سرنوشت عجیب و غم انگیز جیمز چهارم اسکاتلند

 سرنوشت عجیب و غم انگیز جیمز چهارم اسکاتلند

Paul King

جیمز چهارم (1473-1513) پادشاه رنسانس اسکاتلند بود. جیمز چهارم که بالقوه به اندازه فرمانروایان همسایه اش هنری هفتم و هنری هشتم از انگلستان تأثیرگذار و قدرتمند بود، قرار بود در نبرد برانکستون در نورثامبرلند بمیرد. این همچنین میدان معروف یا بدنام فلودن بود، لحظه ای حساس در روابط پیچیده و جنگی بین انگلستان و اسکاتلند در قرون وسطی و اوایل دوران مدرن.

بسیاری از جنگجویان جوان اسکاتلند در کنار پادشاه خود افتادند. مرگ بسیاری از جوانان اسکاتلند در فلودن در مرثیه اسکاتلندی "The Flo'ers o the Forest" گرامی داشته می شود. رویاهای جیمز چهارم برای دادگاه هنر و علوم رنسانس در اسکاتلند نیز با آنها جان باختند. در چهل سالگی پادشاهی که برای مردم و کشورش شکوه و جلال به ارمغان آورده بود مرد و سرنوشتی ننگین در انتظار جسدش بود.

جیمز چهارم در سن پانزده سالگی در سال 1488 به عنوان پادشاه اسکاتلند تاجگذاری کرد. سلطنت او پس از شورش علیه پدرش، جیمز سوم بسیار نامحبوب، آغاز شد. این غیرعادی نبود. خود جیمز سوم به عنوان بخشی از خصومت بین خانواده‌های کندی و بوید توسط اشراف قدرتمند دستگیر شده بود و دوران سلطنت او با اختلافات مشخص شده بود.

پادشاه جیمز سوم و همسرش مارگارت دانمارک

از همان ابتدا، جیمز چهارم نشان داد که قصد دارد در سبک متفاوت از پدرش رویکرد جیمز سوم بهبنابراین بعدها، گمانه زنی ها به این موضوع تبدیل شد که آیا ممکن است روزی سر جیمز چهارم بیچاره پیدا شود یا خیر. تا به امروز، چنین کشفی وجود نداشته است. امروزه محلی که ممکن است سر پادشاه رنسانس اسکاتلند در آن قرار داشته باشد توسط میخانه ای به نام شاه ماهی سرخ اشغال شده است.

دکتر میریام بیبی مورخ، مصر شناس و باستان شناس است که علاقه خاصی به تاریخ اسب دارد. میریام به عنوان متصدی موزه، دانشگاهی دانشگاه، ویراستار و مشاور مدیریت میراث کار کرده است.

انتشار 19 مه 2023

سلطنت آمیزه ای عجیب از عظمت و دوردست بود، با جاه طلبی های آشکار برای نشان دادن خود به عنوان نوعی امپراتور در حال برنامه ریزی برای تهاجم به بریتانی و بخش هایی از فرانسه. در عین حال، ظاهراً او قادر به برقراری ارتباط با رعایای خود نبود و ارتباط چندانی با نقاط دورافتاده پادشاهی خود نداشت. این امر فاجعه بار خواهد بود، زیرا در غیاب قدرت سلطنتی، که عمدتاً بر ادینبورگ متمرکز بود، بزرگان محلی توانستند پایگاه های قدرت خود را توسعه دهند. تلاش های او برای حفظ صلح با انگلیس تا حد زیادی موفقیت آمیز بود، اما در اسکاتلند محبوبیت نداشت. تحقیر و تورم پول اسکاتلند در دوران سلطنت جیمز سوم یکی دیگر از دلایل اختلاف بود.

در مقابل، جیمز چهارم به شیوه‌های عملی و نمادین دست به عمل زد تا نشان دهد که برای همه مردم اسکاتلند پادشاه است. برای یک چیز، او سوار اسب سواری حماسی شد که طی آن در یک روز از استرلینگ به الگین از طریق پرث و آبردین سفر کرد. پس از این، او چند ساعتی را روی یک تخته سخت یا میز در خانه یک روحانی خوابید. اسقف لزلی وقایع نگار خاطرنشان می کند که او توانست این کار را انجام دهد زیرا "قلمرو تگرگ اسکاتلند در آرامش است" (قلمرو اسکاتلند بسیار آرام بود). برای کشوری که قبلاً درگیر درگیری و اختلاف بود و ساکنان آن به زبان های اسکاتلندی و گالیکی صحبت می کردند و سنت های فرهنگی و اقتصادی بسیاری داشتند.تلاشی جدی برای نشان دادن خود به عنوان یک پادشاه برای همه مردمش بود.

شاه جیمز چهارم

اسب‌ها و سوارکاری عناصر مهم برنامه‌های جیمز چهارم برای اسکاتلند بودند و اسکاتلند کشوری ثروتمند بود. در اسب ها یکی از بازدیدکنندگان از اسپانیا، دون پدرو د آیالا، در سال 1498 اشاره کرد که پادشاه پتانسیل فرماندهی 120000 اسب را در عرض تنها سی روز داشت و "سربازان جزایر در این تعداد به حساب نمی آیند". با قلمرو بسیار زیادی که در قلمرو وسیع او تحت پوشش قرار داشت، اسب سواری سریع ضروری بود.

شاید جای تعجب نباشد که در زمان سلطنت جیمز چهارم بود که مسابقه اسب دوانی به یک فعالیت محبوب در شن‌های لیث و مکان‌های دیگر تبدیل شد. دیوید لیندسی، نویسنده اسکاتلندی، دادگاه اسکاتلند را به دلیل شرط‌بندی مبالغ هنگفت بر روی اسب‌هایی که «به سرعت از روی شن‌ها می‌چرخد» (به سرعت روی شن‌ها می‌چرخد) طعنه زد. اسب‌های اسکاتلندی به دلیل سرعت فراتر از اسکاتلند معروف بودند، زیرا در مکاتبات هنری هشتم و نماینده‌اش در دادگاه گونزاگا مانتوآ، که به‌خاطر برنامه‌های پرورش اسب‌های مسابقه‌ای خود معروف بود، به آن‌ها اشاره می‌شود. این مکاتبات شامل ارجاعاتی به cavalli corridori di Scotia (اسب های دونده اسکاتلند) است که هنری هشتم از تماشای مسابقه لذت می برد. در اواخر همان قرن، اسقف لزلی تأیید کرد که اسب‌های گالووی از همه در اسکاتلند بهترین هستند. آنها انجام می دهندبعداً سهم عمده‌ای در سرعت نژاد اصیل خواهند داشت.

همچنین ببینید: باشگاه چکمه های بالدار

در واقع، هنری هشتم ممکن است چیزی بیش از اسب‌های همسایه شمالی‌اش پیدا کرده باشد که نسبت به آنها حسادت کند. اسقف لسلی پیشنهاد کرد که «مردان اسکاتلندی در آن زمان نه از نظر لباس، هم از نظر لباس، جواهرات غنی و زنجیر سنگین از انگلیسی‌ها عقب‌تر بودند، بلکه بسیار فراتر از انگلیسی‌ها بودند، و بسیاری از خانم‌ها لباس‌های خود را تا حدی با کارهای طلاسازی، تزئین شده با مروارید، پوشانده بودند. و سنگ های قیمتی، با اسب های شجاع و خوش ذوق خود، که دیدن آنها زیبا بود.

دربار جیمز چهارم علاوه بر داشتن اسب های خوب و سریع خود از اسکاتلند، اسب هایی را از مکان های مختلف وارد می کرد. برخی از دانمارک برای شرکت در مسابقه‌هایی که رویدادهای محبوب در استرلینگ بودند، آورده شدند و بر روابط دیرینه اسکاتلند با آن کشور تأکید داشتند. مادر جیمز چهارم مارگارت دانمارکی بود و جیمز ششم/من بعداً در آن قرن با آن دانمارکی ازدواج کردم. جیمز چهارم خودش در مسابقات jousts شرکت کرد. عروسی او در سال 1503 در هالیرود توسط یک تورنمنت بزرگ جشن گرفته شد. همچنین حیوانات وحشی مانند شیر برای پرورشگاه‌ها و احتمالاً برای سرگرمی‌های بی‌رحمانه‌تر وارد می‌شد.

کشتی‌سازی نیز از ویژگی‌های دوران سلطنت او بود. دو کشتی معروف او مارگارت بودند که به نام همسرش شاهزاده انگلیسی مارگارت تودور و مایکل کبیر نامگذاری شد. دومی یکی از بزرگترین کشتی های چوبی بودتا به حال ساخته شده است، و به قدری الوار نیاز داشت که زمانی که جنگل های محلی، عمدتاً در فایف، غارت شد، تعداد بیشتری از نروژ آورده شد. قیمت آن 30000 پوند بود و شش توپ عظیم به اضافه 300 تفنگ کوچکتر داشت.

مایکل بزرگ

کشتی باشکوه، 40 فوت ارتفاع و 18 فوت طول، مملو از ماهی و حامل توپ های عملیاتی، بر روی یک مخزن آب در سالن زیبای قلعه استرلینگ برای جشن غسل تعمید هنری، پسر جیمز و مارگارت، در سال 1594 شناور شد.

قلعه استرلینگ احتمالاً برجسته‌ترین دستاورد جیمز چهارم است. این ساختمان که توسط پدرش شروع شد و توسط پسرش ادامه پیدا کرد، هنوز هم قدرت هیبت را دارد، اگرچه نمای جلویی آن که به عنوان پیش کار شناخته می شود، دیگر کامل نیست. در استرلینگ، پادشاه درباری از دانشمندان، موسیقی دانان، کیمیاگران و هنرمندان از سراسر اروپا را گرد هم آورد. اولین اشاره‌ها به آفریقایی‌ها در دربار اسکاتلند در این زمان اتفاق می‌افتد، از جمله نوازندگان، و به طور مبهم زنانی که موقعیت آنها ممکن است خدمتکار یا برده باشد. یک کیمیاگر ایتالیایی، جان دامیان، تلاش کرد از یک برج با استفاده از بال‌های کاذب پرواز کند، اما در نیمه اول فرود آمد (او احتمالاً خوش شانس بود که فرود نرمی داشت!). او متوجه شد که مشکل این بود که نباید بال ها را با استفاده از پرهای مرغ می ساخت. واضح است که این پرندگان خاکی به جای پرندگان هوایی، بیشتر برای میانه زمین مناسب بودند تا آسمان!

قلعه استرلینگ، طراحی شده توسط جان اسلزر در سال 1693، و نشان دادن پیش کار که اکنون ویران شده جیمز چهارم است

ادبیات، موسیقی و هنرها همگی در سلطنت جیمز چهارم در این زمان چاپ در اسکاتلند تأسیس شد. او به چندین زبان صحبت می کرد و حامی نوازندگان چنگ گیلکی بود. این پایان چشم انداز یا جاه طلبی جیمز نبود. او سفرهای زیارتی زیادی انجام داد، به ویژه به گالووی، مکانی با شهرت مقدس برای اسکاتلندی ها، و در سال 1507 توسط پاپ به او عنوان محافظ و مدافع ایمان مسیحی اعطا شد. او اهداف خارق العاده ای برای کشورش داشت که یکی از آنها این بود. رهبری یک جنگ صلیبی جدید اروپایی وقایع نگاران دوران سلطنت او نیز به شهرت او به عنوان یک زن زن اشاره کرده اند. او علاوه بر معشوقه های دیرینه، رابط های کوتاه تری نیز داشت که در پرداخت های خزانه داری سلطنتی به چندین نفر از جمله یک «جانت بره آرس» مشخص شده است!

سالهای سلطنت جیمز چهارم که با پادشاهی هنری هفتم همپوشانی داشت، همچنین دوره ای را در بر می گرفت که پرکین واربک، مدعی سلطنت، که ادعا می کرد حق تاج و تخت انگلیسی را به عنوان پسر واقعی ادوارد چهارم داشت، فعال بود. اصرار واربک مبنی بر اینکه ریچارد واقعی، دوک یورک است، باید تا حدی اعتبار داشته باشد، زیرا ادعای او توسط چندین خانواده سلطنتی اروپایی پذیرفته شده است. جیمز چهارم قبل از ازدواج با مارگارت، خواهر هنری هشتم، از ادعای واربک حمایت کرده بود و جیمز و واربک به آن حمله کردند.نورثامبرلند در سال 1496. ازدواج بعدی با مارگارت، به واسطه هنری هفتم، ایجاد صلحی پایدار بین انگلستان و اسکاتلند بود.

شاه هنری هشتم قرن هشتم. 1509

همچنین ببینید: جدول زمانی جنگ جهانی اول - 1914

البته دوام نداشت. درگیری و ناآرامی در امتداد مرز انگلیس و اسکاتلند ادامه یافت و سیاست پادشاه جدید هنری هشتم - برادر همسر جیمز چهارم - در قبال فرانسه باعث تسریع درگیری بین کشورها شد. هنری هشتم، جوان، جاه طلب و مصمم برای مقابله با تهدیدات یورکیستی و قرار دادن فرانسه به جای خود، خطر مستقیمی برای رابطه دیرینه اسکاتلند با فرانسه، اتحاد Auld بود. زمانی که هنری در فرانسه مشغول جنگ بود، جیمز چهارم برای او اولتیماتوم فرستاد - عقب نشینی کند، یا با حمله اسکاتلندی به انگلستان و درگیری دریایی در خارج از فرانسه روبرو شود.

ناوگان اسکاتلند برای حمایت از نیروهای نورمن و برتون به رهبری مایکل کبیر همراه با خود پادشاه برای بخشی از سفر به راه افتاد. با این حال، گل سرسبد با شکوه اسکاتلند محکوم به سقوط بود، رویدادی که تأثیر روانی عظیمی بر اسکاتلندی ها داشت. ارتش اسکاتلند که با فرماندهی پادشاه وارد نورثامبرلند شد، یکی از بزرگترین ارتش‌هایی بود که تا کنون تشکیل شده بود، شامل توپخانه و نیرویی متشکل از 30000 نفر یا بیشتر. در آخرین حمله موفقیت آمیز جیمز چهارم، قلعه نورهام سوزانده شد. هانری هشتم در فرانسه ماند. پاسخ دهندهنیروهای انگلیسی توسط توماس هاوارد، ارل ساری رهبری می شدند.

قبل از نبرد برانکستون، پادشاه خشمگین انگلیسی به جیمز چهارم گفت که "او [هنری] مالک واقعی اسکاتلند بود" و جیمز فقط "تسلط داشت" [آن] از او با ادای احترام». اینها کلماتی نبودند که قصد داشتند هر گونه امکان اصلاح رابطه را ترویج کنند.

علیرغم مزیت عددی احتمالی ارتش اسکاتلند، مکان انتخاب شده توسط اسکاتلندی ها برای اتخاذ حملات توسط پیکمن های نزدیک به آنها کاملاً ناکافی بود. جیمز چهارم که توسط نیروهای الکساندر هوم شکست خورد، و شاید به دلیل عجله و تمایل خود برای قرار گرفتن در راس ارتش خود، اتهامات علیه انگلیسی ها را رهبری کرد. در درگیری نزدیک با مردان ساری، که در طی آن پادشاه تقریباً موفق شد خود با ساری درگیر شود، جیمز توسط یک تیر انگلیسی به دهانش شلیک شد. 3 اسقف، 15 لرد اسکاتلندی و 11 ارل نیز در این نبرد جان باختند. تعداد کشته شدگان اسکاتلندی حدود 5000 نفر و انگلیسی ها 1500 نفر بود. نبرد پس از مرگ او ادامه داشت و جسد او یک روز قبل از کشف در انبوهی از افراد دیگر بود. جسد او به کلیسای برانکستون منتقل شد و زخم‌های زیادی از تیرها و بریدگی‌های قلاب‌ها آشکار شد. سپس آن را به برویک بردند، آن را جدا کردند و مومیایی کردند. سپس به یک سفر کنجکاو رفت، تقریباً مانند یک زیارت، اما هیچ چیز مقدسی در آن وجود نداشتپیشرفت. ساری جسد را به نیوکاسل، دورهام و یورک برد، قبل از اینکه در تابوت سربی به لندن برده شود.

کاترین آراگون کت پادشاه اسکاتلند را که هنوز غرق در خون بود، دریافت کرد و آن را برای هنری فرستاد. در فرانسه. جسد برای مدت کوتاهی در صومعه شین مهلت داشت، اما پس از انحلال صومعه‌ها، آن را به اتاق چوبی انداختند. در اواخر سال 1598، جان استو وقایع نگار آن را در آنجا دید و متذکر شد که کارگران متعاقباً سر جسد را اره کردند.

سر «بوی شیرین» که هنوز هم با مو و ریش قرمزش به عنوان جیمز شناخته می‌شود، مدتی نزد شیشه‌ساز الیزابت اول اقامت داشت. سپس با توجه به ارتباط جیمز با قدیس، آن را به ششتون کلیسای سنت مایکل داده شد. سپس سر را با تعداد زیادی استخوان شاخک بیرون انداختند و در یک قبر مختلط در حیاط کلیسا دفن کردند. اینکه چه اتفاقی برای جسد افتاده است ناشناخته است.

کلیسا در دهه 1960 با یک ساختمان چندطبقه جدید جایگزین شد، تا حدودی طعنه آمیز دوباره، زیرا متعلق به استاندارد لایف اسکاتلند، شرکت تضمینی بود. در آغاز هزاره که اعلام شد این بنا نیز احتمالاً تخریب خواهد شد، صحبت از حفاری منطقه به امید یافتن سر شاه شد. به نظر می رسد هیچ اقدامی صورت نگرفته است.

با کشف بقایای بقایای ریچارد سوم انگلستان در زیر یک پارکینگ یک دهه یا

Paul King

پل کینگ یک مورخ پرشور و کاوشگر مشتاق است که زندگی خود را وقف کشف تاریخ فریبنده و میراث فرهنگی غنی بریتانیا کرده است. پل که در حومه شهر با شکوه یورکشایر به دنیا آمد و بزرگ شد، قدردانی عمیقی از داستان ها و رازهای مدفون در مناظر باستانی و بناهای تاریخی که در کشور وجود دارد، داشت. پل با مدرک باستان‌شناسی و تاریخ از دانشگاه مشهور آکسفورد، سال‌ها را در بایگانی‌ها، کاوش در مکان‌های باستان‌شناسی و سفرهای پرماجرا در سراسر بریتانیا گذرانده است.عشق پل به تاریخ و میراث در سبک نوشتاری زنده و قانع کننده او قابل لمس است. توانایی او در انتقال خوانندگان به گذشته، غوطه ور ساختن آنها در ملیله های جذاب گذشته بریتانیا، برای او شهرت قابل احترامی به عنوان یک تاریخ نگار و داستان نویس برجسته به ارمغان آورده است. پل از طریق وبلاگ جذاب خود از خوانندگان دعوت می کند تا در یک کاوش مجازی در گنجینه های تاریخی بریتانیا به او بپیوندند، بینش های خوب تحقیق شده، حکایات جذاب و حقایق کمتر شناخته شده را به اشتراک بگذارند.با این اعتقاد راسخ که درک گذشته کلید شکل دادن به آینده ما است، وبلاگ پل به عنوان یک راهنمای جامع عمل می کند و طیف گسترده ای از موضوعات تاریخی را به خوانندگان ارائه می دهد: از دایره های سنگی مرموز باستانی Avebury تا قلعه ها و کاخ های باشکوهی که زمانی در آن قرار داشتند. پادشاهان و ملکه ها. این که آیا شما یک چاشنی کار هستیدعلاقه مندان به تاریخ یا کسی که به دنبال معرفی میراث شگفت انگیز بریتانیا است، وبلاگ پاول منبعی است که باید مورد استفاده قرار گیرد.به عنوان یک مسافر باتجربه، وبلاگ پل به حجم های غبارآلود گذشته محدود نمی شود. او با نگاهی تیزبین به ماجراجویی، مکرراً به اکتشافات در محل می‌پردازد و تجربیات و اکتشافات خود را از طریق عکس‌های خیره‌کننده و روایت‌های جذاب مستند می‌کند. از ارتفاعات ناهموار اسکاتلند تا روستاهای زیبای Cotswolds، پل خوانندگان را به سفرهای خود می برد، جواهرات پنهان را کشف می کند و با سنت ها و آداب و رسوم محلی ملاقات های شخصی به اشتراک می گذارد.تعهد پل به ترویج و حفظ میراث بریتانیا فراتر از وبلاگ او نیز هست. او فعالانه در طرح‌های حفاظتی شرکت می‌کند، به بازسازی مکان‌های تاریخی کمک می‌کند و به جوامع محلی درباره اهمیت حفظ میراث فرهنگی آموزش می‌دهد. از طریق کار خود، پل نه تنها برای آموزش و سرگرمی تلاش می کند، بلکه الهام بخش قدردانی بیشتری از ملیله غنی میراثی است که در اطراف ما وجود دارد.به پل در سفر جذاب او در زمان بپیوندید زیرا او شما را راهنمایی می کند تا اسرار گذشته بریتانیا را باز کنید و داستان هایی را که یک ملت را شکل داده است کشف کنید.