شاه آتلستان
شاه آتلستان به عنوان یک پادشاه بزرگ آنگلوساکسون به یاد میآید، اما شاید مهمتر از همه، بسیاری او را اولین پادشاه انگلیسی میدانند و به سلطنت خود با نظارت بر پادشاهی گستردهاش پایان داد.
پس از پدرش، پادشاه ادوارد بزرگ در ژوئیه 924 درگذشت، برادر ناتنی او الفورد در ابتدا به عنوان پادشاه وسکس شناخته شد، اما سه هفته بعد درگذشت. بنابراین، آتلستان، در پرتو مرگ پدر و برادرش، بر تخت سلطنت نشست و در 4 سپتامبر 925 در کینگستون آن تیمز تاجگذاری کرد.
در حالی که مسیر او به سلطنت به دلیل درگذشت برادرش بی رقیب بود، همه از صعود او به تاج و تخت خوشحال نبودند. اگرچه او می توانست به حمایت مرسیا تکیه کند، اما مخالفت با حکومت او از سوی وسکس صورت گرفت.
King Athelstan
اکنون با عنوان پادشاه، وظیفه آتلستان بسیار گسترده بود زیرا او مسئولیت بزرگی را از پدرش ادوارد به ارث برده بود، که توانسته بود کنترل تمام انگلستان را در جنوب رودخانه هامبر به دست آورد.
اتلستان که انتظار داشت روزی پادشاه شود، بسیار خوب بود. به رویه نظامی مسلط بود و در لشکرکشیهای مختلف علیه وایکینگها تجربیات جمعآوری کرد تا او را برای زمانی که روزی فرماندهی خواهد کرد آماده کند. قبل از مرگ به آتلستان هدایایی داد: یک شنل قرمز مایل به قرمز، کمربند جواهر و شمشیر ساکسون.
وقتی آتلستانبه پادشاهی رسید، تعهد او به این نقش آشکار بود و در تمام دوران سلطنت خود تصمیم به ازدواج یا داشتن فرزند نداشت. توطئه شورشی برای برکناری او تقریباً به محض اینکه او بر تخت سلطنت نشست. این نقشه توسط یک نجیب زاده به نام آلفرد ساخته شده بود که می خواست پادشاه تازه منصوب شده را دستگیر کند و او را کور کند تا آتلستان دیگر واجد شرایط این نقش نباشد. خوشبختانه برای آتلستان، این توطئه هرگز اجرا نشد و او موفق شد از اولین تهدید علیه موقعیت خود اجتناب کند.
اتلستان به زودی متوجه شد که اگر بخواهد تهدیدهای داخل و خارج از قلمرو پادشاهی خود را دفع کند، خطر بزرگتری خواهد داشت. سطح دیپلماسی باید به کار گرفته شود. بنابراین، در تلاش برای تشکیل یک اتحاد، او پیشنهاد کرد که پادشاه وایکینگ سیتریک یورک با یکی از خواهرانش ازدواج کند در ازای این که هیچ یک از طرفین به قلمروهای یکدیگر حمله کنند. در حالی که هر دو طرف با این ترتیب موافقت کردند، متأسفانه سیتریک تنها یک سال بعد درگذشت.
مرگ وایکینگ توسط آتلستان به عنوان فرصتی تلقی شد که تصمیم گرفت به یورک حمله کند، جایی که با مخالفت پسر عموی سیتریک، گوثفریت مواجه شد. خوشبختانه، در این مناسبت، آتلستان موفق شد.
همچنین ببینید: شاه ادرد
در تلاشی برای تقویت موفقیت خود، به حمله به بامبورگ ادامه داد و در این روند دست ارل اِلدرد الدوفینگ را وادار کرد.که پس از حمله به او تسلیم شد.
آتلستان با افزایش سبد سرزمینی خود به مرحله ای فراتر رفت و تهدید به جنگ علیه پادشاهان شمال و ولز را انتخاب کرد و از آنها در ازای اطاعت از آنها درخواست کرد. اجتناب از جنگ
فقط دو سال پس از سلطنت او، در 12 ژوئیه 927، در جلسه ای نزدیک به پنریث، کنستانتین پادشاه اسکاتلند، پادشاه Hywel Dda از Deheubarth و پادشاه Owain از Strathclyde موافقت کردند که آتلستان را به عنوان ارباب خود به رسمیت بشناسند، بنابراین امنیت را تضمین کردند. یک موفقیت شخصی عظیم برای پایگاه قدرت رو به رشد آتلستان.
آتلستان که هنوز هم مشتاق بود بر موفقیت های خود بسازد، سپس تلاش خود را بر روی ولز متمرکز کرد و در نتیجه، جلسه ای در هرفورد برگزار شد که در آن پادشاهان ولز مجبور شدند. برای تن دادن به خواسته های آتلستان و به رسمیت شناختن او به عنوان "mechteyrn" (پادشاه بزرگتر).
همچنین ببینید: نقش امپراتوری بریتانیا در پایان دادن به برده داری در سراسر جهاناو سپس به تعریف مرز بین انگلستان و ولز در رودخانه وای پرداخت.
به عنوان بخشی از این امر. رابطه جدید، آتلستان تقاضای خراج سالانه ای را کرد که بسیار گسترده بود و شامل بیست پوند طلا، سیصد پوند نقره و 25000 گاو می شد.
در حالی که دو ملت توانستند صلحی شکننده را تضمین کنند، خشم ولزیها که سرکوب شده بودند، همچنان در زیر سطح آب فرو میریخت و شاید به وضوح در شعر "Pyrdein Vawr" احاطه شده بود.
با وجود کمی که اکنون در راه او ایستاده است، آتلستان این کار را خواهد کردبا اشاره به مردم کورنوال، تلاش های خود را در مورد آنچه که وی ولز غربی نامید، ادامه دهد. او اقتدار خود را در کورنوال اعلام کرد و مقر جدیدی را تأسیس کرد و اسقفی را منصوب کرد.
در حالی که نفوذ نظامی و سیاسی خود را بیشتر گسترش داد، او همچنین بر اساس اصلاحات قانونی که توسط پدربزرگش آلفرد کبیر تحریک شده بود، بنا شد. علاوه بر این، در طول سلطنت خود، با تأسیس کلیساها و تمرکز بر ایجاد نظم اجتماعی از طریق قانون و گسترش دین، تلاش بسیاری کرد.
او همچنین ثابت کرد در رسیدگی به مسائل دیپلماسی ماهر بود و علاقه خود را به سیاست قاره و در برخی موارد تقویت روابط از طریق ازدواج خواهرانش انتخاب کرد. ، با مناطق بسیار کمی دست نخورده توسط قدرت او.
گفته شد، در سال 934، در حالی که صلح نسبی در سرتاسر سرزمین هایش به دست آمده بود، تصمیم گرفت به اسکاتلند حمله کند. با انجام این کار، او موفق شد اسکاتلندی ها را به سیاست مماشات پس از آن که ارتشش در سرزمین های پادشاهان اسکاتلند ویران کرد، مجبور کند. در حالی که هیچ نبردی ثبت نشد، مشخص بود که ارتشی که او گردآوری کرد شامل چهار پادشاه ولزی بود که قبل از سفر به میدلندز در وینچستر گرد هم آمدند، جایی که شش ارل دانمارکی به آنها پیوستند.
به عنوان بخشی از مهمانی حمله، Athelstan نیز موفق به تصرف خود شدگاوهای اسکاتلندی و حمله به خط ساحلی اسکاتلند قبل از وادار کردن اسکاتلندی ها به عقب نشینی، به آتلستان اجازه می دهد تا پیروزمندانه و با قدرت تازه به دست آمده به جنوب بازگردد. اکنون میتوان از او بهعنوان پادشاه سایر پادشاهان بریتانیا یاد کرد.
اما با چنین اعتباری، نارضایتی به وجود آمد، که به زودی خود را به شکل اتحادی که توسط کنستانتین دوم پادشاه اسکاتلند تحریک شده بود، نشان داد. که در سال 937 انتقام خود را برنامه ریزی کرد.
برای شورشیان که در اپوزیسیون متحد شده بودند، همه در برونانبره به نتیجه رسیدند.
در حالی که مکان دقیق این نبرد ناشناخته است، مشخص است. که آتلستان که با برادر ناتنی اش ادموند همراهی می شد، توانست پیروزی قاطعی را در برابر کنستانتین به دست آورد. با این حال، این پیروزی هزینه داشت زیرا ضررهای قابل توجهی در هر دو طرف وجود داشت.
با وجود این، پیروزی آتلستان بسیار مهمتر از یک نبرد بود. این نشان دهنده موفقیت شخصی آتلستان در تبدیل شدن به اولین فرمانروای کلی آنگلوساکسون ها بود.
چند سال بعد او در 27 اکتبر 939 در گلاستر درگذشت و پس از خود پادشاهی بسیار بزرگتری نسبت به پادشاهی که به ارث برده بود بر جای گذاشت. .
شاه آتلستان گاهی اوقات در کتاب های تاریخ گم می شود و از دیگر فرمانروایان مهم بریتانیای قرون وسطی عقب مانده است، اما سلطنت و نفوذ او بر آنگلوساکسون ها نمی تواند باشد. بودندست کم گرفته شده است.
به عنوان اولین پادشاه ارباب حاکم بر انگلستان، شاه آتلستان نه تنها سرزمین های وسیعی را به دست آورد، بلکه قدرت خود را متمرکز کرد، اصلاحات قانونی را معرفی کرد، رهبانیت را تقویت کرد و انگلستان را در صحنه اروپا یکپارچه کرد.
به این دلایل و بسیاری موارد دیگر، جای تعجب نیست که ویلیام مالمزبری، وقایع نگار قرن دوازدهم، زمانی نوشت:
"هیچ کس عادل تر یا دانشمندتر تا به حال بر این پادشاهی حکومت نکرده است".
شاید. پادشاه آتلستان که توسط برخی نادیده گرفته می شود، یکی از بنیانگذاران انگلستان قرون وسطی و پادشاهی هایی است که او بررسی کرده است. فقط زمان می تواند نشان دهد که آیا فرزندان او می توانند چنین قدرتی را حفظ کنند یا خیر.
جسیکا برین یک نویسنده مستقل و متخصص در تاریخ است. مستقر در کنت و عاشق همه چیزهای تاریخی است.