، اگر نگوییم قدرت کششی، زیرا به بیش از بیست و چهار مایل می رسید. یک ساعت قبل از انفجار در 10 اکتبر هنگامی که دمش تحت فشار بخار ترکید. "Perseverance" در طول سفر طولانی خود از ادینبورگ به لیورپول به شدت آسیب دید، اما Burstall موفق شد آن را تعمیر کند به طوری که با سرعت پنج یا شش مایل در ساعت در پیست می دوید. در نهایت، مانند هاکورث و بریث ویت و اریکسون، او مجبور شد از محاکمه کنار بکشد.
بهترین لحظه برای "راکت" استفنسون در صبح روز 8 اکتبر رخ داد، زیرا خدمه با تجربه استفنسون مانند ماشین روغن کاری شده خودشان وارد عمل شدند. موشک با کشیدن یک محموله کامل از سیزده تن شامل دو واگن حامل سنگ، در نقاط مختلف ساعت بیست و نه مایل در ساعت حرکت کرد و نه تنها واگن ها را کشید، بلکه واگن ها را به جلو و عقب هل داد.نمایشی که جمعیت به وضوح آن را دوست داشتند.
تقریباً یک سال بعد، راه آهن لیورپول و منچستر با حضور رهبران ملی و مقامات محلی به طور رسمی برای تجارت افتتاح شد. در آن مناسبت، پیروزی استفنسون ها تحت الشعاع مرگ غم انگیز نماینده مجلس ویلیام هاسکیسون، حامی سرسخت راه آهن، که اولین قربانی یک حادثه ریلی نیز بود، قرار می گرفت. در 10 اکتبر 1829، در دادگاه Rainhill، هیچ چیزی وجود نداشت که موفقیت موشک استفنسون را خدشه دار کند - عصر بزرگ بخار واقعاً فرا رسیده بود!
Miriam Bibby BA MPhil FSA Scot یک مورخ است. ، مصر شناس و باستان شناس با علاقه خاص به تاریخ اسب. میریام به عنوان متصدی موزه، دانشگاهی دانشگاه، ویراستار و مشاور مدیریت میراث کار کرده است. او در حال حاضر در حال تکمیل دکترای خود در دانشگاه گلاسکو است.