بلیتز
Blitzkrieg - جنگ رعد و برق - نامی بود که به بمباران ویرانگر آلمان که بریتانیا از سپتامبر 1940 تا مه 1941 در معرض آن قرار گرفت، داده شد.
Blitz همانطور که در مطبوعات بریتانیا شناخته شد یک حمله هوایی مداوم، که امواجی از بمب ها را بر شهرها و شهرهای بریتانیا می بارید. این حملات توسط لوفت وافه انجام شد و یک کمپین بزرگتر از تلاش برای تخریب زیرساخت های بریتانیا، ایجاد ویرانی، ویرانی و کاهش روحیه بود.
در سراسر بریتانیا، شهرها و شهرها در معرض حملات بمب افکن های آلمانی قرار گرفتند. ، در طول هشت ماه منجر به کشته شدن 43500 غیرنظامی بی گناه شد.
کارزار برنامه ریزی شده از شکست های لوفت وافه آلمان در طول نبرد بریتانیا که در ژوئیه 1940 انجام شد پدیدار شد. این نبرد خود یک کمپین نظامی بود که در هوا انجام شد و به موجب آن نیروی هوایی سلطنتی با موفقیت از بریتانیا دفاع کرد. از حملات هوایی نازی ها
در این بین آلمانی ها با موفقیت در اروپا راهپیمایی کردند و بر کشورهای پایین و همچنین فرانسه غلبه کردند. در این زمینه، بریتانیا با تهدید تهاجم مواجه بود، اگرچه حملات دریایی بعید به نظر می رسید زیرا فرماندهی عالی آلمان دشواری های چنین حمله ای را ارزیابی کرده بود. در عوض، آدولف هیتلر عملیات شیر دریایی را به عنوان بخشی از یک حمله دوگانه از طریق دریا و هوا آماده می کرد.متعاقباً توسط فرماندهی بمب افکن RAF خنثی شد. آلمان در عوض در یک اپیزود غم انگیز از تاریخ به نام بلیتز به بمباران شبانه روی آورد.
جنگ برق آسا در روزی که به "شنبه سیاه" معروف شد، در 7 سپتامبر 1940 آغاز شد، زمانی که لوفت وافه حمله خود را به لندن آغاز کرد. ، که قرار بود اولین مورد از بسیاری باشد. حدود 350 بمب افکن آلمانی نقشه خود را اجرا کردند و مواد منفجره را روی شهر زیر پرتاب کردند، به ویژه قسمت شرقی لندن را هدف قرار دادند.
تنها در یک شب، لندن تقریباً 450 کشته و حدود 1500 مجروح داشت. از این لحظه به بعد، پایتخت مجبور می شود تا در تاریکی غرق شود زیرا بمب افکن های آلمانی برای ماه های متوالی حمله ای مداوم را آغاز کردند.
نزدیک به 350 بمب افکن آلمانی (با اسکورت بیش از 600 جنگنده) مواد منفجره را در شرق لندن پرتاب کردند و به ویژه اسکله ها را هدف قرار دادند. هدف این بود که به طور کامل ستون فقرات اقتصادی لندن را که شامل اسکله ها، کارخانه ها، انبارها و خطوط راه آهن می شد، به منظور تخریب و تضعیف زیرساخت ها بی ثبات کند. انتهای شرقی لندن اکنون هدف اصلی حملات لوفتوافه بود و در نتیجه بسیاری از کودکان در سرتاسر پایتخت به خانههای سراسر کشور تخلیه شدند تا از آنها در برابر خطرات بلایتس محافظت شود.
طی چند هفته. در اولین حمله بمب گذاری انجام شده در لندن، حملات به بمب گذاری های ساعتی شبانه تبدیل شد و ترس و وحشت را افزایش داد.غیر قابل پیش بینی بودن این فقط یک عمل تخریب فیزیکی نبود، بلکه یک ابزار روانی عمدی بود.
وقتی آژیرهای حمله هوایی به صدا درآمد، ساکنان لندن اغلب مجبور می شدند در پناهگاه ها بخوابند، چه در زیر زمین. ایستگاههایی که در سرتاسر شهر اجرا میشوند یا پناهگاههای اندرسون که در پایین باغها ساخته شدهاند، در صورتی که نتوان به موقع به پناهگاه عمومی دسترسی پیدا کرد.
پناهگاههای اندرسون توانستند سطح خاصی از محافظت را فراهم کنند، زیرا با حفر یک پناهگاه ساخته شده بودند. سوراخ بزرگ و قرار دادن پناهگاه در داخل آن. ساخته شده از آهن راه راه، دفاع قوی بود و سرپناهی در نزدیکی فراهم می کرد، زیرا زمان در بسیاری از موارد ضروری بود. رها کردن شهرها در تاریکی در تلاش برای جلوگیری از پیشرفت لوفت وافه در شناسایی اهدافشان. متأسفانه، بمبها همچنان بر شهرهای اطراف بریتانیا میباریدند.
در دوره هشت ماهه بمباران، اسکلهها به شدیدترین منطقه برای غیرنظامیانی تبدیل میشوند که در ترس از حمله زندگی میکنند. در مجموع اعتقاد بر این است که حدود 25000 بمب در منطقه داکلندز پرتاب شد که بیانیه ای از قصد آلمان برای از بین بردن زندگی تجاری و تضعیف عزم غیرنظامی است.
لندن در تمام این مرحله از جنگ هدف اصلی باقی خواهد ماند، بنابراین به طوری که در 10 تا 11 مه 1941 در معرض 711 تن ارتفاع قرار گرفت.مواد منفجره منجر به حدود 1500 کشته شد.
اما در سرتاسر کشور، تصویر مشابهی در حال آشکار شدن بود، زیرا Blitz یک حمله به کل بریتانیا بود. مناطق بسیار کمی وجود داشت که تحت تأثیر ویرانیهایی که بر شهرها و شهرها در بالا و پایین کشور ویران شده بود، باقی نمانده بود. صدای شوم آژیر حمله هوایی، هنگامی که در خیابان ها طنین انداز می شد و به مردم در مورد خطرات وارده هشدار می داد، به صدای غم انگیزی آشنا تبدیل شد.
در نوامبر 1940، حمله ای علیه شهرهای سراسر کشور، استانی یا غیره و مناطق آغاز شد. جایی که تصور می شد صنعت در آن قرار دارد. تنها آرامش در حملات در ژوئن سال بعد اتفاق افتاد، زمانی که توجه لوفت وافه به روسیه جلب شد و اهداف جدیدی ظاهر شدند.
در اوج فعالیت در نوامبر 1940، شهر کاونتری میدلندز مورد حمله قرار گرفت. حمله هولناکی که منجر به تلفات جانی و تخریب کامل زیرساختها شد که برای همیشه نقشه شهر را تغییر داد. کلیسای جامع قرون وسطایی کاونتری یکی از قربانیان آن شب سرنوشت ساز در 14 نوامبر بود. خرابههای یک ساختمان تاریخی باشکوه بهعنوان خاطرهای تلخ از جنایات جنگ باقی مانده است.
وینستون چرچیل از ویرانههای کلیسای جامع کاونتری بازدید میکند
میزان ویرانی مردم کاونتری به حدی بود که از آن شب به بعد آلمانی ها از فعل جدیدی استفاده کردند. Koventrieren ، اصطلاحی است که برای توصیف شهری که بر زمین بلند شده و ویران شده است استفاده می شود.
تصویر مشابهی از وحشت در شهرهای دیگر در سراسر بریتانیا از جمله بیرمنگام که در سه حمله مورد حمله قرار گرفت، پخش شد. ماههای متوالی، با موفقیت یک مرکز حیاتی فعالیت صنعتی، کارخانه اسلحههای کوچک بیرمنگام را نابود کرد.
در طول همان سال، این لیورپول بود که دومین منطقه مورد هدف بعد از لندن بود، با اسکله ها به عنوان محور اصلی در حالی که مناطق مسکونی اطراف کاملاً ویران شدند. در هفته اول ماه مه 1941، بمباران در مرسی ساید به حدی رسیده بود که حملات هر شب ادامه یافت و منجر به کشته شدن 2000 نفر شد، البته به تعداد نجومی بی خانمان ها اشاره نکنیم.
لیورپول بلیتز
در همین حال، در منچستر حملات سنگینی در حوالی دوره کریسمس انجام شد و بناهای مهمی از جمله بازار اسمیتفیلد، کلیسای سنت آن و تالار تجارت آزاد ویران شدند. متأسفانه بسیاری از آتش نشانان منچستر همچنان در حال مبارزه با آتش سوزی جهنمی در لیورپول بودند. از آنجایی که مرسی ساید شعله ور بود، شعله های روشن ویرانی در زمان جنگ، نقطه مرجع مفیدی برای بمب افکن هایی بود که به منچستر می رفتند.
شهرهای بندری و مراکز صنعتی همیشه اهداف اصلی در طول حمله رعد اسا، با موارد مشابه بودند. سرنوشت دچار مشکل شددر بسیاری از مکانها در سراسر بریتانیا از جمله شفیلد، که به دلیل تولید فولاد و بندر هال معروف است. سایر حملات لوفت وافه به شهرهای بندری در سراسر بریتانیا از جمله کاردیف، پورتسموث، پلیموث، ساوتهمپتون، سوانسی و بریستول انجام شد. در قلبهای صنعتی بزرگ بریتانیا، میدلندز، بلفاست، گلاسکو و بسیاری دیگر شاهد هدف قرار گرفتن کارخانهها و اختلال در خطوط حملونقل بودند.
در حالی که هشت ماه بمباران تلفات خود را بر جمعیت غیرنظامی بریتانیای کبیر وارد کرد، مانع قابل توجهی نشد. عملکرد اقتصاد دوران جنگ ادامه بمباران ادامه تولید جنگ را متوقف نکرد، در عوض بریتانیایی ها مجبور شدند در مناطق مختلف تولید را انجام دهند در حالی که مکان ها بازسازی می شدند. سرعت و سازماندهی تلاش در زمان جنگ در برابر همه شانس ها حفظ شد.
همچنین ببینید: عرفان و جنون مارجری کمپپوستر زمان جنگ
در پرتو این رواقی گری علیه وحشت جنگ، "روح بلیتز" به عنوان راهی برای توصیف ویژگی های انگلیسی ها پدیدار شد. سربازان غیرنظامی در یک بحران هیچ شعاری بهتر از "آرام باش و ادامه بده" این روحیه را خلاصه نمی کند. میل به حفظ سطح معینی از روحیه، هدف اصلی بازی، ادامه زندگی به صورت عادی و پیروی از رویه بود.
از این رو نمی توان تلاش های مردم غیرنظامی را دست کم گرفت زیرا آنها نقش مهمی در این بازی داشتند. حفاظت و بازسازی شهرهای خود. بسیاری از سازمان هامانند سرویس آتش نشانی کمکی و خدمات داوطلبانه زنان برای دفاع غیرنظامی نقش حیاتی در حفظ اوضاع در زمان تحولات بزرگ ایفا کردند.
همچنین ببینید: فوریه تاریخیدر ماه مه 1941، حملات شبانه در حال کاهش بود زیرا هیتلر توجه خود را به جاهای دیگر معطوف کرد. . Blitz به دوره ای تبدیل شده بود که با ویرانی، مرگ، تلفات و ترس همراه بود، اما از عزم مردم کاسته و تولیدات زمان جنگ را نابود نکرد.
Blitz برای همیشه به عنوان یک قسمت مهم از دوم در خاطره خواهد ماند. جنگ جهانی، زمانی که مردم نیاز داشتند به هم بچسبند، به یکدیگر کمک کنند و تصمیم بگیرند که زندگی را به بهترین شکل ممکن ادامه دهند. به همین دلیل است که Blitz بخشی حیاتی از تاریخ بریتانیا و جهان باقی می ماند و برای سال های طولانی در یادها باقی می ماند.
جسیکا برین یک نویسنده مستقل و متخصص در تاریخ است. مستقر در کنت و عاشق همه چیزهای تاریخی است.