جمعه سیاه
در حالی که امروزه اصطلاح جمعه سیاه ممکن است تصاویری از فروشندگان را تداعی کند و خریداران وحشت زده را با چشمی برای معامله تداعی کند، در سال 1910 واقعاً معنای متفاوتی داشت.
در 18 نوامبر 1910 در مرکز لندن، 300 حق رأی معترض در معرض سرکوب وحشیانه تظاهرات خود قرار گرفتند و مورد تهاجم فیزیکی پلیس و تماشاچیان قرار گرفتند. انتخابات عمومی با نخست وزیر Asquith، همچنین رهبر حزب لیبرال، برگزار شد، و وعده هایی داد که متأسفانه به آنها عمل نکرد.
این شامل این بود که در صورت انتخاب مجدد، او لایحه سازش را ارائه خواهد کرد که تمدید مدت زمان را پیشنهاد می کرد. حقوق زنان برای رای دادن منجر به برخورداری حدود یک میلیون زن واجد شرایط می شود. حداقل شرایط برای این حق برای زنانی بود که دارای دارایی و دارای درجه مشخصی از ثروت بودند. اگرچه با استانداردهای امروزی محدودکننده است، اما میتواند پلهای حیاتی در تلاشی بسیار بزرگتر برای حق رای همگانی تشکیل دهد.
در حالی که ایمان به وعدههای اسکوئیث هنوز از سوی اردوگاه حق رأی وجود داشت، املین پانکهورست اعلام کرد که گروه شناخته شده است. از آنجایی که WSPU به جای ستیزه جویی مشخص خود، بر مبارزات انتخاباتی قانون اساسی تمرکز می کند.
نخست وزیر هنری آسکوئیث
با تعیین تکلیف آسکوئیث، انتخابات منجر به آویزانپارلمانی که لیبرالها فقط میتوانستند به قدرت بچسبند، اما اکثریت آنها از دست رفتند.
با دولت تازهتشکیل شده، زمان آن فرا رسیده بود که به وعدههایی که در طول مبارزات انتخاباتیاش داده بود، از جمله لایحه سازش، ادامه دهیم.
اشتیاق برای این نوع قانون افزایش یافته بود زیرا خود این لایحه توسط کمیته ای متشکل از اعضای طرفدار حق رای پارلمان از سراسر مجلس عوام به رهبری لرد لیتون تنظیم شده بود.
این لایحه با حمایت کافی از سوی نمایندگان مجلس توانست از روال معمول پارلمان عبور کند و قرائت اول و دوم خود را پشت سر بگذارد.
علیرغم موفقیت اولیه قوه مقننه، دودستگی موضوع منجر به این لایحه در سه نوبت مورد بحث قرار گرفت. در جریان جلسه کابینه در ژوئن، آسکوئیث به صراحت اعلام کرد که دیگر زمان پارلمانی را اختصاص نخواهد داد و بنابراین این لایحه محکوم به شکست است. از جمله نزدیک به 200 نماینده مجلس که متعاقباً یادداشتی را امضا کردند که از نخست وزیر وقت بیشتری برای بحث و گفتگو خواست. این درخواست توسط Asquith رد شد.
Emmeline Pankhurst
با توجه به اینکه پارلمان اکنون قرار است در نوامبر تشکیل جلسه دهد، Pankhurst و سایر طرف های رای از پاسخ خودداری کردند. تا زمانی که نتیجه مشخص شود و آنها بتوانند نقشه بکشندحرکت بعدی آنها.
تا 12 نوامبر، حزب لیبرال روشن کرد که هر گونه امیدی برای اعطای زمان بیشتر برای لایحه توسط اسکوئیت از بین رفته است. دولت صحبت کرده بود و قانون سازش در بستر گذاشته شده بود.
با شنیدن این خبر، WSPU تاکتیک های خود را از سر گرفت و مقدمات برگزاری تظاهرات در خارج از پارلمان را آغاز کرد.
در 18 نوامبر، دولت دچار آشفتگی شد و Asquith در پاسخ خواستار برگزاری اعتراضات شد. یک انتخابات عمومی دیگر برگزار می شود و پارلمان تا ده روز آینده منحل می شود.
بدون اشاره به لایحه سازش، WSPU به برنامه های خود برای اعتراض ادامه داد.
در حالی که کمپینها در وست مینستر پایین میآیند، WSPU به رهبری معروفترین چهره آن، املین پانکهورست، حدود 300 نفر از اعضای خود را در یک تجمع به پارلمان رهبری کرد. در میان معترضان مبارزان برجسته ای مانند دکتر الیزابت گرت اندرسون و دخترش لوئیزا و همچنین پرنسس سوفیا الکساندرونا دولیپ سینگ بودند. اعتراض خود را آغاز کردند و اولین هیئت از راه رسید و درخواست کرد که به دفتر Asquith برده شود. متأسفانه، درخواست آنها با رد شد زیرا نخست وزیر تلاش آنها برای ملاقات را رد کرد.
با تظاهرات رأی دهندگان که برای مقامات شناخته شده بود، واحد پلیس معمولی موسوم به بخش A که قبلاً در آنجا بود.برای مقابله با آنها به کار گرفته نشد و در عوض پلیس از مکان های دیگر لندن به خدمت گرفته شد. این وضعیت را مخوفتر کرد زیرا لشکر A به معترضان حق رأی عادت کرده بود و میدانست چگونه با سطحی از «مهارت و ملاحظه»، همانطور که سیلویا پانکهورست توصیف میکند، با آنها برخورد کند. متأسفانه، سرنوشت وقایع آن روز بسیار متفاوت بود.
همچنین ببینید: درختان و گیاهان مورد استفاده در جادوگریدر هرج و مرج که طی شش ساعت آینده به وجود آمد، اظهارات متفاوت از سوی طیفی از تماشاگران، شرکت کنندگان و مطبوعات، تشخیص این موضوع را دشوار کرد. رفتار دقیق همه افراد درگیر، به هر حال آزار جنسی، جسمی و کلامی، چیزی بود که این روز را برای همیشه به عنوان یک روز سیاه در تاریخ اعتراضات عمومی مشخص کرد.
هنگامی که گروه های تشکیل دهنده زنان به جلسه خود نزدیک می شدند. در نقطه ای در میدان پارلمان، تماشاچیان شروع به آزار جنسی و کلامی از زنان کردند که شامل دست زدن به تظاهرکنندگان بود.
در ادامه، با نزدیک شدن به خط پلیس، خشونت با برخورد با زنان ادامه یافت. با انبوهی از توهین ها و تاکتیک های خشونت آمیز پلیس در حال انجام وظیفه آن روز. بهجای اینکه زنان را برای دستگیری بیرون بیاورند، لفاظیهای توهینآمیز این طرف و آن طرف بر روند رسیدگیها غالب شد.
در شش ساعت بعد، زنان هنگام تلاش برای ورود به مجلس با رگبار آزارهای لفظی و فیزیکی مواجه شدند. در حالی که پلیس موفق شدبا بازگرداندن زنان به داخل جمعیت، آنها را از ورود به داخل منع کنید، اغلب زنان در معرض حملات بیشتر قرار میگیرند.
برخی از شایعترین آسیبهای وارده شامل سیاهی چشم، بدن کبود، خونریزی بینی و همچنین برخی از آسیبهای وارده رگ به رگ شدن و صدمات جدیتر که نیاز به درمان در یک پست پزشکی در کاکستون هال داشت.
یکی از افراد برجسته حق رأی به نام رزا می بیلینگهورست، یک مبارز شناخته شده معلول، نیز قربانی حمله پلیس شده بود.
در گزارشهای خشونت جنسی و خشونت پلیس، پلیس در نهایت 115 زن و چهار مرد را دستگیر کرد، اگرچه اتهامات علیه آنها بعداً لغو شد.
شاید یکی از ماندگارترین لحظات این دوران وحشیگری از آن روز در عکس گرفته شد و متعاقباً روز بعد چاپ شد.
تصویر لحظه ای را به تصویر می کشد که آدا رایت، فعال مبارز، روی زمین دراز کشیده است، که قبلا قربانی بسیاری از افراد شده است. ضربات و هل دادن توسط پلیس. در محاصره مردان، یکی از آقایان تلاش می کند تا از او محافظت کند در حالی که او به سجده می رود، اما متعاقباً خودش را به زمین می اندازند و آدا مورد خشونت بیشتری قرار می گیرد که او را بلند می کنند و به میان جمعیت می اندازند.
چنین تجربهای در طول تظاهرات بر بسیاری از زنان تکرار و تحمیل شد و صبح روز بعد سؤالات بیپاسخی باقی ماند.
با بیش از 100 زن دستگیر و توسطپلیس، روز بعد به توصیه وینستون چرچیل که معتقد بود در صورت ادامه محکومیتها، هیچ چشماندازی برای نتیجه خوب وجود ندارد، لغو شد.
همچنین ببینید: روتیندر همین حال، پوشش مطبوعات ملی، از جمله تصویر نمادین آدا رایت در جلوی دیلی میرر، رویدادهای روز قبل را مورد بحث قرار داد و بسیاری از نشریات دیگر از ذکر میزان خشونت پلیس خودداری کردند. درعوض، برخی از مقالات با ابراز همدردی با جراحات وارده به افسران پلیس و نیز محکومیت تاکتیکهای خشونتآمیز به کار گرفته شده توسط رایدهندگان را ابراز میکردند.
پس از شنیدن شهادت افراد درگیر، کمیتهای که تشکیل شده بود تصویب این لایحه بلافاصله خواستار تحقیق عمومی شد. پس از جمعآوری اظهارات از حدود 135 زن که داستانهای خشونت و آزار یکدیگر را تأیید میکردند، هنری بریلزفورد، روزنامهنگار و منشی کمیته، و همچنین رواندرمانگر جسی موری، یادداشتی را تنظیم کردند.
در این یادداشت صریح بود. جزئیات برخی از رایج ترین تاکتیک های مورد استفاده توسط پلیس، که شامل چرخاندن نوک سینه ها و سینه های معترضان بود که اغلب با سخنان جنجالی و جنسی همراه بود.
در فوریه سال بعد، یادداشت در کنار درخواست تحقیق عمومی جمع آوری و به وزارت کشور ارائه شد، اما قرار بود متعاقباتوسط چرچیل رد شد.
یک ماه بعد در پارلمان این موضوع یک بار دیگر مطرح شد، که چرچیل با رد هر مفهومی مبنی بر اینکه به پلیس دستور استفاده از خشونت داده شده بود و هر گونه ادعای بی حیایی که با انتشار این یادداشت "بدون پایه و اساس" مشخص شد.
با پاسخ رسمی به وقایع جمعه سیاه که با امتناع چرچیل از راه اندازی تحقیق عمومی به پایان رسید، تأثیر آن بر دست اندرکاران همچنان تأثیر خود را داشت، به ویژه زمانی که دو نفر از افراد حق رای مدتی بعد مردند و منجر به گمانه زنی های زیادی در مورد سهم رویدادهای جمعه سیاه در مرگ آنها شد.
برای اعضای WSPU، جمعه سیاه تبدیل به نقطه عطفی شده بود. برخی از زنان به سادگی عضویت خود را لغو کردند، زیرا از شرکت در آن می ترسیدند، در حالی که برخی دیگر تاکتیک هایی مانند شکستن پنجره را اتخاذ کردند که می تواند به سرعت اجرا شود و آنها را قادر می سازد بدون چشم انداز تماس با پلیس فرار کنند.
به همین ترتیب، مقامات مسئول نیز چنین بودند. مجبور شدند روی اقدامات خود تمرکز کنند و اثربخشی تاکتیک های خود را تجزیه و تحلیل کنند.
تاریخ 18 نوامبر 1910 به طور غیر قابل حذفی بر روی مبارزان حق رأی به عنوان نقطه عطف و لحظه ای برای تأمل مشخص می شود، با معترضانی که به دنبال اهداف مشابهی هستند. همان اعتقاد اما با رویکردهای جدید.
جمعه سیاه روز سیاهی برای همه درگیران بود، با این حال مبارزه دور از دسترس بودبیش از.
جسیکا برین یک نویسنده مستقل و متخصص در تاریخ است. مستقر در کنت و عاشق همه چیزهای تاریخی است.