خانه کار ویکتوریایی
خانه کار ویکتوریایی موسسه ای بود که قرار بود برای افراد فقیر که هیچ وسیله ای برای حمایت از خود نداشتند، کار و سرپناه فراهم کند. با ظهور سیستم Poor Law، کارگاه های ویکتوریایی که برای رسیدگی به مسئله فقر گرایی طراحی شده بودند، در واقع به سیستم های زندانی تبدیل شدند که آسیب پذیرترین افراد جامعه را بازداشت می کردند.
همچنین ببینید: راهنمای تاریخی هرتفوردشایرسیستم خشن خانه کار مترادف با دوره ویکتوریایی شد. دوره، موسسه ای که به دلیل شرایط وحشتناک، کار اجباری کودکان، ساعات طولانی، سوءتغذیه، ضرب و شتم و بی توجهی شناخته شد. این یک آسیب برای وجدان اجتماعی نسلی خواهد بود که منجر به مخالفت امثال چارلز دیکنز می شود. .
این عبارت معروف از چارلز دیکنز "الیور توئیست" واقعیت های بسیار تلخ زندگی یک کودک در کارگاه در این دوران را نشان می دهد. دیکنز امیدوار بود که از طریق ادبیات خود نقایص این سیستم قدیمی تنبیه، کار اجباری و بدرفتاری را نشان دهد.
تصویر تخیلی شخصیت «الیور» در واقع مشابهت های بسیار واقعی با مقررات رسمی کارگاه داشت. محله ها به طور قانونی کمک های دوم غذا را ممنوع می کنند. بنابراین، دیکنز یک تفسیر اجتماعی لازم را ارائه کرد تا به وحشیگری غیرقابل قبول خانه کار ویکتوریایی بتابد.
اما منشاء دقیق کارگاه دارای یک نکته است.تاریخ بسیار طولانی تر آنها را می توان به قانون فقرا در سال 1388 ردیابی کرد. در عواقب مرگ سیاه، کمبود نیروی کار مشکل بزرگی بود. رفت و آمد کارگران به بخش های دیگر در جستجوی کار با دستمزد بالاتر محدود شد. با وضع قوانینی برای مقابله با ولگردی و جلوگیری از بی نظمی اجتماعی، در حقیقت قوانین، دخالت دولت را در مسئولیت خود در قبال فقرا افزایش دادند.
در قرن شانزدهم، قوانین متمایزتر شدند و مرزهای مشخصی بین آنها ایجاد شد. کسانی که واقعاً بیکار بودند و دیگرانی که قصد کار کردن نداشتند. علاوه بر این، با انحلال صومعه ها توسط پادشاه هنری هشتم در سال 1536، تلاش ها برای برخورد با فقرا و آسیب پذیران دشوارتر شد زیرا کلیسا منبع اصلی امداد بود.
تا سال 1576 قانون مقرر در قانون امداد ضعیف که اگر فردی توانایی و تمایل داشت، برای دریافت حمایت باید کار کند. علاوه بر این، در سال 1601، یک چارچوب قانونی بیشتر، محله را مسئول اجرای امداد فقیر در محدودههای جغرافیایی خود میکرد. شالوده اصول کارگاه ویکتوریایی باشد، جایی که ایالت تسکین می دهد و مسئولیت قانونی بر دوش محله می افتد. قدیمی ترین نمونه مستند از خانه کار به سال 1652 باز می گردد، اگرچه تصور می شد که تغییرات موسسهقبل از آن بوده است.
بنابراین به افرادی که قادر به کار بودند، پیشنهاد استخدام در یک خانه اصلاحی داده شد تا اساساً به عنوان مجازات افرادی باشد که قادر به کار بودند اما تمایلی نداشتند. این سیستمی بود که برای مقابله با "بیکارهای مداوم" طراحی شده بود.
با ظهور قانون 1601، اقدامات دیگر شامل ایده هایی در مورد ساخت خانه هایی برای افراد مسن یا ناتوان بود. قرن هفدهم، دورانی بود که شاهد افزایش دخالت دولت در فقر گرایی بود.
در سال های بعد، اقدامات بیشتری انجام شد که به رسمیت بخشیدن به ساختار و عملکرد خانه کار کمک می کرد. در سال 1776، یک نظرسنجی دولتی در مورد خانههای کار انجام شد، که نشان داد در حدود 1800 موسسه، ظرفیت کل حدود 90000 مکان بود. سیستم. در اصل، این قانون هر کسی را که به دنبال دریافت کمکهای ضعیف است مجبور میکند وارد کارگاه شود و برای مدت زمان معینی، به طور منظم، بدون دستمزد، در سیستمی به نام امداد داخلی به کار ادامه دهد.
علاوه بر این، در 1782 توماس گیلبرت اقدام جدیدی به نام امداد فقرا را معرفی کرد که معمولاً به نام او شناخته می شود، که برای اجازه دادن به محله ها برای تشکیل اتحادیه ها به منظور تقسیم هزینه ها ایجاد شد. اینها به اتحادیه های گیلبرت معروف شدند و با ایجاد گروه های بزرگتر در نظر گرفته شدامکان نگهداری از کارگاه های بزرگتر را فراهم می کند. در عمل، اتحادیه های بسیار کمی ایجاد شد و موضوع بودجه برای مقامات منجر به راه حل های کاهش هزینه ها شد.
هنگام تصویب قوانین ضعیف در برخی موارد، برخی از محله ها موقعیت های خانوادگی وحشتناکی را مجبور کردند، به عنوان مثال که به موجب آن شوهر می فروشد. همسرش به منظور جلوگیری از تبدیل شدن آنها به باری که برای مقامات محلی گران تمام می شود. قوانینی که در طول قرن به تصویب رسید تنها به تثبیت سیستم کارگاه بیشتر در جامعه کمک می کرد. با شرایط زندان کار کنند زنده ماندن در چنین مکان هایی خطرناک بود، زیرا نرخ مرگ و میر بالا بود، به ویژه با بیماری هایی مانند آبله و سرخک که مانند آتش سوزی گسترش می یافتند. شرایط تنگ بود با تخت های فشرده به هم، به سختی جایی برای حرکت و با نور کمی. زمانی که آنها در گوشه خواب خود نبودند، انتظار می رفت که زندانیان کار کنند. خط تولید کارخانهای که از کودکان استفاده میکرد هم ناامن بود و هم در عصر صنعتی شدن، به جای حل مسائل فقر و فقر بر سود متمرکز بود.
در سال 1834 به نظر میرسید هزینه ارائه کمکهای ضعیف باعث از بین رفتن سیستم طراحی شده بود. برای رسیدگی به این موضوع و در پاسخ به این امر، مقامات قانون اصلاح قانون فقرا را که بیشتر به عنوان قانون فقرای جدید شناخته می شود، معرفی کردند. اجماعدر آن زمان این بود که سیستم امداد مورد سوء استفاده قرار می گرفت و باید رویکرد جدیدی اتخاذ می شد.
قانون جدید فقرا باعث تشکیل اتحادیه های حقوق فقیر شد که بخش های مختلف را گرد هم آورد و همچنین تلاش کرد. برای جلوگیری از ارائه تسهیلات برای افرادی که وارد کارگاه نمی شوند. این سیستم جدید امیدوار بود که با بحران مالی مقابله کند و برخی از مقامات امیدوار بودند که از خانه های کار به عنوان تلاش های سودآور استفاده کنند.
در حالی که بسیاری از زندانیان مهارت نداشتند، می توان از آنها برای کارهای سخت دستی مانند خرد کردن استخوان برای تولید کود نیز استفاده کرد. مانند چیدن بلوط با استفاده از میخ بزرگی به نام سنبله، اصطلاحی که بعداً به عنوان ارجاع محاوره ای به کارگاه استفاده می شود. برای نشان دادن مقاله روزنامه در مورد شرایط داخل کارگاه اتحادیه اندوور، جایی که زندانیان گرسنه استخوان هایی را می خوردند که برای استفاده در کود استفاده می شد.
همچنین ببینید: کلپیبنابراین قانون 1834 به طور رسمی سیستم کارگاه ویکتوریایی را ایجاد کرد که مترادف با آن دوران شده است. این سیستم به از هم پاشیدگی خانواده ها کمک کرد، به طوری که مردم مجبور شدند چیزهای اندکی را که داشتند بفروشند و امیدوار بودند که بتوانند خود را از طریق این سیستم سختگیرانه ببینند.
اکنون تحت سیستم جدید اتحادیه های حقوق ضعیف، خانه های کار توسط "نگهبانان" اداره می شود که اغلب تاجران محلی بودند و همانطور که دیکنز توصیف می کند،مدیران بی رحمی بودند که به دنبال منفعت بودند و از فقر دیگران لذت می بردند. در حالی که البته محلهها متفاوت بودند – برخی در شمال انگلستان وجود داشتند که گفته میشود «نگهبانان» رویکرد خیرخواهانهتری را برای سرپرستی خود در پیش گرفتهاند – زندانیان خانههای کار در سراسر کشور خود را تحت الحمایه شخصیتهای فیلم قرار میدهند. "سرپرست" آنها.
شرایط سخت بود و رفتار ظالمانه با خانواده هایی که از هم جدا شده بودند، کودکان را مجبور می کرد از والدین خود جدا شوند. هنگامی که فردی وارد کارگاه می شد، یک لباس فرم به او داده می شد تا برای تمام مدت اقامت خود پوشیده شود. زندانیان از صحبت کردن با یکدیگر منع شده بودند و انتظار میرفت که ساعتهای طولانی با کارهای یدی مانند تمیز کردن، پخت و پز و استفاده از ماشینآلات کار کنند.
زمان غذا در خانه سنت پانکراس، لندن، 1911
به مرور زمان، خانه کار یک بار دیگر شروع به تکامل کرد و به جای اینکه تواناترین کار را انجام دهد، به پناهگاهی برای سالمندان و بیماران تبدیل شد. علاوه بر این، با نزدیک شدن به پایان قرن نوزدهم، نگرش مردم در حال تغییر بود. بیشتر و بیشتر مردم به ظلم آن اعتراض می کردند و در سال 1929 قوانین جدیدی ارائه شد که به مقامات محلی اجازه می داد خانه های کار را به عنوان بیمارستان تصرف کنند. سال بعد، کارگاهها بهطور رسمی بسته شدند، هر چند حجم مردمی که در سیستم گرفتار شده بودند و هیچکس دیگری نداشتجایی که باید رفت به این معنی بود که چندین سال بعد تا زمانی که سیستم به طور کامل از بین برود.
در سال 1948 با معرفی قانون کمک ملی، آخرین بقایای قوانین فقرا ریشه کن شد و با آنها، نهاد کارگاه ریشه کن شد. . در حالی که ساختمان ها تغییر می کنند، تصرف می شوند یا خراب می شوند، میراث فرهنگی شرایط بی رحمانه و وحشی گری اجتماعی بخش مهمی از درک تاریخ بریتانیا باقی می ماند.
جسیکا برین یک نویسنده مستقل است که در تاریخ. مستقر در کنت و عاشق همه چیزهای تاریخی است.