اول ماه مه شیطانی 1517
جشنهای اول ماه مه در تودور انگلستان زمان جشنهای شادی بود که در آن مردم نوشیدنی مینوشیدند و شاد میشدند و فصل جدیدی را با نمایشها و نمایشهای نمایشی آغاز میکردند. متأسفانه، در سال 1517، زمانی که گروهی خشن خیابانهای لندن را به قصد حمله به خارجیهای شهر اشغال کردند، از چنین عیاشیهایی کاسته شد.
شرایط تسریع درگیری شامل پسزمینه مبارزه اقتصادی بود که کارگر در سراسر شهر لندن احساس کرد. بدتر از آن، انگلیس درگیر درگیری شدید با فرانسه بود در حالی که ترس از بدعت مذهبی نیز در این قاره موج می زد. از آنجایی که بومیان از طرفداری آشکار تاج از بازرگانان خارجی که کالاهای لوکس خوب مانند ابریشم، پشم و ادویه های عجیب و غریب تهیه می کردند، احساس ناراحتی می کردند.
با گرایش اشراف به چیزهای ظریف زندگی، تهیه آماده این کالاها از تجار اسپانیایی و ایتالیایی برای امثال شاه هنری هشتم و اطرافیانش از اهمیت بالایی برخوردار بود.
پادشاه هنری هشتم
علاوه بر این، تصمیم ولیعهد برای نادیده گرفتن آشکار دستورالعمل ها و مقررات صنف صنعتگران و معافیت صنعتگران خارجی از پیروی از همان قوانین، طبیعتاً باعث خشم انگلیسی ها شد. کارگر.
مثلاً، کفاشان خارجی به این مقید نبودندقوانین طراحی مشابه با همتایان انگلیسی خود و در نتیجه طبقات بالا تمایل به خرید طرح تولید خارجی داشتند.
متأسفانه شرایط ناشی از این تصمیمات به ایجاد فضای نارضایتی و نارضایتی کمک کرد. با این که بسیاری احساس میکردند همتایان خارجیشان فراتر از قانون هستند، فضای نارضایتی همچنان به وجود آمد.
در حالی که جمعیت خارجی شهر از نظر درصد نسبتاً کم بود، نفوذ و نفوذی که آنها در شهر داشتند. و در میان اشراف به نفع آنها منحرف شد. در زمانی که بسیاری از جمعیت شهر در شرایط وخیم و با چشمانداز اقتصادی اندک زندگی میکردند، دیدن رونق خارجیها، با هزینهای که احساس میکردند، صرفاً بر فشارهای اجتماعی بر آن جشن سرنوشتساز اول ماه مه افزوده شد.
برای بدتر شدن اوضاع، مناطقی که بسیاری از کارگران خارجی در آن زندگی میکردند در آزادیها، مناطق خارج از حوزه قضایی لندن بودند. این بدان معنا بود که آنها مجبور نبودند از همان اختیاراتی که در آن محصور شده بودند پیروی کنند و بنابراین سطحی از خودمختاری برای افزایش تنش برای کسانی که چنین امتیازاتی ندارند کافی بود.
تا سال 1517، این ترکیب از عوامل ممکن بود ثابت می شود که بی ثبات است و زمانی که یک خطبه عید پاک ظاهر می شود که نفرت "بیگانگان" شهر را برمی انگیزد، آخرین نی خواهد آمد.
در طول جشن های عید پاک آن سال، یک رویداد التهابیسخنرانی دکتر بل در یک سخنرانی در فضای باز در بیمارستان سنت مری، نفرت و خشونت را برانگیخت زیرا اعلام کرد که انگلیسی ها باید "از خود دفاع کنند و بیگانگان را آزار دهند و غمگین کنند".
همچنین ببینید: جیمز ولفچنین بیگانه هراسی آشکار در یک موعظه عید پاک توسط دلالی به نام جان لینکلن تشویق شده بود که مانند بسیاری از معاصرانش در آن زمان این دیدگاه ها را در سر داشت.
بعد از سخنرانی، تنش ها همچنان افزایش می یافت زیرا آشوبگران شروع به ایجاد مقدمات کردند. یک حمله برنامه ریزی شده
در پایان آوریل حوادث پراکنده قبلاً رخ داده بود و مقامات به طور فزاینده ای از تهدید بالقوه برای مردم آگاه شدند.
کاردینال ولسی
همچنین ببینید: قلعه کنیلورثخبر این خشونت احتمالی به زودی به خانواده سلطنتی در قالب کاردینال توماس ولسی که امور پادشاه را اداره می کرد، رسید. به دستور او، شهردار لندن با اعلام منع آمد و شد ساعت 9 شب در شهر به عنوان یک عامل بازدارنده برای افرادی که به دنبال ایجاد مشکل هستند، به خطرات پاسخ داد. متأسفانه این تأثیر چندانی نداشت، زیرا کسانی که آماده تحریک خشونت بودند، از قبل آماده انجام این کار بودند، چه منع آمد و شد یا نه.
در آن شب، یکی از بخشداران محلی جان موندی گروهی از مردان جوان را مشاهده کرده بود که هنوز در خیابان های گذشته بودند. مقررات منع آمد و شد و هنگامی که او آنها را مورد بازجویی قرار داد، آنها سریعاً تلافی کردند و ماندی را رها کردند تا برای جان خود فرار کند.
اکنون شورش آغاز شده بود.
تعداد این گروه به سرعت و در داخل افزایش یافتساعتها از اولین برخورد خصمانه، تقریباً هزار نفر در Cheapside دور هم جمع شده بودند.
نخستین دستور کار، کمک به دستگیری افرادی بود که قبلاً به خاطر حمله به خارجی ها دستگیر شده بودند.
فعالیت اوباش به حمله به خانه های خارجی ها در شهر افزایش یافت و به سمت منطقه St. مارتین لو گراند جایی که بسیاری در آن زمان در آن زندگی می کردند.
در این مکان بود که توماس مور، معاون کلانتر لندن مداخله کرد و از اوباش خلیج درخواست کرد تا دلیل را ببینند و به امن خانه های خود بازگردند. در حالی که تلاشهای او برای کاهش تنش در مواجهه با چنین جمعیت زیادی قابل تحسین بود، متأسفانه تلاشهای او بیثمر بود، بهویژه زمانی که ساکنان با پرتاب اقلام از پنجرههای خود و ریختن آب گرم روی جمعیت زیر تلافی کردند.
مقامات شهر بین دو جناح متخاصم گیر کرده بودند و قدرت کمی بر نتیجه نداشتند.
در این مرحله، یک شوالیه کهنه کار به نام سر توماس پار از شهر خارج شد تا پادشاه را در مورد هرج و مرج در میان بگذارد. خیابان های لندن.
در همین حال، پاسخ ساکنان سنت مارتین خشم بیشتری را برانگیخت و جمعیت با شکستن و غارت تا جایی که می توانستند دارایی ها و مغازه ها در محله بودند، پاسخ دادند. .
در حالی که توماس مور نتوانست خشونت را سرکوب کند، ستوان برج لندن به افراد خود دستور داد تا گلوله ها را روی جمعیت شلیک کنند.کم فایده بود.
در ساعات اولیه صبح، شورش شروع به پایان طبیعی خود کرد، زیرا انرژی اوباش از بین رفت.
در این زمان پار گروهی از شوالیه ها و اشراف از جمله ارل شروزبری و ارل ساری را جمع آوری کرده بود.
دوک نورفولک و یک ارتش خصوصی برای سرکوب آژیتاتورهای باقی مانده وارد شدند، با این حال بسیاری از آشوبگران اکنون در دست مقامات از جمله برخی از کودکان بودند که بخشی از جمعیت را تشکیل می دادند.
تصور میشود که حدود 300 نفر در آن شب دستگیر شدند و مقامات مشتاق کشف سرکردگانی مانند جان لینکلن بودند.
باقیماندهها زندانیان در نقاطی در سراسر لندن زندانی خواهند شد.
تا 4 مه، 278 مرد، زن و کودک به خیانت متهم شدند. هنگامی که افراد زندانی به حضور هنری هشتم در تالار وست مینستر آورده شدند، کاترین آراگون مناسب دید که مداخله کند و از شوهرش درخواست کرد که جان آنها را ببخشد، به ویژه به خاطر زنان و کودکان.
با عفو موافقت کرد. ، پادشاه صلاح دید که بیشتر زندانیانی را که به خیانت متهم شده بودند آزاد کند و این امر باعث تسکین شادی 300 زندانی شد.
در همین حال، جان لینکلن و دوازده شورشگر دیگر در جنایات خود مجرم شناخته شدند و محکوم شدند. به اعدام آنها فرستاده می شود.
در 7 مه 1517، عموم مردم شاهد عبور لینکلن از طریقخیابان های لندن قبل از اینکه به سرنوشت خود با جلاد برسد.
او که مایل به تسلیم نبود، تا انتها بر عقاید خود ثابت قدم ماند و بنابراین تقریباً یک هفته پس از آن به دار آویخته شد، به جرم جنایتش به دار آویخته شد و به زندان افتاد. وقایع تاریک روز اول ماه مه.
پس از چنین وقایعی، با تداوم درگیری ها و حوادث پراکنده بین خارجی ها و مردم محلی، تنش همچنان در خیابان های لندن وجود داشت.
شورش شیطانی اول ماه مه، همانطور که شناخته شد، منجر به خونریزی نشد، اما تا حد زیادی برای سالهای آینده در ذهن باقی ماند، به طوری که تقریباً یک قرن بعد، شکسپیر تصمیم گرفت وقایع را در یک سخنرانی از نمایشنامهاش بگنجاند. "سر توماس مور".
رویدادهای سال 1517 که در دهههای بعد به یک نقطه مرجع فرهنگی برای بسیاری تبدیل شد، امروز بینشی روشنکننده از چالشهای اجتماعی تنوع، نابرابری اقتصادی و سختیها در تودور به ما ارائه میدهد. انگلستان.
خشونت شورش شیطانی اول ماه مه در سال 1517 نقطه عطف قابل توجهی در داستانی گسترده تر از شرایط اجتماعی شکننده است که در آن بیهودگی به خشم و جشن به هرج و مرج تبدیل شده بود. این روز اول ماه مه، روزی بود که در حافظه تاریخی گنجانده شد و به دلایل نادرست به یادگار ماند.
جسیکا برین یک نویسنده مستقل و متخصص در تاریخ است. مستقر در کنت و عاشق همه چیزهای تاریخی است.