سر رابرت پیل
امروزه در بریتانیا به همه پلیسها «بابی» میگویند! با این حال، در ابتدا آنها را به عنوان «پوستکنندهها» در اشاره به یکی از سر رابرت پیل (1788 - 1850) میشناختند. اسکاتلند تعدادی نیروی پلیس را به دنبال معرفی شهر گلاسکو در سال 1800 ایجاد کرد و پلیس سلطنتی ایرلند در سال 1822 تأسیس شد، تا حد زیادی به دلیل قانون حفظ صلح در سال 1814 که پیل به شدت با آن درگیر بود. با این حال، لندن متأسفانه فاقد هرگونه حضور محافظتی و پیشگیری از جرم برای مردمش بود، زیرا ما وارد قرن نوزدهم شدیم.
به دنبال موفقیت پلیس سلطنتی ایرلند، آشکار شد که چیزی مشابه در لندن مورد نیاز است. بنابراین در سال 1829، زمانی که سر رابرت وزیر کشور در کابینه محافظهکاران لرد لیورپول بود، قانون پلیس متروپولیتن تصویب شد که به طور دائم پلیسهای منصوب و با حقوق را برای محافظت از پایتخت به عنوان بخشی از نیروی پلیس متروپولیتن فراهم میکرد.
© موزه پلیس بزرگ منچستر
همچنین ببینید: پیکی بلایندرزاولین هزار پلیس پیل، با کت های آبی و کلاه های بالا، در 29 سپتامبر 1829 شروع به گشت زنی در خیابان های لندن کردند. یونیفورم با دقت انتخاب شد تا «پوستکنها» بیشتر شبیه شهروندان عادی به نظر برسند، نه یک سرباز روکش قرمز با کلاه ایمنی.
برای «پوستکنها» یک چماق چوبی که در یک جیب بلند در دم کتشان حمل میشد، یک جفت دستبند و یک جغجغهی چوبی برای به صدا درآوردن زنگ هشدار داده شد. در دهه 1880 این جغجغه با سوت جایگزین شد.
برای "پوست کن" بودن قوانین کاملا سختگیرانه بود. شما باید بین 20 تا 27 سال، حداقل 5 اینچ قد (یا تا حد امکان نزدیکتر)، تناسب اندام، باسواد و سابقه هیچ گونه اشتباهی نداشته باشید.
این مردان الگوی این افراد شدند. ایجاد تمامی نیروهای استانی؛ پس از تصویب قانون پلیس شهرستان در سال 1839، ابتدا در بخشهای لندن، و سپس به شهرستانها و شهرکها وارد شد. شهر بوری لنکاوی، زادگاه سر رابرت، تنها شهر بزرگی بود که تصمیم گرفت نیروی پلیس جداگانه خود را نداشته باشد. این شهر تا سال 1974 بخشی از پاسبانی لنکاوی باقی ماند.
پلیس اولیه ویکتوریا هفت روز در هفته کار می کرد و تنها پنج روز تعطیلات بدون حقوق در سال داشت که برای آن مبلغ کلان 1 پوند در هفته دریافت می کردند. زندگی آنها به شدت تحت کنترل بود. آنها حق رای دادن در انتخابات را نداشتند و برای ازدواج و حتی برای تقسیم غذا با یک غیرنظامی اجازه داشتند. برای رفع سوء ظن عمومی مبنی بر جاسوسی، افسران موظف شدند که هم در حین انجام وظیفه و هم در حین انجام وظیفه، یونیفورم خود را بپوشند.
سر رابرت پیل
علیرغم موفقیت بزرگ «بابیها»، پیل مرد محبوبی نبود. ملکه ویکتوریا گفته می شوداو را "مردی سرد، بی احساس و ناخوشایند" یافته اند. آنها در طول سال ها اختلافات شخصی زیادی داشتند، و زمانی که او مخالف اعطای درآمد سالانه 50000 پوندی به شاهزاده "عزیز" او صحبت کرد، کاری نکرد تا خود را برای ملکه محبوب کند.
زمانی که پیل نخست وزیر بود، او و ملکه در مورد "بانوان اتاق خواب" او اختلاف نظر بیشتری داشتند. پیل اصرار داشت که برخی از خانم های محافظه کار را به خانم های "ویگ" خود ترجیح می داد.
اگرچه پیل یک سیاستمدار ماهر بود، اما از فضل اجتماعی کمی برخوردار بود و رفتاری محجوب و بداخلاق داشت.
پس از یک حرفه طولانی و برجسته، سر رابرت به پایان ناخوشایندی رسید ... او در 29 ژوئن 1850 هنگام سوار شدن بر روی تپه Constitution در لندن از اسب خود پرت شد و سه روز بعد درگذشت.
میراث او. با این حال، تا زمانی که «بابیها» بریتانیا در خیابانها گشتزنی میکنند و مردم را از دست خطاکاران در امان نگه میدارند، باقی میماند و به گردشگران از دست رفته کمک میکنند راه خود را به هتلهایشان بازگردند!
همچنین ببینید: نام خانوادگی