انجمن جوراب ساق بلند آبی

 انجمن جوراب ساق بلند آبی

Paul King

تا اواسط قرن نوزدهم بود که فمینیسم به عنوان یک جنبش سازمان یافته در بریتانیا نفوذ پیدا کرد و مبارزه برای حق رای زنان و برابری در قانون، آموزش، اشتغال و ازدواج را آغاز کرد. اما یک قرن قبل از آن، گروهی به‌طور گسترده‌ای فراموش شده ظهور کرد که از بسیاری جهات، پیشروان این نسل رادیکال‌تر بودند.

قرن هجدهم عصر ظرافت، آداب و نظم اجتماعی در میان اقشار متوسط ​​بالا و آرمان‌گرا بود. کلاس ها. برای یک زن، "جایگاه" او این بود که شیک پوش باشد، در محاسن اجتماعی مهارت داشته باشد، و شیوا و در عین حال فروتن باشد. جامعه این را پذیرفتنی نمی دانست که زن تحصیلکرده تر از مرد باشد یا نظرات او را در میان بگذارد. همانطور که شاعر Anna Laetitia Barbauld بیان می کند، او باید فقط «مطالعه ای کلی از دانش را به نمایش بگذارد تا [او] را برای یک مرد خوش فکر خوشایند کند.»

به طور معمول، یک زن جوان آموزش ممکن است شامل خواندن، گلدوزی، موسیقی، رقص، طراحی، کمی تاریخ و جغرافیا و شاید مقداری مکالمه فرانسوی باشد. برای عده معدودی که تحصیلاتشان فراتر رفت، بیشتر آنها عاقلانه می دانستند که دستاوردهای خود را برای خود نگه دارند تا مبادا شانس آنها را در بازار ازدواج بسیار مهم از بین ببرند.

دکتر جان گریگوری

در کتاب خود با عنوان "میراث پدر به دخترانش" که در سال 1774 منتشر شد، دکتر جان گرگوری اخلاق گرا می نویسد: "اگر چیزی آموختید، آن را حفظ کنید. عمیقراز، مخصوصاً از مردانی که با چشمی حسادت آمیز و بدخیم به زنی با فهم و شعور می نگرند.» اما عده کمی از قراردادها سرپیچی کردند و آشکارا عقل و تحصیلات خود را به رخ کشیدند. برخی از آنها با مردان دلسوز ازدواج کرده بودند، در حالی که برخی دیگر نقش سنتی زن را تحقیر می کردند و هر گونه فکری که مردی بر آنها کنترل داشته باشد را رد می کردند.

یکی از این زنان الیزابت رابینسون بود که در سال 1718 در یک مرد ثروتمند و ثروتمند به دنیا آمد. خانواده یورکشایر متصل در کودکی، الیزابت یک "حساسیت و تیزبینی غیرمعمول" نشان داد و از گفتگوی روشنفکرانه پر جنب و جوش با والدینش و حلقه اجتماعی نزدیک آنها لذت می برد. سال‌ها بعد، ساموئل جانسون درباره او نوشت: «او بیشتر از هر زنی که من می‌شناسم، یا در واقع، تقریباً هر مردی، دانش را منتشر می‌کند. با صحبت کردن با او، ممکن است در یکی از آنها تنوع پیدا کنید.»

الیزابت به عنوان یک زن جوان با بانوی روشنفکر مارگارت هارلی، دختر دومین ارل آکسفورد آشنا شد و آن دو با هم دوست صمیمی شدند. . از طریق مارگارت که سه سال از او بزرگتر بود، با بسیاری از ادیب‌های مشهور آشنا شد و از کشف اینکه چگونه مردان و زنان در خانواده مارگارت به عنوان یکسان صحبت می‌کردند، بسیار خوشحال شد.

در سال 1734، مارگارت با دومین دوک پورتلند ازدواج کرد. اما او و الیزابت به مکاتبات منظم خود ادامه دادند. الیزابت در نامه‌ای به مارگارت در سال 1738 اعلام کرد که باور ندارد می‌توان مردی را دوست داشت.تمایل به ازدواج، که او چیزی بیش از یک قرارداد مصلحت‌آمیز نمی‌دید. با این وجود، در سال 1742، او با ادوارد مونتاگو، نوه ارل اول ساندویچ و مالک فوق العاده ثروتمند املاک و معادن زغال سنگ در نورثامبرلند ازدواج کرد. علیرغم اختلاف سنی 28 ساله، ازدواج آنها دو طرف سودمند و صمیمانه بود، اگر اساساً بدون عشق باشد.

الیزابت مونتاگو در سال 1762 توسط آلن رمزی>

از اوایل دهه 1750، الیزابت مونتاگو میزبان گردهمایی های روشنفکری - یا سالن ها - در خانه خود در لندن و بعداً در باث، بسته به فصل، شد. به زودی، سایر زنان ثروتمند و کارآمد مانند الیزابت ویسی و فرانسیس بوسکاون از او پیروی کردند. این سالن‌ها از مردان و زنان دعوت می‌کردند و بر بحث منطقی و یادگیری در مورد رابطه جنسی تأکید داشتند. علاوه بر این، برخی از ذهن های بزرگ آن روز اغلب به عنوان کاتالیزور برای بحث دعوت می شدند. ساموئل جانسون، ادموند برک، دیوید گاریک و هوراس والپول از جمله کسانی هستند که در چنین رویدادهایی حضور داشتند. معمولاً، تنها موضوعی که از محدودیت خارج می‌شد، سیاست بود.

به زودی به «انجمن جوراب‌های آبی» – و شرکت‌کنندگان در آن «جوراب‌های آبی» لقب گرفتند – این سالن‌ها هرگز یک جامعه به معنای رسمی نبودند. در عوض، آنها یک حلقه اجتماعی، هنری و دانشگاهی سست بودند که با اهداف مشترک بهبود فرصت‌های زنان تحصیل‌کرده برای توسعه دانش و عقل و کسب درآمد درحق خودشون جیمز باسبول در بیوگرافی معروف خود از جانسون چنین می‌نویسد:

همچنین ببینید: قلعه ها در اسکاتلند

«در این زمان برای چندین خانم مد بود که مجالس شبانه داشته باشند، جایی که جنس منصف ممکن است در گفتگو با مردان ادبی و مبتکر شرکت کند. ، متحرک با میل به خشنود کردن. این انجمن‌ها باشگاه‌های جوراب‌دار آبی نامیده می‌شدند، که منشأ آن کمتر شناخته شده است، شاید ارزش آن را داشته باشد که به آن اشاره کنیم. یکی از برجسته‌ترین اعضای آن جوامع، زمانی که برای اولین بار شروع به کار کردند، آقای استیلینگ فلیت بود که لباسش به طرز قابل توجهی سنگین بود، و به ویژه مشاهده شد که او جوراب‌های آبی می‌پوشید.

عالی مکالمه او به حدی بود که غیبت او به قدری یک ضایعه بزرگ احساس می شد که قبلاً گفته می شد: "بدون جوراب آبی هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم" و بنابراین درجاتی. عنوان تثبیت شد."

در ادای احترام به جنبش، در سال 1778، ریچارد ساموئل هنرمند "شخصیت های موسوم به معبد آپولو" را نقاشی کرد که تصاویر 9 جوراب آبی برجسته را نشان می داد و پس از آن نقاشی شد. لقب "نه موز زنده بریتانیای کبیر". قابل ذکر است که موزها در آن زمان در زمینه های مربوطه خود حرفه ای بودند. و به استثنای الیزابت مونتاگو که در آن زمان شایعه می شد که ثروتمندترین زن کشور است، آنها از نظر مالی نیز از خود حمایت می کردند.

'شخصیت های موزها در معبد آپولو توسطریچارد ساموئل (1778)

اینکه آیا روایت باسوول از منشاء اصطلاح جوراب آبی درست است یا نه، موضوع بحث است. جوراب آبی هر چه که باشد، در ابتدا یک شوخی ساده به حساب می آمد، بیشتر زنان آن را به عنوان نشان افتخار می دانستند. اما با محبوبیت بیشتر گردهمایی‌های آنها، واکنش مردسالارانه باعث شد که این بیان به تمسخر و شرم تبدیل شود. لرد بایرون و ساموئل تیلور کولریج جوراب‌های آبی را تحقیر کردند، و ویلیام هازلیت معمولاً صریح می‌گفت: «شاداب آبی نفرت‌انگیزترین شخصیت در جامعه است... او در جایی که قرار می‌گیرد، مانند زرده تخم‌مرغ، به پایین فرو می‌رود و جوراب را حمل می‌کند. کثیفی با او."

همچنین ببینید: قلعه لیدز

در پایان قرن هجدهم، اهداف جوراب های آبی تقریباً به طور کامل ناامید شد. این برچسب به راحتی برای حمله به زنان دارای اعتماد به نفس فکری به کار می رود و به عنوان یک عامل بازدارنده برای دیگران عمل می کند. قیمومیت مرد

زنان بلوست‌پوش نیز به‌عنوان نخبه‌گرا و از نظر سیاسی و اجتماعی محافظه‌کار تلقی می‌شوند، که تا حد زیادی حذف گسترده نوشته‌های آنها از تاریخ فمینیستی را توضیح می‌دهد. با این حال، اخیراً قابل توجه است که محققان بازسازی آنها را از این موقعیت حاشیه ای آغاز کرده اند. همه زنان جوراب آبی اشراف، از نظر اجتماعی برجسته یا ثروتمند نبودند. صرف نظر از آنهاپیشینه، ویژگی مشترک آنها هوش و تحصیلات بالا بود، به این معنی که می توانستند خود را حفظ کنند و اغلب در میان برخی از روشنفکرترین مردان آن زمان بدرخشند. مجموعه ای از آثار منتشر شده آنها برای خود صحبت می کند و حوزه های متنوعی مانند داستان، زندگی نامه، تاریخ، علم، نقد ادبی، فلسفه، کلاسیک، سیاست و موارد دیگر را در بر می گیرد.

ریچارد لووز یک نویسنده است. مورخ آماتور مستقر در حمام که علاقه شدیدی به زندگی افراد موفقی دارد که از زیر رادار تاریخ عبور کرده اند

Paul King

پل کینگ یک مورخ پرشور و کاوشگر مشتاق است که زندگی خود را وقف کشف تاریخ فریبنده و میراث فرهنگی غنی بریتانیا کرده است. پل که در حومه شهر با شکوه یورکشایر به دنیا آمد و بزرگ شد، قدردانی عمیقی از داستان ها و رازهای مدفون در مناظر باستانی و بناهای تاریخی که در کشور وجود دارد، داشت. پل با مدرک باستان‌شناسی و تاریخ از دانشگاه مشهور آکسفورد، سال‌ها را در بایگانی‌ها، کاوش در مکان‌های باستان‌شناسی و سفرهای پرماجرا در سراسر بریتانیا گذرانده است.عشق پل به تاریخ و میراث در سبک نوشتاری زنده و قانع کننده او قابل لمس است. توانایی او در انتقال خوانندگان به گذشته، غوطه ور ساختن آنها در ملیله های جذاب گذشته بریتانیا، برای او شهرت قابل احترامی به عنوان یک تاریخ نگار و داستان نویس برجسته به ارمغان آورده است. پل از طریق وبلاگ جذاب خود از خوانندگان دعوت می کند تا در یک کاوش مجازی در گنجینه های تاریخی بریتانیا به او بپیوندند، بینش های خوب تحقیق شده، حکایات جذاب و حقایق کمتر شناخته شده را به اشتراک بگذارند.با این اعتقاد راسخ که درک گذشته کلید شکل دادن به آینده ما است، وبلاگ پل به عنوان یک راهنمای جامع عمل می کند و طیف گسترده ای از موضوعات تاریخی را به خوانندگان ارائه می دهد: از دایره های سنگی مرموز باستانی Avebury تا قلعه ها و کاخ های باشکوهی که زمانی در آن قرار داشتند. پادشاهان و ملکه ها. این که آیا شما یک چاشنی کار هستیدعلاقه مندان به تاریخ یا کسی که به دنبال معرفی میراث شگفت انگیز بریتانیا است، وبلاگ پاول منبعی است که باید مورد استفاده قرار گیرد.به عنوان یک مسافر باتجربه، وبلاگ پل به حجم های غبارآلود گذشته محدود نمی شود. او با نگاهی تیزبین به ماجراجویی، مکرراً به اکتشافات در محل می‌پردازد و تجربیات و اکتشافات خود را از طریق عکس‌های خیره‌کننده و روایت‌های جذاب مستند می‌کند. از ارتفاعات ناهموار اسکاتلند تا روستاهای زیبای Cotswolds، پل خوانندگان را به سفرهای خود می برد، جواهرات پنهان را کشف می کند و با سنت ها و آداب و رسوم محلی ملاقات های شخصی به اشتراک می گذارد.تعهد پل به ترویج و حفظ میراث بریتانیا فراتر از وبلاگ او نیز هست. او فعالانه در طرح‌های حفاظتی شرکت می‌کند، به بازسازی مکان‌های تاریخی کمک می‌کند و به جوامع محلی درباره اهمیت حفظ میراث فرهنگی آموزش می‌دهد. از طریق کار خود، پل نه تنها برای آموزش و سرگرمی تلاش می کند، بلکه الهام بخش قدردانی بیشتری از ملیله غنی میراثی است که در اطراف ما وجود دارد.به پل در سفر جذاب او در زمان بپیوندید زیرا او شما را راهنمایی می کند تا اسرار گذشته بریتانیا را باز کنید و داستان هایی را که یک ملت را شکل داده است کشف کنید.