زیبایی خارق العاده و ارتباط ویتای لامپادا

 زیبایی خارق العاده و ارتباط ویتای لامپادا

Paul King

یک شعر نوشته شده در سال 1892 توسط هنری نیوبولت - ویتای لامپادا - همیشه به عنوان یکی از قوی‌ترین شعرهایی که به زبان انگلیسی نوشته شده است، به نظر من آمده است. به شرح زیر است:

در نزدیکی امشب یک سکوت نفس گیر وجود دارد —

ده تا و مسابقه برای برنده شدن —

A زمین تند و نور کور،

یک ساعت برای بازی و آخرین نفر.

و این به خاطر یک کت روباندار نیست،

یا امید خودخواهانه از شهرت یک فصل،

اما دست کاپیتانش روی شانه اش ضربه زد —

'بازی کن! بازی کردن! و بازی کن!'

شن بیابان قرمز خیس است، —

قرمز با خرابه مربعی که شکست. —

گاتلینگ مسدود شد و سرهنگ مرد،

و هنگ از گرد و غبار و دود کور شد.

رودخانه مرگ کرانه های او را پر کرده است،

و انگلستان بسیار دور است، و نامی افتخار است،

اما صدای یک پسر مدرسه ای رتبه ها را افزایش می دهد:

«بازی کن! بازی کردن! و بازی کن!'

این کلمه ای است که سال به سال،

در حالی که مدرسه به جای او تنظیم می شود،

هر یک از پسرانش باید بشنود،

و کسی که آن را می شنود جرأت فراموش کردنش را ندارد.

این را همه با ذهنی شاد

زندگی را مانند مشعل در شعله تحمل می کنند،

همچنین ببینید: ویلیام شکسپیر

و در حال سقوط به سمت میزبان پشت پرت کن —

همچنین ببینید: الکوین یورک

'بازی کن! بازی کردن! و بازی کن!

شعر درباره چیست؟

خب، اساساً در مورد مردان جوان در اواخر دوره ویکتوریا نوشته شده بود که از یکسن پایین برای پایبندی به برخی از ارزش های ورزشی مانند "بازی بازی". اعتقاد ذاتی به انصاف، شجاعت و وظیفه (همانطور که در بسیاری از ورزش ها وجود دارد) در مرکز این امر قرار داشت و شباهت های وحشتناکی را بین زمین کریکت و میدان جنگ نشان می دهد، همانطور که مرد جوانی را از زمان بازی کریکت در مدرسه دنبال می کند. کالج کلیفتون در بریستول) به میدان نبرد در قسمتی از امپراتوری که نامش مشخص نیست.

Clifton Collage Close، جایی که اولین بیت شعر تنظیم می شود، با بازی کریکت در حال انجام است

او درست بازی می کند حتی زمانی که "کاپیتان" او (سرهنگ) مرده است و به نظر می رسد که او خود با مرگ روبرو است. او با همان ایده‌آل‌های ورزشی با مرگ روبرو می‌شود، حتی زمانی که «انگلیس دور و بر یک نام است».

چرا این بینش قدرتمندی از روان بریتانیایی است؟ این آرمان‌گرایی سراسیمه آمیخته با ایده سرنوشت‌ساز از وظیفه را نشان می‌دهد، ترکیبی از آن ایده‌آلیستی که وقتی دور از خانه و دور از کسانی که دوستشان دارد تمرین شود، دل‌خراش است. مهمتر از همه، با این حال، ایده مردن برای چیزی بالاتر از خود را نشان می دهد، که شاید یکی از سؤالات وجودی نهایی برای همه انسان ها باشد - زیرا اگر طبق قوانین بازی زندگی کنید و بمیرید، هیچ کس نمی تواند زندگی شما را انکار کند. در راه درست

به طور متناقض این شعر در طول جنگ جهانی اول و پس از آن محبوبیت بیشتری پیدا کرد، زمانی که آشکار شد که تمام این نسل از مردان جوان نیزهمانطور که تمام این اخلاق در گل و لای، خون و وحشت سنگرهای جنگ جهانی اول مرد. وقتی میلیون ها نفر زیر آتش مسلسل، گلوله های توپخانه و گاز سمی دشمن نادیده می میرند، عدالت ورزشی چه فایده ای داشت؟ چه وقاری در خمیدن در یک گودال گل آلود در انتظار پایان بود، گریستن و قدردانی از زیبایی زندگی درست قبل از ربوده شدن آن، مانند آخرین لحظات واقعی شاهزاده آندری در «جنگ و صلح» تولستوی در نبرد بورودینو؟

یک میدان پیاده نظام ارتش بریتانیا که در طول جنگ های مهدوی در پایان قرن نوزدهم به تصویر کشیده شده است، شاید الهام بخش بیت دوم شعر باشد

این است تا حد زیادی تراژدی شعری که حکایت از دردهای مرگ در دنیایی متفاوت دارد. شاید این شعر برای خوانندگانش از دنیای گمشده صحبت کرده باشد؟ احساس بی گناهی و وظیفه گمشده ای که یک مرد جوان می توانست رویاپردازی کند، قبل از اینکه واقعیت خردکننده و خفه کننده دنیای مدرن آن را به طرز وحشیانه ای از بین ببرد. امید به طرز دردناکی ساده لوحانه مرد جوانی که به دنبال زندگی درست در مقایسه با واقعیت های وحشیانه زندگی است. شاید هر فردی بتواند به نوعی با این موضوع ارتباط برقرار کند و این همان چیزی است که این شعر را بسیار قدرتمند می کند.

فکر می‌کنم این چیزی است که اکنون داریم، در این زمانی که راه خروج از بحران کروناویروس را احساس می‌کنیم (حداقل در بریتانیا). دنیا برای بسیاری از ما متفاوت، کمتر معصوم و ترسناک‌تر است. شاید نباخته باشیممیلیون‌ها نفر در سنگرهای جنگ جهانی اول، اما برای بسیاری از ما، فعالیت‌های روزمره که قبلا آنها را بدیهی می‌دانستیم، اکنون ترسناک و ناآشنا هستند و شاید نشانه‌های یک دوره استرس پس از سانحه در سراسر جهان را نشان دهند. جوانان ساده لوح ما، دقیقاً مانند آن پسرانی که کریکت بازی می کنند، با بحرانی که کاملاً متفاوت از جنگ نیست، شکسته شده است.

اما شاید امیدی در Vitai Lampada وجود داشته باشد. زیرا حتی اگر ایده‌آل‌هایی که ما و آن پسرانی که با آن زندگی می‌کنیم، با دنیای جدیدی که در آن قرار داریم کاملاً سازگار نباشد، باز هم می‌توانیم با آن آرمان‌ها زندگی کنیم. حتی اگر قوانین بازی ناعادلانه به نظر برسند، می توانیم به عدالت ورزشی و بازی کردن اعتقاد داشته باشیم. ما هنوز می توانیم برای چیزی بالاتر از خودمان ایستادگی کنیم. در چهار خط پایانی شادی وجود دارد، لذت زندگی به بهترین شکل ممکن، حتی اگر شرایط سرنوشت بر علیه ما باشد. این کلمات پایانی به نظر من یکی از هدایای واقعی فرهنگ بریتانیا به جهان است:

آنها همه با ذهنی شاد زندگی را تحمل می کنند

زندگی را مانند یک مشعل تحمل می کنند. در شعله،

و افتادن به سمت میزبان پشت سر —

'بازی کن! بازی کردن! و بازی کنید!

ساموئل لیستر دارای مدرک لیسانس و فوق لیسانس تاریخ از دانشگاه بریستول است و تاریخ و نوشتن از علایق او هستند. او به دنبال زیبایی و ارتباط تاریخ با جهان امروز است و دوست دارد چیزی ارائه دهد تا دیگران درباره آن فکر کنند یا از آن لذت ببرند.

Paul King

پل کینگ یک مورخ پرشور و کاوشگر مشتاق است که زندگی خود را وقف کشف تاریخ فریبنده و میراث فرهنگی غنی بریتانیا کرده است. پل که در حومه شهر با شکوه یورکشایر به دنیا آمد و بزرگ شد، قدردانی عمیقی از داستان ها و رازهای مدفون در مناظر باستانی و بناهای تاریخی که در کشور وجود دارد، داشت. پل با مدرک باستان‌شناسی و تاریخ از دانشگاه مشهور آکسفورد، سال‌ها را در بایگانی‌ها، کاوش در مکان‌های باستان‌شناسی و سفرهای پرماجرا در سراسر بریتانیا گذرانده است.عشق پل به تاریخ و میراث در سبک نوشتاری زنده و قانع کننده او قابل لمس است. توانایی او در انتقال خوانندگان به گذشته، غوطه ور ساختن آنها در ملیله های جذاب گذشته بریتانیا، برای او شهرت قابل احترامی به عنوان یک تاریخ نگار و داستان نویس برجسته به ارمغان آورده است. پل از طریق وبلاگ جذاب خود از خوانندگان دعوت می کند تا در یک کاوش مجازی در گنجینه های تاریخی بریتانیا به او بپیوندند، بینش های خوب تحقیق شده، حکایات جذاب و حقایق کمتر شناخته شده را به اشتراک بگذارند.با این اعتقاد راسخ که درک گذشته کلید شکل دادن به آینده ما است، وبلاگ پل به عنوان یک راهنمای جامع عمل می کند و طیف گسترده ای از موضوعات تاریخی را به خوانندگان ارائه می دهد: از دایره های سنگی مرموز باستانی Avebury تا قلعه ها و کاخ های باشکوهی که زمانی در آن قرار داشتند. پادشاهان و ملکه ها. این که آیا شما یک چاشنی کار هستیدعلاقه مندان به تاریخ یا کسی که به دنبال معرفی میراث شگفت انگیز بریتانیا است، وبلاگ پاول منبعی است که باید مورد استفاده قرار گیرد.به عنوان یک مسافر باتجربه، وبلاگ پل به حجم های غبارآلود گذشته محدود نمی شود. او با نگاهی تیزبین به ماجراجویی، مکرراً به اکتشافات در محل می‌پردازد و تجربیات و اکتشافات خود را از طریق عکس‌های خیره‌کننده و روایت‌های جذاب مستند می‌کند. از ارتفاعات ناهموار اسکاتلند تا روستاهای زیبای Cotswolds، پل خوانندگان را به سفرهای خود می برد، جواهرات پنهان را کشف می کند و با سنت ها و آداب و رسوم محلی ملاقات های شخصی به اشتراک می گذارد.تعهد پل به ترویج و حفظ میراث بریتانیا فراتر از وبلاگ او نیز هست. او فعالانه در طرح‌های حفاظتی شرکت می‌کند، به بازسازی مکان‌های تاریخی کمک می‌کند و به جوامع محلی درباره اهمیت حفظ میراث فرهنگی آموزش می‌دهد. از طریق کار خود، پل نه تنها برای آموزش و سرگرمی تلاش می کند، بلکه الهام بخش قدردانی بیشتری از ملیله غنی میراثی است که در اطراف ما وجود دارد.به پل در سفر جذاب او در زمان بپیوندید زیرا او شما را راهنمایی می کند تا اسرار گذشته بریتانیا را باز کنید و داستان هایی را که یک ملت را شکل داده است کشف کنید.