چرا فقط یک پادشاه جان وجود داشته است؟
جان لاکلند، جان سافتسوورد، پادشاه ساختگی... نامهایی نیست که بخواهیم با آنها شناخته شوند، بهویژه بهعنوان پادشاهی که بر سرزمینهایی که از اسکاتلند تا فرانسه امتداد دارند، حکومت میکند. پادشاه جان اول تاریخ نگاری منفی دارد که شاید فقط از ماری «خونین» پیشی گرفته باشد، تاریخ او توسط معاصران «کتاب شهیدان» فاکس و انگلستان پیوریتن نوشته شده است.
پس چرا از او اینقدر بی احترامی یاد می شود؟ او بنیانگذار سیستم مدرن نگهداری سوابق ما برای امور مالی است و همچنین Magna Carta، پایه و اساس اکثر دموکراسی های مدرن را به وجود آورد. و با این حال در تاریخ سلطنت انگلیس فقط یک پادشاه جان وجود دارد.
از همان ابتدا ارتباطات خانوادگی جان را در مضیقه قرار داد. کوچکترین از پنج پسر او هرگز انتظار نمی رفت که حکومت کند. با این حال، پس از مرگ سه برادر بزرگترش در جوانی، برادر بازماندهاش ریچارد پس از مرگ پدرشان هنری دوم تاج و تخت را به دست گرفت.
ریچارد یک جنگجوی شجاع بود و قبلاً در موارد بی شماری خود را در نبرد ثابت کرده بود. در هنگام صعود به تاج و تخت او نیز صلیب را گرفت و پذیرفت که همراه با فیلیپ دوم فرانسه به سرزمین مقدس سفر کند تا در جنگ صلیبی سوم با صلاح الدین نبرد کند. جنگ صلیبی برای بازپس گیری اورشلیم یک چالش بود، برخلاف اولین جنگ صلیبی موفق که اورشلیم را اشغال کرد و به صلیبیون اجازه داد تا Outremer (ایالت های صلیبی) را راه اندازی کنند. سومین جنگ صلیبی در این کشور برگزار شددر پی شکست دوم، در کنار افزایش وحدت مسلمانان در منطقه. تمایل او برای رفتن به جنگ صلیبی در این مرحله، او را به عنوان شایسته نام مستعار خود ریچارد شیردل نشان می دهد.
ریچارد شیردل
در مقایسه با این جنگجوی قد بلند و خوش قیافه، جان که مشهور است 5 فوت و 5 اینچ بوده و بسیار کمتر به یک فرد فرمان می دهد. ، پادشاه کمتری به نظر می رسید. اما با تأمل، ریچارد کمتر از یک سال از 10 سال پادشاهی خود را در انگلستان گذراند. او هیچ وارثی از خود بر جای نگذاشت. و امپراتوری آنژوین را برای حمله از فیلیپ دوم فرانسه باز گذاشت. جان در تمام مدت سلطنت خود در قلمرو خود باقی ماند و زمانی که توسط اسکاتلند در شمال و توسط فرانسوی ها در جنوب مورد تهدید قرار گرفت از آن در برابر حمله دفاع کرد.
تأثیر مادر مسلط و گاه نامحبوب او جان را در معرض انتقاد قرار داد. النور در سراسر اروپا نفوذ داشت و با لویی هفتم پادشاه فرانسه و پس از لغو آن ازدواج با هنری دوم پادشاه انگلستان ازدواج کرده بود. اگرچه او در طول 13 سال هشت فرزند به او داد، اما با حمایت او از پسرانش در تلاش برای شورش علیه پدرشان از هم جدا شدند. پس از سرکوب شورش، النور به مدت شانزده سال در حبس قرار گرفت.
در مرگ هنری دوم او توسط پسرش ریچارد آزاد شد. این او بود که سوار بر وست مینستر شد تا سوگند وفاداری را برای ریچارد دریافت کندنفوذ قابل توجهی بر امور دولت، که اغلب به لطف خدا، ملکه انگلستان، الینور را امضا می کند. او تربیت جان را از نزدیک کنترل کرد و هنگامی که او در مرگ ریچارد در سال 1199 تاج و تخت را به دست گرفت، تأثیر او ادامه یافت. او برای مذاکره آتشبس و انتخاب عروسهای مناسب برای نجیبزادههای انگلیسی انتخاب شد، تشخیص مهمی از اهمیت او به عنوان ازدواج ابزار مهم دیپلماسی بود.
جان تنها حاکمی نبود که به النور اجازه نفوذ زیادی داد. هنگامی که ریچارد اول در جنگ صلیبی بود، او به جای ریچارد اول بر انگلستان حکومت می کرد، و حتی زمانی که هنوز به دلیل مشارکت در قیام علیه همسرش هنری دوم شرمسار بود، او را همراهی کرد و وارد دیپلماسی و بحث شد. با این حال، تمایل او به حفظ میراث خانوادگی خود در آکیتن جان را به اختلافات بیشتری با فیلیپ دوم پادشاه فرانسه کشاند، جنگ هایی که از نظر اعتبار، اقتصاد و در نهایت زمین پرهزینه بودند.
جان انگلستان را تصاحب کرده بود که دائماً برای کنترل داراییهایش در شمال فرانسه میجنگید. پادشاه فیلیپ دوم جنگ صلیبی خود را به سرزمین مقدس به دلیل بیماری ناخوشایند رها کرده بود و بلافاصله در تلاش برای پس گرفتن نرماندی برای فرانسه بود. فیلیپ با امید به دستیابی به دستاوردهایی در زمانی که ریچارد اول هنوز در اورشلیم بود، مبارزات خود را علیه جان بین سالهای 1202 و 1214 ادامه داد.
نبرد بووینز توسط هوراسورنت
همچنین ببینید: لرد هاو هاو: داستان ویلیام جویسامپراتوری آنژوین که جان به ارث برده بود شامل نیمی از فرانسه، تمام انگلستان و بخشهایی از ایرلند و ولز بود. با این حال جان با شکستهای خود در نبردهای مهمی مانند نبرد بووین در سال 1214 کنترل بسیاری از متصرفات قارهاش را از دست داد، به جز گاسکونی در جنوب آکیتن. او همچنین مجبور به پرداخت غرامت به فیلیپ شد. تحقیر او به عنوان یک رهبر در نبرد، همراه با آسیب های بعدی به اقتصاد، ضربه ای ویرانگر به اعتبار او بود. با این حال، از بین بردن امپراتوری آنژوین در زمان برادرش ریچارد، که در جاهای دیگر درگیر جنگ صلیبی بود، آغاز شده بود. با این حال از ریچارد با همان زهر یاد نمی شود، بنابراین شهرت جان باید در جاهای دیگر بیشتر آسیب دیده باشد.
جان همچنین زمانی که توسط پاپ اینوسنتس سوم تکفیر شد، از تحقیر عمومی رنج برد. این بحث از اختلاف بر سر انتصاب اسقف اعظم جدید کانتربری پس از مرگ هوبرت والتر در ژوئیه 1205 سرچشمه گرفت. جان می خواست از آنچه به عنوان امتیاز سلطنتی می دید برای تأثیرگذاری بر انتصاب چنین پست مهمی استفاده کند. با این حال، پاپ اینوسنته بخشی از صفی از پاپ ها بود که به دنبال متمرکز کردن قدرت کلیسا و محدود کردن نفوذ مذهبی ها بر انتصابات مذهبی بودند.
استفان لنگتون توسط پاپ اینوسنت در سال 1207 تقدیس شد، اما جان او را از ورود به انگلستان منع کرد. جان جلوتر رفت و گرفتزمینی که به کلیسا تعلق داشت و از این طریق درآمد هنگفتی به دست می آورد. یک تخمین از آن زمان نشان میدهد که جان هر سال 14 درصد از درآمد سالانه کلیسا را از انگلستان میگرفت. پاپ اینوسنته با ممنوعیت کلیسای انگلستان پاسخ داد. در حالی که غسل تعمید و بخشش برای افراد در حال مرگ مجاز بود، خدمات روزمره مجاز نبود. در دوران اعتقاد مطلق به مفهوم بهشت و جهنم، این نوع مجازات معمولاً برای سوق دادن پادشاهان به تسلیم کافی بود، اما جان مصمم بود. Innocent فراتر رفت و جان را در نوامبر 1209 تکفیر کرد. اگر تکفیر حذف نمی شد، روح ابدی جان لعنت می کرد، اما چهار سال دیگر و تهدید به جنگ با فرانسه قبل از اینکه جان توبه کند طول کشید. در حالی که در ظاهر توافق جان با پاپ اینوسنتی که وفاداری او را تحویل داد تحقیرآمیز بود، در حقیقت پاپ اینوسنته تا پایان دوران سلطنتش از حامیان سرسخت پادشاه جان شد. همچنین، تا حدودی تعجب آور است که افتضاح با کلیسا، اعتراض ملی زیادی ایجاد نکرد. جان با قیام یا فشار مردم یا اربابان انگلستان مواجه نشد. بارون ها بیشتر به فعالیت های او در فرانسه توجه داشتند.
جان با بارونهای خود، بهویژه آنهایی که در شمال کشور بودند، رابطهای پرآشوب داشت. در سال 1215 بسیاری از حکومت او ناراضی بودند و از او می خواستند که مسائل را همانطور که می بینند مطرح کند. که درعلیرغم حمایت پاپ اینوسنتی سوم از جان، بارون ها ارتش تشکیل دادند و جان را در رانیمد ملاقات کردند. اسقف اعظم استفان لنگتون به رهبری مذاکرات منصوب شد که توسط پاپ اینوسنت به حمایت از جان دستور داده شده بود.
همچنین ببینید: شکارچیان جنگلی جدیدامتناع پادشاه جان از امضای مگنا کارتا در اولین باری که به او تقدیم شد، تصویر جان لیچ، 1875
جان چاره ای جز امضاء نداشت. مگنا کارتا یا منشور بزرگ. این «قرارداد صلح» برقرار نشد و جان به جنگ داخلی تقریباً داخلی در انگلستان با اولین جنگ بارونها در سالهای 1215-1217 ادامه داد. بارون ها لندن را گرفته بودند و از ولیعهد فرانسه، لوئیس، خواستند تا آنها را رهبری کند. او با ازدواج با بلانش کاستیل، نوه هنری دوم و النور آکیتن، ادعای تاج و تخت انگلستان را داشت. شورشیان از حمایت الکساندر دوم اسکاتلند نیز برخوردار بودند. با این حال، جان خود را به عنوان یک رهبر نظامی توانا با محاصره هایی مانند محاصره در قلعه روچستر و حملات استراتژیک برنامه ریزی شده به لندن نشان داد. اگر این موفقیتها ادامه میداشت، جان میتوانست جنگ را با بارونهایش حل و فصل کند، اما در اکتبر 1216 جان بر اثر اسهال خونی که در اوایل کارزار به آن مبتلا شده بود، درگذشت.
سلطنت جان با درخشش رفتارهای بصیرتی و پادشاهی مشخص شد. برخورد محکم او با پاپ اینوسنتی باعث شد تا او یک حامی مادام العمر پیدا کند و واکنش نظامی سریع او به بارون ها نشان داد که پادشاهی باجهت، بر خلاف پسرش هنری سوم. این واقعیت که او از مادرش که یک نیروگاه حتی در اواخر عمر او بود، نصیحت میکرد، شاید نشاندهنده آگاهی از زیرکی سیاسی او باشد. تشخیص این موضوع در یک زن نشان می دهد که او از زمان خود جلوتر بوده است.
اجبار به امضای مگنا کارتا، که حقوق و آزادی های بسیاری را به کلیسا، بارون ها و آزادگان واگذار می کرد، به عنوان نشانه ضعف و با این حال اگر به آن به عنوان یک پیمان صلح شکست خورده نگاه کنیم. ، می توانیم ببینیم که برای او زمان برای بالا بردن ارتشش خرید. اگر به آن به عنوان سندی نگاه کنیم که حقوق اولیه بشر را تضمین می کند، او را دوباره بسیار جلوتر از زمان خود قرار می دهد.
اتهامات کوچکتر بی کفایتی که به جان وارد شده است، مانند اتهام از دست دادن جواهرات تاج، می تواند با داستان های مهارت اداری او روبرو شود، زیرا او سیستم ثبت مالی آن روز را در پیپ رول ها ساده می کند.
پس، چرا فقط یک پادشاه جان وجود داشته است؟ مانند مری اول، از جان در کتب تاریخ با کم لطفی یاد شده است. دو وقایع نگار اصلی راجر وندور و متیو پاریس که پس از مرگ او نوشته اند، مطلوب نبودند. این امر همراه با قدرت مستمر بارون ها منجر به بسیاری از روایت های منفی از سلطنت او شد که به نوبه خود نام او را برای پادشاهان آینده لعنت کرد.