مدها
جامعه شناسان در مورد انقلاب فرهنگی به نام دهه شصت نوسان طولانی و سخت بحث کرده اند.
همچنین ببینید: بریتانیای ماقبل تاریخبرای مثال، کریستوفر بوکر ادعا کرد که بسیاری از بریتانیایی ها قادر به کنار آمدن با رونق اقتصادی پس از جنگ نبودند و در سال 1967 احساس کردند که در 10 سال گذشته آنها تجربهای درهم شکسته را پشت سر گذاشتهاند.
برنارد لوین گفت: "سنگهای زیر پای بریتانیا جابهجا شدهاند و همانطور که او با گامهای هدفمند خود جلو میرفت، شروع به تلو خوردن کرد و سپس افتاد. پایین آمدن.'
بررسی دلسوزانه تر در این دهه، پیشرفت عظیم را نشان می دهد. در حالی که دانشمندان آمریکایی نظریه خلقت بیگ بنگ را ارائه کردند، در بریتانیا انفجار یک جهان فرهنگی جدید را تجربه کردیم.
موسیقی، رقص و مد توسط گروههای راک اند رول مانند The Beatles، The Rolling Stones، The Who و The Kinks تغییر یافت. نوجوانان با پول و آزادی بیشتر از همیشه از آن لذت می بردند. تعداد بوتیکها، آرایشگاهها و کلوپهای شبانه در شهرهای بزرگ رشد کرد، زیرا جوانان بریتانیا عضله اقتصادی خود را افزایش دادند.
یکی از تأثیرگذارترین تیپها در این ارتش مترقی و غیر اجباری، The Mods بود. از پس زمینه بهبود شرایط زندگی پدید آمد. ردیفهایی از خانههای پلکانی همچنان از کارخانهها و انبارها محافظت میکردند، اما پشت بامها مملو از وسایل تلویزیونی بود که در آخرین رویدادها در خیابان تاجگذاری میدرخشیدند و خیابانها مملو از اتومبیلها بود. آنهاریشه های موسیقی در محافل جاز و بلوز آمریکایی بود که قبلاً «بیت نیک ها» در آن زندگی می کردند.
اما مودها از سبک ایتالیایی نیز لذت می بردند، با اسکوترهای خود، وسپاها و لامبرتاهای خود با سرعت بالا می رفتند - فرمان ها با آینه های بال بسیار صیقل خورده روی هم می رفتند - و موهرهای سفارشی. کت و شلوار، اگرچه کالای مورد علاقه در کمد لباس مودها یک پارک دم ماهی بود. آنها برای کوتاه کردن موهای تیز و تیغ زده به آرایشگاه های ترک می رفتند. اقامتگاههای معمولی، کافههای کاردوماه و کلوپهای مرکز شهر بودند، بهویژه در لندن و منچستر، جایی که میتوانستند تمام شب برقصند، از گروههای موسیقی زنده لذت ببرند و به زبان خودشان صحبت کنند. یک مود پیشرو «چهره» و ستوانهایش «بلیت» نامیده می شد. آلن موریس، یک دیسک جوکی برایتون، خود را به عنوان پادشاه مدها معرفی کرد و عنوان چهره آس را به دست آورد - نقشی که استینگ در «کوادروفنیا» بازی کرد، فیلمی که در سال 1979 ساخته شد اما در سال 1964 روی صحنه رفت.
متأسفانه، آنها همچنین به رفتارهای وحشیانه، مصرف مواد مخدر و مستی شهرت پیدا کردند، که با یک سری حوادث در اواسط دهه 1960 هنگامی که آنها با قبایل چرمی موتورسواران - راکرها - در تفرجگاه های جنوبی جنگیدند تشدید شد. . نبرد مودها و راکرها واکنشی را برانگیخت که فیلسوف استنلی کوهن بعداً آن را به عنوان «وحشت اخلاقی» بریتانیا تحقیر کرد. بسیاری از کلوب هایی که آنها رفت و آمد می کردند مشروب سرو نمی کردند، فقط کوکا و قهوه سرو می کردند. چه زمانی،در ساعات اولیه صبح، آنها با چشمانی گیجآمیز به خیابان میرفتند، این از خستگی بود که ساعتها بیوقفه رقصیدند، نه از طریق نوشیدنی یا مواد مخدر. پلیس در منچستر، از سوی کمیته نظارت شرکت برای پاکسازی شهر قبل از مسابقات جام جهانی 1966 در استادیوم اولدترافورد، به تعدادی از باشگاه ها یورش برد که نتیجه چندانی نداشت.
مدها و اسکوترهایشان، منچستر 1965
لیورپول The Cavern را داشت که به خاطر بیتلز معروف بود و لندن دارای مجموعه ای از سالن های محبوب در داخل و خارج سوهو بود. خیابان واردور اما چرخ پیچ خورده در منچستر، مرکز اصلی مودها بود که تعداد زیادی از نوجوانان را از مناطق دوردست نیوکاسل و پایتخت جذب می کرد. یک درب ورودی نامطلوب به یک سری اتاقهای تاریک، یک بار نوشیدنی و یک صحنه کوچک منتهی میشد که در آن اریک کلاپتون و راد استوارت، در میان دیگر ستارههای آینده و آینده، گهگاه برنامه اجرا میکردند. هنرمندان سیاه پوست از ایالات متحده نیز مورد استقبال قرار گرفتند و منچستر را در میان فعالان حقوق مدنی آمریکایی تحسین کردند.
تا اواسط دهه 1960 چیزی به نام جشنواره سالانه راک وجود نداشت. فستیوال ملی جاز و بلوز که در زمین تفریحی ورزشی ریچموند برگزار میشد، نزدیکتر شد، اما در سال 1963 با حفظ عنوان خود و برخی از نوازندگان سنتی، به سرپرستی نوازندگان جاز کریس باربر و جانی دانکوورث، برگزارکنندگان رولینگ استونز (با هزینهای £) را آوردند. 30) و به آنها بالا دادصورتحساب سال بعد
Manfred Mann
در سال 1965 این رویداد به شدت به سمت راک با گروه هایی مانند The Who، The Yardbirds، Manfred Mann و The Animals متمایل شد. هزاران مددکار برای این رویداد سه روزه به ریچموند انباشته شدند که برای بلیط همه کاره 1 پوند هزینه داشت. از آنجایی که دهکده چادری وجود نداشت، آنها در زمین گلف و در ساحل رودخانه تیمز چادر زدند. یک روزنامه محلی آنها را به عنوان "افرادی که تمایل زیادی به ولگردی دارند و از همه وسایل مرسوم تخت، تعویض لباس، صابون، تیغ و غیره استفاده نمی کنند" برچسب زد. ساکنان شکایت کردند و جشنواره در سال 1966 به ویندزور و سپس به ریدینگ تغییر مکان داد، اما فینال ریچموند شاید اوج جنبش اصلی مودها و پیشروی گلستونبری بود.
پوستر تبلیغاتی ریچموند جشنواره 1965
فرهنگ مود گسترده تری توسعه یافت اما به وضوح از اصل متمایز بود. اسکوترها، موهای تیغ زده و پارکاها جای خود را به مینیها، قفلهای تا شانهها و لباسهای گروهبان فلفل دادند. قدرت گل و روان پریشان خشم بود و در سال 1965 در ریچموند، گروه هایی مانند سازمان گراهام باند و گروه آلبرت مانگلسدورف پنج نفری را همراهی می کردند، در سال 1967 جشنواره عشق در کاخ الکساندرا لندن (Ally Pally) جمعیت عظیمی را برای تماشا به خود جلب کرد. پینک فلوید، سیستم عصبی و مداخله رسولی.
هنر خیابانی نیز در آن دوره شکوفا شد. آوانگاردگروههای تئاتر بخشهای محافظهکارتر جامعه را شوکه کردند، اما به سرعت در طبقه متوسط به دست آوردند. بیش از 7000 نفر در آلبرت هال لندن حاضر شدند تا به شعرهایی از شاعران بین المللی و ناشناس گوش دهند. مجلات جدید و تئاترهای کوچک و رادیکال توده ای مرفه و تحصیلکرده از متفکران آزاد را گرد هم آوردند که از میان آنها تعدادی از گروه های سیاسی چپ سربرآوردند.
در نهایت مودها از نظر محو شدند اما تصویری رمانتیک از خود به جا گذاشتند که گهگاه در موسیقی و مد احیا می شود.
همچنین ببینید: جان بولکالین ایوانز در دهه 1960 نوجوانی بود و کار خود را در روزنامه نگاری در سال 1964 به عنوان خبرنگار کریکت منچستر ایونینگ نیوز به پایان رسید. او در سال 2006 بازنشسته شد و از آن زمان درباره اصل و نسب هندی خود و جنبه هایی از تاریخ بریتانیا نوشته است. دو کتاب از او منتشر شده است، یکی درباره زندگی در اواسط دهه 1960 و زندگینامه مهندس فرخ بازیکن کریکت. او بهتازگی کتاب سوم «بدون ترحم» را به پایان رسانده است.