علل جنگ کریمه
جنگ کریمه در 5 اکتبر 1853 آغاز شد، درگیری نظامی بین امپراتوری روسیه از یک طرف، علیه اتحاد بریتانیا، فرانسه، امپراتوری عثمانی و ساردینیا. پیچیدگی جنگ به این معنی بود که این جنگ به دلایل مختلف توسط احزاب مختلف انجام می شد، زیرا همه در منطقه منافع خاصی داشتند.
شیوع خشونت ناشی از عوامل مختلفی از جمله مسئله مسیحیت بود. حقوق اقلیت در سرزمین مقدس، امپراتوری رو به زوال عثمانی که منجر به «مسئله شرقی» شد و مقاومت بریتانیا و فرانسه در برابر گسترش روسیه. با وجود عوامل بسیار زیاد، جنگ کریمه اجتنابناپذیر بود.
در سالهای منتهی به کریمه، رقابت بین ملتها زیاد بود، جایزه کنترل خاورمیانه بود، که برای شعلهور کردن رقابت ملی کافی بود. فرانسه، روسیه و بریتانیا. فرانسه در سال 1830 از این فرصت برای اشغال الجزایر استفاده کرده بود و چشم انداز دستاوردهای بیشتر فریبنده بود. امپراتور فرانسه ناپلئون سوم برنامه های بزرگی برای بازگرداندن شکوه و جلال فرانسه در صحنه جهانی داشت، در حالی که بریتانیا مایل بود مسیرهای تجاری خود را به هند و فراتر از آن حفظ کند.
مسئله شرقی» همان طور که شناخته شد اساساً یک موضوع دیپلماتیک بود که بر امپراتوری رو به زوال عثمانی با کشورهای دیگر که برای کنترل سرزمین های عثمانی سابق با هم رقابت می کردند، متمرکز بود. این مسائل به صورت دوره ای به عنوانتنش در قلمروهای ترکی باعث ایجاد مشکلاتی در میان قدرتهای اروپایی شد که به دنبال استفاده از تجزیه عثمانی بودند.
با شکست امپراتوری عثمانی در خط مقدم نگرانیهای بینالمللی در قرن نوزدهم، به نظر میرسید این روسیه بود که بیشترین سهم را داشت. با گسترش قلمرو خود در جنوب به دست آورد. در دهه 1850 بریتانیا و فرانسه منافع خود را با امپراتوری عثمانی همسو کردند تا مانع توسعه روسیه شوند. منافع متقابل اتحاد بعید از کشورها را برای مبارزه با چشم انداز بهره مندی روسیه از عثمانی ها متحد کرد.
همچنین ببینید: رابرت واتسون واتاز اوایل دهه 1800، امپراتوری عثمانی چالش هایی را برای وجود خود تجربه می کرد. با انقلاب صربستان در سال 1804، آزادی اولین ملت عثمانی مسیحی بالکان به وجود آمد. در دهههای بعد، جنگ استقلال یونان فشار بیشتری بر عثمانیها از نظر قدرت نظامی و انسجام سیاسی وارد کرد. عثمانیها در بسیاری از جبههها درگیر جنگ بودند و زمانی که یونان در سال 1830 مستقل شد، شروع به واگذاری کنترل سرزمینهای خود مانند یونان کردند. و کشتی های تجاری اروپای غربی از طریق تنگه دریای سیاه دسترسی دارند. در حالی که بریتانیا و متحدان غربی آن در موارد مختلف امپراتوری عثمانی را تقویت کرده بودند، نتیجه امپراتوری رو به زوال، عدم کنترل بود.در سیاست خارجی هم بریتانیا و هم فرانسه منافع خود را در حفظ عثمانی به بهترین شکل ممکن برای جلوگیری از دسترسی روسیه به مدیترانه داشتند. به ویژه بریتانیا این نگرانی را داشت که روسیه می تواند قدرت پیشروی به سمت هند را داشته باشد، یک چشم انداز دلهره آور برای بریتانیا که مایل بود از رویارویی با نیروی دریایی قدرتمند روسیه اجتناب کند. ترس بیش از هر چیز دیگری برای شعله ور شدن جنگ کافی بود.
تزار نیکلاس اول
در عین حال روسها توسط نیکلاس اول رهبری می شدند که از امپراتوری در حال تضعیف عثمانی به عنوان "مرد بیمار اروپا" یاد می کرد. تزار جاه طلبی زیادی داشت تا از این نقطه ضعف استفاده کند و به شرق مدیترانه توجه کند. روسیه به عنوان عضوی از اتحاد مقدس که اساساً به عنوان پلیس اروپا عمل می کرد، از قدرت زیادی استفاده کرده بود. در معاهده وین 1815 این مورد موافقت شده بود و روسیه به اتریش ها در سرکوب قیام مجارستان کمک می کرد. از دیدگاه روس ها، آنها انتظار کمک برای حل و فصل مسائل ناشی از تجزیه امپراتوری عثمانی را داشتند، اما بریتانیا و فرانسه ایده های دیگری داشتند.
در حالی که تعدادی از دلایل طولانی مدت برای تشدید تشدید وجود داشت. تنش، که عمدتاً بر اساس فروپاشی امپراتوری عثمانی بود، موضوع مذهب منبع فوری تری برای درگیری بود که نیاز به حل و فصل داشت. اختلاف بر سر کنترل دسترسی به اماکن مذهبیدر سرزمین مقدس بین فرانسه کاتولیک و روسیه ارتدوکس برای سالها قبل از سال 1853 منبع دائمی اختلاف بین این دو بود. تنش فزاینده بر سر این موضوع زمانی به اوج خود رسید که شورش در بیت لحم، منطقهای از امپراتوری عثمانی در آن زمان رخ داد. در جریان جنگ، تعدادی از راهبان ارتدوکس هنگام درگیری با راهبان فرانسوی کشته شدند. تزار این مرگها را به گردن ترکهایی میاندازد که کنترل این مناطق را در دست داشتند.
سرزمین مقدس مشکلات زیادی را ایجاد میکرد، زیرا قلمرو امپراتوری عثمانی مسلمان بود، اما برای یهودیت و مسیحیت نیز اهمیت زیادی داشت. در قرون وسطی، مذهب به جنگهای صلیبی در تلاش برای کنترل این سرزمین دامن زده بود، در حالی که کلیسای مسیحی به فرقههای کوچکتر با کلیسای ارتدکس شرقی و کلیسای کاتولیک رومی که نماینده دو گروه از بزرگترین گروهها بودند، تقسیم شده بود. متأسفانه، ثابت شد که این دو قادر به حل اختلافات نبودند زیرا هر دو مدعی کنترل اماکن مقدس بودند. مذهب بهعنوان منبع درگیری بار دیگر سر برافراشت.
عثمانیها از اینکه درگیری بین فرانسه و روسیه در قلمرو آنها رخ میداد خوشحال نبودند، بنابراین سلطان کمیسیونی را برای بررسی ادعاها تشکیل داد. فرانسه پیشنهاد کرد که کلیساهای کاتولیک و ارتدکس باید کنترل مشترکی بر اماکن مقدس داشته باشند، اما این به بن بست منجر شد. در سال 1850، ترک ها دو کلید فرانسوی را برای کلیسای Theدر همین حال، عیسی مسیح، فرمانی به کلیسای ارتدکس فرستاده شده بود که تضمین می کرد کلیدها با قفل در نمی آیند!
درب فروتنی، ورودی اصلی کلیسای ولادت
جلوهای بعدی بر سر کلید در بالا گرفت و در سال 1852 فرانسوی ها کنترل اماکن مقدس مختلف را به دست گرفته بود. این امر توسط تزار به عنوان یک چالش مستقیم برای روسیه و کلیسای ارتدکس در نظر گرفته شد. برای نیکلاس این ساده بود. او حفاظت از مسیحیان ارتدوکس را اولویت خود می دانست، زیرا معتقد بود با بسیاری از آنها به عنوان شهروندان درجه دوم تحت کنترل عثمانی رفتار می شود.
در همین حین کلیساها خود در تلاش بودند تا اختلافات خود را حل کنند و به نوعی توافق برسند، متأسفانه نه نیکلاس اول و نه ناپلئون سوم قرار نبودند از موضع خود عقب نشینی کنند. بنابراین حقوق اقلیت های مسیحی در سرزمین مقدس عامل اصلی جنگ قریب الوقوع کریمه شد. فرانسوی ها به ترویج حقوق کاتولیک های رومی پرداختند در حالی که روس ها از کلیسای ارتدوکس شرقی حمایت می کردند.
تزار نیکلاس اول اولتیماتومی صادر کرد که رعایای ارتدکس امپراتوری عثمانی را تحت کنترل و حمایت خود تضمین می کرد. او همچنین مایل بود از طریق گفتگو با جورج سیمور سفیر بریتانیا در ژانویه 1854 به انگلیسی ها و فرانسوی ها نشان دهد که تمایل روسیه برای توسعه دیگر اولویت نیست و او فقط می خواهداز جوامع مسیحی خود در سرزمین های عثمانی محافظت کند. تزار متعاقباً دیپلمات خود، شاهزاده منشیکوف را به یک مأموریت ویژه فرستاد تا از مسیحیان ارتدوکس در امپراتوری که حدود دوازده میلیون نفر بودند، درخواست ایجاد یک تحت الحمایه روسیه کند.
در حالی که بریتانیا به عنوان یک میانجی فرضی عمل می کرد، مصالحه بین نیکلاس و عثمانی در حال انجام بود، اما پس از بحث در مورد خواسته های بیشتر، سلطان که از حمایت سفیر بریتانیا برخوردار بود، هرگونه توافق بیشتر را رد کرد. این برای هر دو طرف غیرقابل قبول بود و با آن صحنه جنگ فراهم شد. عثمانیها با حمایت مستمر فرانسه و بریتانیا به روسیه اعلام جنگ کردند.
شروع جنگ کریمه نقطه اوج مسائل بینالمللی طولانیمدت همراه با درگیریهای فوری بر سر اقلیتهای مسیحی در سرزمین مقدس بود. برای چندین سال، قدرت اعمال شده توسط امپراتوری رو به زوال عثمانی، فرصتی را برای کشورهای دیگر فراهم کرد تا پایگاه قدرت خود را گسترش دهند. در نهایت، میل به قدرت، ترس از رقابت و درگیری بر سر مذهب بسیار دشوار بود.
همچنین ببینید: دلال گروگانجسیکا برین یک نویسنده مستقل و متخصص در تاریخ است. مستقر در کنت و عاشق همه چیزهای تاریخی است.