اعتصاب دختران کبریت
سال 1888 بود و محل Bow در انتهای شرقی لندن بود، جایی که برخی از فقرزدهترین افراد جامعه در آن زندگی و کار میکردند. اعتصاب دختران کبریت اقدامی صنعتی بود که توسط کارگران کارخانه برایانت و می علیه خواسته های خطرناک و بی امان انجام شد که با دستمزد بسیار اندک سلامت آنها را به خطر انداخت.
در ایست اند لندن، زنان و دختران جوان از منطقه اطراف ساعت 6:30 صبح حاضر می شدند تا یک شیفت طولانی چهارده ساعته از کار خطرناک و طاقت فرسا را با شناخت مالی تقریباً غیرمجاز آغاز کنند. در پایان روز.
با توجه به اینکه بسیاری از دختران در سیزده سالگی زندگی خود را در کارخانه شروع کردند، شرایط بدنی سخت کار تاثیر خود را گذاشت.
مسابقه کارگران باید تمام روز را برای کار خود بایستند و تنها با دو بار استراحت برنامه ریزی شده، هر گونه استراحت غیر برنامه ریزی شده در توالت از دستمزد ناچیز آنها کسر می شود. علاوه بر این، در حالی که درآمد ناچیزی که هر کارگر به دست می آورد به سختی برای زندگی کافی بود، شرکت با سود سهام 20 درصد یا بیشتر به سهامدارانش به رشد مالی خود ادامه داد.
کارخانه همچنین تمایل داشت تعدادی را منتشر کند. جریمه های ناشی از تخلفات از جمله داشتن یک محل کار نامرتب یا صحبت کردن، که باعث کاهش شدیدتر دستمزد کارکنان می شود. علیرغم اینکه بسیاری از دختران مجبور هستندپابرهنه کار کردن چون توانایی خرید کفش را نداشتند، در برخی موارد داشتن پاهای کثیف دلیل دیگری برای جریمه بود، بنابراین با کسر بیشتر از دستمزد، آنها را در معرض سختی بیشتری قرار داد.
سودهای سالم حاصل از کارخانه تعجب آور نبود، به خصوص که دختران مجبور بودند لوازم خود را مانند قلم مو و رنگ داشته باشند، در حالی که مجبور بودند به پسرانی که قاب های بوکس مسابقات را تهیه می کردند، پول بدهند.
از طریق این سیستم غیرانسانی عرقفروشی، کارخانه میتواند محدودیتهای اعمال شده توسط Factory Acts را که قانونی در تلاش برای توقف برخی از شرایط سختتر کار صنعتی ایجاد شده بود، عبور دهد.
سایر موارد دراماتیک پیامدهای چنین کارهایی نیز بر سلامت این زنان و دختران جوان تأثیر میگذارد که اغلب با اثرات فاجعهباری همراه بوده است. کارگران مجبور به کار با ماشین آلات خطرناک شدند.
علاوه بر این، سوء استفاده از سرکارگر در چنین شرایط کاری آزاردهنده و آزاردهنده یک منظره معمول بود.
همچنین ببینید: کیر هاردییکی از بدترین عواقب آن بیماری به نام "فک فک فک" بود. که یک نوع بسیار دردناک سرطان استخوان بود که توسط فسفر موجود در تولید کبریت ایجاد میشد که منجر به تغییر شکل وحشتناک صورت میشد.
تولید چوبهای کبریت شامل فرو بردن چوبهای ساخته شده از صنوبر یا کاج بود.چوب، به محلولی متشکل از بسیاری از مواد از جمله فسفر، سولفید آنتیموان و کلرات پتاسیم تبدیل می شود. در این مخلوط، تغییراتی در درصد فسفر سفید وجود داشت اما استفاده از آن در تولید بسیار خطرناک بود.
تنها در دهه 1840 بود که فسفر قرمز کشف شد که میتوان از آن استفاده کرد. در سطح قابل توجه جعبه، استفاده از فسفر سفید در مسابقات دیگر ضروری نبود.
با این وجود، استفاده از آن در کارخانه برایانت و می در لندن برای ایجاد مشکلات گسترده کافی بود. هنگامی که فردی فسفر را استنشاق می کند، علائم رایجی مانند دندان درد گزارش می شود، اما این امر منجر به ایجاد چیزی بسیار شوم تر می شود. در نهایت در نتیجه استنشاق فسفر گرم شده، استخوان فک شروع به نکروز می کند و اساساً استخوان شروع به مردن می کند.
این شرکت با آگاهی کامل از تأثیر "فک فکدار"، تصمیم گرفت تا با ارائه دستورالعمل برداشتن دندان به محض اینکه کسی از درد شکایت کرد و اگر کسی جرأت رد کردن آن را داشت، با این مشکل مقابله کند. .
برایانت و می یکی از بیست و پنج کارخانه کبریت سازی در کشور بود که تنها دو کارخانه از فسفر سفید در تکنیک تولید خود استفاده نمی کردند.
<0 برایانت و می با کمی تمایل به تغییر و سازش در حاشیه سود، به استخدام هزاران زن ادامه دادند.و دخترانی در خط تولید آن، بسیاری از تبار ایرلندی و از مناطق فقیرنشین اطراف. کسب و کار خواستگاری در حال رونق بود و بازار آن همچنان به رشد خود ادامه می داد.در همین حال، پس از افزایش نارضایتی از شرایط بد کار، آخرین نیش در ژوئیه 1888 زمانی که یک کارگر زن به ناحق اخراج شد. این نتیجه یک مقاله روزنامه بود که شرایط وحشیانه کارخانه را افشا می کرد و مدیریت را بر آن داشت تا برای رد ادعاها از کارگرانش امضا کند. متأسفانه برای کارفرمایان، بسیاری از کارگران ذوق زده شده بودند و با امتناع از امضای قرارداد، یک کارگر اخراج شد که باعث خشم و اعتصاب متعاقب آن شد.
این مقاله توسط فعالان آنی بسانت و هربرت باروز ایجاد شده بود. چهره های کلیدی در سازماندهی کنش صنعتی بودند.
همچنین ببینید: پارک مونگوآنی بسانت، هربرت باروز و کمیته اعتصاب Matchgirls
این باروز بود که برای اولین بار با انجمن تماس گرفت. کارگران کارخانه و بعداً بزانت با بسیاری از زنان جوان ملاقات کردند و داستان های وحشتناک آنها را شنیدند. به دلیل این دیدار، او به زودی افشاگری را منتشر کرد که در آن جزئیاتی از شرایط کار ارائه کرد، آن را با یک "زندان خانه" مقایسه کرد و دختران را به عنوان "بردگان سفیدپوست مزدبگیر" نشان داد.
چنین مقاله ای ثابت می کند. این یک حرکت جسورانه بود زیرا صنعت چوب کبریت در آن زمان بسیار قدرتمند بود و هرگز موفقیت آمیز نبودقبل از این به چالش کشیده شده بود.
کارخانه به طور قابل درک با اطلاع از این مقاله خشمگین شد که به آنها مطبوعات بدی داد و در روزهای بعد، تصمیم گرفت دختران را مجبور به انکار تمام عیار کند.
متاسفانه روسای شرکت، احساسات فزاینده را کاملاً اشتباه خوانده بودند و به جای ظلم به زنان، آنها را به پایین آوردن ابزار و سفر به دفاتر روزنامه در خیابان فلیت جرأت میدادند.
در ژوئیه 1888، پس از اخراج ناعادلانه، تعداد بیشتری از دختران همجنس گرا به حمایت پرداختند و به سرعت باعث اعتصاب تمام عیار حدود 1500 کارگر شد.
Besant و باروز در سازماندهی کمپینی که زنان را در خیابان ها هدایت می کرد و در عین حال مطالبات خود را برای افزایش دستمزد و شرایط کاری بهتر مطرح می کرد، بسیار مهم بود.
چنین نمایش نافرمانی با همدردی عمومی مردم روبرو شد. آنها با تشویق از آنجا عبور کردند و حمایت خود را اعلام کردند. علاوه بر این، صندوق تجدیدنظر که توسط Besant راه اندازی شده بود، کمک های زیادی از جمله از سوی نهادهای قدرتمندی مانند شورای تجارت لندن دریافت کرد.
با حمایتی که باعث ایجاد بحث عمومی شد، مدیران مایل بودند گزارش ها را کم اهمیت جلوه دهند و ادعا کنند توسط سوسیالیستهایی مانند خانم بسانت تبلیغ میشد.
با این وجود، دختران پیام خود را با سرکشی منتشر کردند، از جمله بازدید از پارلمان که در آن تضاد فقرشان با ثروت بود.وست مینستر برای بسیاری منظره مخالف بود.
در همین حال، مدیریت کارخانه می خواست تبلیغات بد خود را در اسرع وقت کاهش دهد و با توجه به اینکه مردم بسیار در کنار زنان بودند، روسا مجبور به سازش شدند. هفتهها بعد، ارائه بهبودهایی در حقوق و شرایط، به ویژه از جمله لغو شیوههای جریمه سختگیرانه آنها.
این یک پیروزی بود که قبلاً در برابر لابیهای قدرتمند صنعتی دیده نشده بود و نشانهای از تغییر زمانه به عنوان روحیه عمومی بود. با مصیبت زنان کارگر همدلی کرده بود.
یکی دیگر از اثرات اعتصاب، کارخانه کبریت سازی جدید در منطقه کمان بود که در سال 1891 توسط ارتش رستگاری راه اندازی شد و دستمزدها و شرایط بهتری را ارائه داد و فسفر سفید بیشتری در تولید نداشت. متأسفانه، هزینه های اضافی ناشی از تغییر بسیاری از فرآیندها و لغو کار کودکان منجر به شکست کسب و کار شد.
متأسفانه بیش از یک دهه طول کشید تا کارخانه برایانت و می از فسفر استفاده نکند. در تولید آن علیرغم تغییراتی که توسط اقدامات صنعتی تحمیل شد.
در سال 1908، پس از سالها آگاهی عمومی از تأثیر فاجعه بار فسفر سفید بر سلامتی، سرانجام مجلس عوام قانونی را تصویب کرد که استفاده از آن در کبریت را ممنوع می کرد. .
علاوه بر این، یکی از تأثیرات قابل توجه اعتصاب، ایجاد اتحادیه ای برای پیوستن زنان بود که بسیار نادر بود زیرا کارگران زن به آن پیوستند.حتی در قرن آینده نیز تمایل به تشکیل اتحادیه دارند.
اعتصاب دختران کبریت انگیزه ای را برای دیگر فعالان کارگری طبقه کارگر فراهم کرده بود تا در موجی که به "اتحادیه گرایی جدید" معروف شد، اتحادیه های کارگری غیرماهر را راه اندازی کنند.
اعتصاب دختران کبریت 1888 راه را برای تغییرات مهمی در محیط صنعتی هموار کرده بود، اما هنوز باید کارهای بیشتری انجام شود. ملموسترین تأثیر آن شاید افزایش آگاهی عمومی در مورد شرایط، زندگی و سلامت برخی از فقیرترین افراد جامعه بود که محلههای آنها با تصمیمگیرندگان وستمینستر فاصله زیادی داشت.
جسیکا برین یک نویسنده مستقل و متخصص در تاریخ است. مستقر در کنت و عاشق همه چیزهای تاریخی است.