پادشاه ویلیام چهارم

 پادشاه ویلیام چهارم

Paul King

"شاه ملوان" و "بیلی احمقانه" نام مستعار ویلیام چهارم، یکی از نامحتمل ترین پادشاهان بریتانیا و در آن زمان، مسن ترین پادشاهی بود که در شصت و چهار سالگی تاج را دریافت کرد.

با دو برادر بزرگتر، جورج و فردریک، ویلیام چهارم هرگز انتظار نداشت که پادشاه شود، اما علیرغم این بعید به سلطنت رسیدن، نشان داد که حکومت او مولد، پرحادثه و پایدارتر از پیشینیانش بود.

او متولد شد. در اوت 1765 در خانه باکینگهام، سومین فرزند پادشاه جورج سوم و همسرش، ملکه شارلوت. زندگی اولیه او بسیار شبیه هر جوان سلطنتی دیگر بود. او به طور خصوصی در اقامتگاه سلطنتی آموزش دید تا اینکه در سیزده سالگی تصمیم گرفت به نیروی دریایی سلطنتی بپیوندد. او را دیدم که در جنگ استقلال آمریکا در نیویورک شرکت کرد و همچنین در نبرد کیپ سنت وینسنت حضور داشت.

با این حال، داشتن چنین عضو برجسته نیروی دریایی دارای معایبی بود، نه بیشتر از زمانی که جورج واشنگتن طرح ربودن او را تایید کرد. خوشبختانه برای ویلیام، انگلیسی‌ها اطلاعاتی را قبل از اجرای نقشه دریافت کردند و به او یک نگهبان به عنوان حفاظت اختصاص داده شد. بسیار آشناست.

از آنجایی که ویلیام در نیروی دریایی سلطنتی خدمت می کرد، اعتبار و عنوان او به او کمک هزینه می داد.که به همتایانش تعمیم داده نمی شد، چیزی بیشتر از زمانی که او به خاطر نقشش در یک جنگ مستی در جبل الطارق تبرئه شد!

در سال 1788، فرماندهی HMS Andromeda به او داده شد و یک سال بعد منصوب شد. دریاسالار عقب HMS Valiant. به همین دلیل بود که وقتی او تاج و تخت را به ارث برد، به «پادشاه ملوان» شهرت یافت.

در همین حال، تمایل او به دوک بودن مانند او بود. برادران، علی‌رغم مخالفت‌های پدرش، او را تهدید کرد که در مجلس عوام برای یک حوزه انتخابیه دوون شرکت خواهد کرد. پدرش که مایل نبود او از خودش نمایشی بسازد، تسلیم شد و ویلیام دوک کلارنس و سنت اندروز و ارل مانستر شد.

در سال 1790، او نیروی دریایی سلطنتی را ترک کرد و تنها سه سال بعد بریتانیا رفت. برای جنگ با فرانسه انتظار فراخوانده شدن برای خدمت به کشورش، پیام های متفاوت او پس از مخالفت علنی با جنگ در مجلس اعیان و بعداً در همان سال به نفع آن، هیچ کمکی به شانس او ​​برای دریافت موقعیت نکرد.

به گفته وی، در سال 1798 او به عنوان دریاسالار و بعداً در سال 1811 به عنوان دریاسالار ناوگان منصوب شد، اگرچه سمت های او افتخاری تر بود زیرا او در طول جنگ های ناپلئونی خدمت نکرد.

همچنین ببینید: سر ویلیام تامسون، بارون کلوین از لارگس

در همین حال، بدون هیچ سمت فعالی برای خدمت در نیروی دریایی، او توجه خود را به مسائل سیاسی معطوف کرد و آشکارا در مورد مخالفت خود با لغو برده داری صحبت کرد.در هند غربی، بسیاری از دیدگاه‌های او منعکس‌کننده دیدگاه‌های صاحبان مزارع بود که در طول اقامتش با آنها در تماس بود.

دیدگاه‌های او ناگزیر او را مجبور به درگیری با چهره‌هایی کرد که فعالانه برای لغو آن مبارزه می‌کردند، هیچ کدام. بیشتر از ویلیام ویلبرفورس فعالی که او را "متعصب یا منافق" می نامید.

در همین حال، پس از ترک نقش خود در نیروی دریایی سلطنتی، با بازیگر "خانم جردن" که در غیر این صورت شناخته می شود ارتباط برقرار کرد. به عنوان Dorothea Bland. او ایرلندی بود و از او بزرگتر بود و با نام هنری خود بود. رابطه آنها طولانی مدت خواهد بود و منجر به ده فرزند نامشروع می شود که به نام فیتز کلارنس شناخته می شوند.

بازیگر خانم جردن

پس از بیست سال زندگی مشترک در او تصمیم گرفت تا در سال 1811 به اتحادیه آنها خاتمه دهد و به او تسویه حساب مالی و حضانت دخترانش را به شرط عدم بازگشت به بازیگری برای او فراهم کرد.

وقتی او از این ترتیبات اطاعت نکرد، ویلیام تصمیم گرفت که حضانت را بر عهده بگیرد و پرداخت های نگهداری را متوقف کند. برای Dorothea Bland، این تصمیم منجر به خارج شدن زندگی او از کنترل می شود. در حالی که نتوانست حرفه خود را از سر بگیرد، از بدهی های خود فرار کرد تا در سال 1816 در پاریس زندگی کند و در فقر بمیرد. شاهزاده شارلوت ولز که تنها بودفرزند مشروع شاهزاده نایب السلطنه.

در حالی که پادشاه آینده جورج چهارم از همسرش کارولین از برانزویک دور شده بود، بعید بود که بتواند یک وارث قانونی ارائه دهد. در این لحظه بود که به نظر می رسید موقعیت ویلیام تغییر کرده است.

در حالی که چندین زن برای این نقش در نظر گرفته شده بودند، در نهایت انتخاب، پرنسس آدلاید بیست و پنج ساله ساکس کوبورگ ماینینگن بود. در 11 ژوئیه 1818 ویلیام، که اکنون پنجاه و دو سال است، با پرنسس آدلاید ازدواج کرد و پس از بیست سال ازدواج کرد و دو دختر به دنیا آورد که در کودکی مردند.

ملکه آدلاید

در این بین، جورج، برادر بزرگ ویلیام، تاج و تخت را از پدرشان به ارث برد که اکنون به بیماری روانی تسلیم شده بود. این امر ویلیام را در ردیف دوم قرار داد، تنها پس از برادرش، فردریک، دوک یورک.

در سال 1827 فردریک درگذشت و وارث ویلیام فرضی باقی ماند.

تنها سه سال بعد، سلامتی پادشاه جورج چهارم بدتر شد و در 26 ژوئن از دنیا رفت و هیچ وارث قانونی نداشت و راه را برای برادر کوچکترش که اکنون شصت و چهار سال دارد باز کرد تا پادشاه شود.

چنین شادی ویلیام بود که در اطراف لندن رانندگی کرد. او نمی تواند هیجان خود را پنهان کند.

همچنین ببینید: پادشاه اتلرد ناآماده

در مراسم تاجگذاری او در سپتامبر 1831، تصمیم او برای برگزاری مراسمی ساده به تصویر زمینی تر او کمک کرد. زمانی که ویلیام چهارم به نقش خود به عنوان پادشاه رسید، تمام تلاش خود را کرد تا خشنود شودهمانطور که نخست وزیر وقت، دوک ولینگتون اشاره کرد، خودش با مردم و همچنین کسانی که در پارلمان با آنها کار می کرد. چیزی بیش از لغو برده داری در مستعمرات در سال 1833 نیست، موضوعی که او قبلاً در مجلس اعیان نسبت به آن مقاومت زیادی نشان داده بود. علاوه بر این، معرفی قانون کارخانه در سال 1833 اساساً برای اعمال محدودیت‌های بیشتر در استفاده رایج از کار کودکان در آن زمان عمل کرد.

در سال بعد، قانون اصلاح قانون ضعیف به عنوان اقدامی برای اعمال قانون معرفی شد. کمک به تأمین فقرا از طریق سیستمی که منجر به ساخت خانه های کار در سراسر کشور می شود. این قانون با اکثریت زیادی به تصویب رسید و در آن زمان به عنوان راهی برای رسیدگی به شکست های سیستم قدیم تلقی می شد.

شاید معروف ترین قانونی که در دوران سلطنت او به تصویب رسید، قانون اصلاحات در سال 1832 بود که امتیاز را به طبقات متوسط ​​گسترش داد، در حالی که هنوز بر اساس محدودیت های مالکیت قضاوت می شد. انتخاب ارائه چنین اصلاحاتی توسط لرد گری پس از شکست ولینگتون و دولت محافظه کار او در انتخابات عمومی سال 1830 انجام شد.

در ابتدا چنین تلاش هایی برای اصلاحات در سال 1831 با اولین لایحه اصلاحات شکست خوردند. در مجلس عوام شکست خورد. در این مرحله بود که گری از ویلیام خواست تا پارلمان را منحل کند، که او این کار را کرد و در نتیجه مجبور به انحلال پارلمان شدانتخابات عمومی جدید به طوری که لرد گری بتواند به دنبال مأموریت بیشتر برای اصلاحات پارلمانی باشد، که بسیار باعث ناراحتی لردها شد.

لرد گری، که اکنون در قدرت است، می خواست اصلاحاتی را در یک سیستم انتخاباتی اجرا کند که هیچ گونه اصلاحی ندیده بود. از قرن سیزدهم تغییر کرد.

ویژگی این سیستم با تناقضات گسترده در نمایندگی پارلمان در سراسر کشور بود. در برخی از مناطق شمالی و صنعتی حتی هیچ نماینده ای برای نمایندگی حوزه انتخابیه وجود نداشت، در حالی که در جنوب کرنوال، 42 نماینده وجود داشت.

معرفی قانون اصلاحات باعث بحرانی شد که منجر به انتقاد، مقاومت و جنجال شد. گسترش حق رای در شرایط واقعی هنوز یک تصمیم دشوار بود. برخی از جناح‌ها خواستار حق رای عمومی مردان بدون محدودیت مالکیت شده بودند، در حالی که برخی دیگر معتقد بودند که این امر وضعیت موجود را مختل می‌کند.

در پایان، تصمیم به افزایش حق رای در حالی که هنوز صلاحیت مالکیت را حفظ می‌کند، گرفته شد. بنابراین، در حالی که اولین گام های آزمایشی در نمایندگی برداشته می شد، منافع زمینی دست نخورده باقی می ماند. این لایحه منعکس کننده زمان های در حال تغییر بود و حرکت قابل توجهی به سمت سلطنت مشروطه را نشان می داد.

قانون اصلاحات تنها تقویت کننده لرد گری و دولتش نبود: ویلیام زمانی که قول داد همتایان جدید ایجاد کند مرحله ای فراتر رفت. در مجلس اعیان که با اصلاحات موافق بودند.

ویلیامدخالت در امور سیاسی در بقیه دوران سلطنتش به انتخاب او برای نخست وزیری گسترش می یابد، زمانی که نارضایتی فزاینده ای از لرد ملبورن و دولت ویگ او افزایش یافت و به جای آن، محافظه کار، سر رابرت پیل را به عنوان رهبر کشور معرفی کرد. این رویداد آخرین باری است که یک پادشاه برخلاف میل پارلمان، نخست وزیری را منصوب می کند.

سلطنت ویلیام چهارم، علیرغم کوتاه بودن نسبتاً بسیار پر حادثه بود. هنگامی که او به پایان زندگی خود نزدیک شد، درگیر اختلاف با دوشس کنت شد، در حالی که تلاش می کرد با دخترش، خواهرزاده اش، شاهزاده ویکتوریا کنت، رابطه نزدیک تری برقرار کند.

همانطور که وضعیت سلامتی وی بدتر شد و پایان سلطنت او در چشم بود، به زودی مشخص شد که خواهرزاده جوانش ویکتوریا قرار است وارث تاج و تخت شود زیرا او هیچ فرزند قانونی زنده‌ای نداشت.

در 20 ژوئن 1837، همسرش آدلاید توسط طرف او، ویلیام چهارم در قلعه ویندزور درگذشت. او میراث پرحادثه ای را از خود به جای گذاشت که مشخصه آن اصلاحات، افزایش ثبات و طرحی برای سلطنت مشروطه بود.

Paul King

پل کینگ یک مورخ پرشور و کاوشگر مشتاق است که زندگی خود را وقف کشف تاریخ فریبنده و میراث فرهنگی غنی بریتانیا کرده است. پل که در حومه شهر با شکوه یورکشایر به دنیا آمد و بزرگ شد، قدردانی عمیقی از داستان ها و رازهای مدفون در مناظر باستانی و بناهای تاریخی که در کشور وجود دارد، داشت. پل با مدرک باستان‌شناسی و تاریخ از دانشگاه مشهور آکسفورد، سال‌ها را در بایگانی‌ها، کاوش در مکان‌های باستان‌شناسی و سفرهای پرماجرا در سراسر بریتانیا گذرانده است.عشق پل به تاریخ و میراث در سبک نوشتاری زنده و قانع کننده او قابل لمس است. توانایی او در انتقال خوانندگان به گذشته، غوطه ور ساختن آنها در ملیله های جذاب گذشته بریتانیا، برای او شهرت قابل احترامی به عنوان یک تاریخ نگار و داستان نویس برجسته به ارمغان آورده است. پل از طریق وبلاگ جذاب خود از خوانندگان دعوت می کند تا در یک کاوش مجازی در گنجینه های تاریخی بریتانیا به او بپیوندند، بینش های خوب تحقیق شده، حکایات جذاب و حقایق کمتر شناخته شده را به اشتراک بگذارند.با این اعتقاد راسخ که درک گذشته کلید شکل دادن به آینده ما است، وبلاگ پل به عنوان یک راهنمای جامع عمل می کند و طیف گسترده ای از موضوعات تاریخی را به خوانندگان ارائه می دهد: از دایره های سنگی مرموز باستانی Avebury تا قلعه ها و کاخ های باشکوهی که زمانی در آن قرار داشتند. پادشاهان و ملکه ها. این که آیا شما یک چاشنی کار هستیدعلاقه مندان به تاریخ یا کسی که به دنبال معرفی میراث شگفت انگیز بریتانیا است، وبلاگ پاول منبعی است که باید مورد استفاده قرار گیرد.به عنوان یک مسافر باتجربه، وبلاگ پل به حجم های غبارآلود گذشته محدود نمی شود. او با نگاهی تیزبین به ماجراجویی، مکرراً به اکتشافات در محل می‌پردازد و تجربیات و اکتشافات خود را از طریق عکس‌های خیره‌کننده و روایت‌های جذاب مستند می‌کند. از ارتفاعات ناهموار اسکاتلند تا روستاهای زیبای Cotswolds، پل خوانندگان را به سفرهای خود می برد، جواهرات پنهان را کشف می کند و با سنت ها و آداب و رسوم محلی ملاقات های شخصی به اشتراک می گذارد.تعهد پل به ترویج و حفظ میراث بریتانیا فراتر از وبلاگ او نیز هست. او فعالانه در طرح‌های حفاظتی شرکت می‌کند، به بازسازی مکان‌های تاریخی کمک می‌کند و به جوامع محلی درباره اهمیت حفظ میراث فرهنگی آموزش می‌دهد. از طریق کار خود، پل نه تنها برای آموزش و سرگرمی تلاش می کند، بلکه الهام بخش قدردانی بیشتری از ملیله غنی میراثی است که در اطراف ما وجود دارد.به پل در سفر جذاب او در زمان بپیوندید زیرا او شما را راهنمایی می کند تا اسرار گذشته بریتانیا را باز کنید و داستان هایی را که یک ملت را شکل داده است کشف کنید.