ادوارد بزرگتر
ادوارد بزرگ به عنوان پسر پادشاه آلفرد بزرگ، در طول سلطنت خود چیزهای زیادی برای زندگی داشت، اما ناامید نشد. ادوارد در حالی که شهرت علمی بزرگ آلفرد را نداشت، توانست به عنوان پادشاه آنگلوساکسون ها حکومت کند و همزمان با مقابله با تهدیدات وایکینگ ها در شمال، بر قلمرویی که همیشه در حال گسترش بود تسلط یابد. سابقه نظامی و توانایی او در حفظ اقتدار مرکزی به مدت بیست و پنج سال تحسین برانگیز بود. "بزرگ"، نه به این دلیل که او پسر ارشد بود، بلکه مورخین از آن برای تمایز بین شاه ادوارد شهید استفاده کردند.
به عنوان یک پسر جوان، گفته می شود که او در دربار آلفرد در کنار او آموزش دیده است. خواهر Aelfthryth در ادبیات و نثر، اما همچنین در رفتار، وظیفه و نگرش هدایت شده است. این تحصیلات اولیه او را در مقابل خواستههای شدید مهارتهای مدیریتیاش در دوران سلطنت بعدیاش نگه داشت.
علاوه بر این، آلفرد تمام تلاش خود را کرد تا مطمئن شود که مسیر ادوارد جوان به سمت پادشاهی روشن است، و از مدت ها قبل ترتیباتی اتخاذ کرد تا موقعیت ادوارد را تقویت کند و همچنین به او آموزش نظامی بدهد.
در سال 893، همزمان با ادامه جنگ وایکینگ ها، ادوارد مسئولیت رهبری ارتش را در نبرد فارنهام به عهده گرفت.
در همان زمان، ادوارد نیز ازدواج کرد، اولین ازدواج از سه ازدواجدر طول عمرش او در مجموع سیزده فرزند داشت که سه نفر از آنها پس از مرگ او تاج و تخت را به ارث می بردند.
در همین حال، همه چیز در شرف تغییر بود که در 26 اکتبر 899، پادشاه آلفرد کبیر درگذشت و ادوارد را به عنوان نفر بعدی در صف باقی گذاشت. .
اما همه چیز برای خانواده سلطنتی جوان ساده نبود زیرا رسیدن ادوارد به تاج و تخت بدون چالش نبود. تهدید موقعیت او از سوی پسر عمویش، آتل وولد بود که پدرش پادشاه اتلرد اول، برادر بزرگتر آلفرد بود.
ادعای اتلولد برای تاج و تخت مشروع بود، بر اساس این واقعیت که پدرش به عنوان پادشاه خدمت کرده بود و زمانی که او در سال 871 درگذشت، تنها دلیلی که پسران اتلرد تاج و تخت را به ارث نبردند این بود که آنها هنوز نوزاد بودند. در عوض، برادر کوچکتر آتلرد، آلفرد، تاج وسکس را به ارث برد و بنابراین سلسله سلسله ادامه یافت.
تحت رهبری پادشاه آلفرد، وایکینگ ها به ویژه زمانی که بر مناطقی از جمله نورث آمبریا، آنگلیا شرقی تسلط داشتند ثابت کردند که تهدید قابل توجهی برای تاج و تخت بودند. و شرق مرسیا.
همچنین ببینید: دیوار آنتونینشاه آلفرد کبیر
از این رو پادشاه آلفرد به دنبال حفظ قدرت، توانست اعتبار خود را تثبیت کند و آنگلوساکسون خود را حفظ کند. زمانی که پروردگار مرسیان (در پادشاهی همسایه) با ارباب آلفرد موافقت کرد.
در سال 886، شاه آلفرد دیگر فقط پادشاه وسکس نبود، بلکه پادشاه آنگلوساکسون ها بود.
این بودعنوانی که ادوارد پس از مرگ پدرش به ارث برد.
هنگامی که او جانشین تاج و تخت شد، در پاسخ، اتل ولد شورش خود را از ویمبورن در دورست آغاز کرد و املاک سلطنتی را تصرف کرد و در عین حال تهدیدی علیه پادشاه جدید انجام داد.
Aethelwold با این حال به زودی تصمیم گرفت در نیمه شب برای دوری از افراد ادوارد از آنجا دور شود و به نورثومبریا رفت، جایی که وایکینگ ها به او پیشنهاد پادشاهی دادند.
در همین حال، ادوارد در 8 ژوئن به عنوان پادشاه تاج گذاری کرد. 900 در کینگستون بر تیمز.
در آخرین تلاش در سال 901، اتلولد به وسکس بازگشت و سرانجام سال بعد در نبرد هلم جان خود را از دست داد.
در این مرحله، ادوارد میتوانست نفس راحتی بکشد، زیرا آخرین تهدید ملموس برای موقعیت او ناپدید شد.
اکنون تمرکز اصلی او باید تهدید شوم ناشی از وایکینگهایی باشد که مستقر شده بودند. در قلمرو تازه تصرف شده آنها.
در ابتدا در سال 906، ادوارد میانجیگر آتش بس بود، اما این آتش بس طولانی نشد و در نهایت گروه های بیشتری از وایکینگ ها شروع به حملات کردند.
به زودی مشخص شد که ادوارد نیاز به آموزش نظامی و راه اندازی یک ضد حمله داشت، که او با کمک خواهرش آتلفلید انجام داد.
برادر و خواهر با هم ساختن قلعه ها را برای محافظت از قلمرو خود آغاز کردند.
0> در دهه 910، ارتش مرسیان و ساکسون غربی شکست مهمی را در برابر متجاوزان انجام دادند.تهدید نورثومبرین.
در همین حال، ادوارد توجه خود را به جنوب انگلستان و قلمرو تحت تسلط وایکینگ ها معطوف کرد. با کمک خواهرش که اکنون بعد از مرگ همسرش بانوی مرسیان بود، دو خواهر و برادر توانستند حمله بسیار موفقیت آمیزی را انجام دهند.
اکنون به عنوان بیوه پادشاه مرسیان، اتلفلد ارتش خود را کنترل می کرد و در حالی که توجه خود را به غرب مرسیا و منطقه رودخانه سورن معطوف کرد، ادوارد بر شرق آنگلیا متمرکز شد.
تقریباً یک دهه بعداً، این دو خواهر و برادر توانستند به موفقیتهای خود در تحمیل موقعیت وایکینگها به عقبتر و دورتر ببالند، در حالی که خود آتلفلاد سهم قابل توجهی در تصرف لستر بدون جنگ داشت و در عین حال وفاداری دانمارکیها در یورک را به دست آورد.
تمایل به ایجاد روابط با بانوی مرسیا به احتمال زیاد در نتیجه خواستار محافظت در برابر حضور نگران کننده وایکینگ های نورس بود که قبلاً بر نورثومبریا تسلط داشتند. در حالی که خود شهر بعداً تسلیم شهوت وایکینگها برای قلمرو شد، سهم آتلفلاد در عقبنشینی وایکینگهای ادوارد غیرقابل انکار بود.
متاسفانه وقتی او در سال 919 درگذشت، تلاش دخترش برای پیروی از مادرش کوتاه مدت بود. همانطور که ادوارد او را به وسکس برد و مرسیا را در این فرآیند جذب کرد.
در پایان دهه، ادوارد به قلمروهای خود نگاه کرد که شاملوسکس، مرسیا و آنگلیا شرقی.
همچنین ببینید: نبرد کیپ سنت وینسنتعلاوه بر این، سه پادشاه ولز که قبلاً با رهبری بانوی مرسیا همسو بودند، اکنون با ادوارد وفاداری کرده بودند.
در سال 920 او بر بسیاری از مناطق دیگر مسلط شد و پایگاه قدرت خود را به طور قابل توجهی گسترش داد. آنچه را که او در استعداد تحصیلی نداشت، با تیزبینی نظامی و دسیسه های سیاسی جبران کرد.
اما این بدان معنا نیست که او بدون مخالفت بود، زیرا با شورش هایی علیه قدرت فزاینده خود و دخالت در کارهای دیگر مواجه می شد. مناطقی مانند مرسیا که در آن شورش در چستر آغاز شد. تلاش ترکیبی مرسیان و ولز علیه شاه ادوارد نشان داد که چگونه همه رعایای او از تسلط گسترده او بر پادشاهی خود راضی نبودند.
در سال 924، در حالی که با حملات شورش روبرو بود، در Farndon درگذشت. از چستر، از جراحات وارده توسط نیروهای شورشی.
حکومت بیست و پنج ساله او در میدان نبرد به پایان رسیده بود و پسر بزرگش اتلستان را به ارث گذاشت.
در حالی که او تاج و تخت را به ارث برد. پدر، پادشاه آلفرد در طول سلطنت خود تأثیر زیادی بر فرهنگ و زیرساخت های اجتماعی داشت، بزرگترین تأثیر ادوارد، قدرت نظامی او در مواجهه با تهدیدهای بزرگ خارج از کشور بود.
سلطنت پادشاه ادوارد بر دوره ای از تهدیدات فزاینده علیه قدرت آنگلوساکسون مسلط شد. در این زمان، بزرگترین دستاورد او نه تنها حفظ سلطه خود بودوسکس و همچنین توانایی به دست آوردن زمین و قدرت بیشتر، تحت سلطه در آوردن دیگران و عقب راندن نیروهای وایکینگ تا آنجا که می تواند، در نتیجه قدرت شخصی خود و آنگلوساکسون ها را به عنوان یک کل تثبیت می کند.
جسیکا برین یک نویسنده مستقل و متخصص در تاریخ است. مستقر در کنت و عاشق همه چیزهای تاریخی است.